۱۳۸۴/۱۰/۱۰

شمع

کنفوسیوس میگوید:
به جای آنکه به تاریکی لعنت بفرستید یک شمع روشن کنید.
به همین دلیل من هم به جای انتظار بابت نوشتن سایر اعضا از حضرت مولانا این ابیات را نوشتم:

رو سر بنه به بالین ، تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا ، خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو ، هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن
ماییم و آب دیده ، در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کن
خیره کشی است مارا ، دارد دلی چو خارا
بکشد ، کسش نگوید :" تدبیر خونبها کن"
بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زرد روی عاشق ، تو صبر کن، وفا کن
دردی است غیر مردن ، آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن؟
در خواب ، دوش، پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
گر اژدهاست بر ره ، عشق است چون زمرد
از برق این زمرد ، هین ، دفع اژدها کن

گفته باشم از فردا هر روز همین برنامه هست تا اینکه اولین شمع را یکی روشن کند.

۱۳۸۴/۱۰/۰۸

قفسه

سلام
اگر هر چه به اینجا سر می زنید دوستان چیزی نمی نویسند ...
اگر حمید ستار هم در نهفت چیزی نمی نویسد ...
اگر از شوخی های تکراری نبوی خسته شده اید ...
اگر داستان سرایی های بهنود را نمی پسندید ...
اگر از تئوری پردازیهای بازتاب حالتان به هم می خورد ...
یک سری به این قفسه بزنید. برخی از رمانها دیگر در ایران اجازه چاپ هم ندارند. البته من نمی دانم حقوق مولف چه می شود؟

۱۳۸۴/۱۰/۰۳

وبلاگ خاتمي

قابل توجه دوستداران خاتمي و وبلاگ آقاي خاتمي يك وبلاگ زدند كه از تاريخ شب چله فعال شده دوستدارانشون ميتوانند به اين آدرس بروند
http://www.khatamionline.com/

۱۳۸۴/۰۹/۲۹

شمردن ثانیه‌ها

خوب، بالاخره معجزه به وقوع پیوست و من نوشتن تزم را تمام کردم! در این لحظه، اولین نسخه‌های تز من در حال چاپ شدن هستند. امروز عصر ماراتن کوچکی خواهم داشت که نسخه‌های چاپ شده را به موقع، قبل از پایان ساعت اداری به سرویس آکادمیک دانشگاه برسانم چرا چاپ خانه کارش را ساعت سه بعد از ظهر تمام می‌کند و سرویس آکادمیک تا ساعت سه و ربع بیشتر باز نیست. فردا هم که مسافر هستم...
دفاع تز همزمان با ایام پر سعادت دهه فجر، در تاریخ ۲۰ بهمن برگزار خواهد شد و اگر قبول شوم، دفاع عمومی در حدود یک ماه بعد از آن، درست پیش از تحویل سال نو خواهد بود.
احساس عجیبی است! تا چند دقیقه قبل داشتم بکوب نوشته‌هایم را بازبینی می‌کردم، برنامه‌های آنالیز داده‌ام در MATLAB در حال اجرا بودند و کله‌ام پر از عدد و نمودار و محاسبه بود. و حالا، دیگر نوشتن تمام شده و در این لحظات کاری ندارم جز شمردن ثانیه‌ها تا چاپ‌خانه نسخه‌های تز را آماده کند.
امیدوارم که بتوانم حداقل تعدادی از دوستان را در مدت ۱۳ روزی که در تهران هستم، ببینم.

۱۳۸۴/۰۹/۲۸

چرا ایران عقب ماند؟

در خرداد سال 77 کتابی با عنوان جامعه شناسی نخبه کشی به قلم علی رضا قلی منتشر شد که در زمانی کمتر از ده ماه به چاپ یازدهم رسید.در این کتاب هدف تحلیل جامعه شناسی برخی از ریشه های تاریخی عقب ماندگی در ایران بود.
کاظم علمداری در پاییز سال 79 سعی کرد در کتاب چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت از منظری دیگر به این سوال پاسخ دهد.
ولی شاید ظریف تری و گویا ترین پاسخ این سوال را بتوان در کتاب زندگی من به قلم بیل کلینتون یافت.
در این کتاب شما سرگذشت رشد کودکی از لایه های پائین اجتماع در یک سیستم سالم را به دلیل قابلیت و لیاقت فردی شاهد خواهید بود.
این کتاب در زمان کوتاهی توسط چندین مترجم ترجمه و توسط ناشرین متفاوت منتشر شد.یکی از مترجمین ادعا کرده است متن بدون سانسور. که این حس را ایجاد مینماید سایر ترجمه ها با سانسور همراه است.(ناجوانمردانگی که انگیزه این نگارش شد)
در عالم قیاس باید بگویم روان ترین ترجمه کار گروهی مترجمین زیر نظر مهدی غبرایی است که توسط نشر آبی منتشر گردیده است.اگر دغدغه ای اینگونه دارید حتما سری به این کتاب بزنید.

۱۳۸۴/۰۹/۲۳

الفنونیسم یا مالیخولیای ایرانی

یکی حرف می‌زند، فیلمش را پخش می‌کنند، سخن‌گویش تکذیب می‌کند، وزیرش همان شعر را با قافیه دیگری می‌گوید. دانشمندان دنیا معما‌های‌شان را می‌پرسند، یکی حلش می‌کند، روزنامه‌ی رسمی گزارش چاپ می‌کند، صدا و سیما خبرش را پخش می‌کند. چند نفر در المپیاد فیزیک مدال می‌گیرند، چند نفر ماه را می‌بینند، چند نفر ماه را نمی‌بینند، عید پس و پیش می‌شود. هواپیما می‌افتد، آدم‌ها می‌سوزند، یکی دارد ماهواره هوا می‌کند. هوا وارونه است، آدم‌ها از آلودگی خفه می‌شوند، بنزین ارزان است، بودجه‌ی مترو تصویب نمی‌شود. شهر دوازده میلیونی شبکه‌ی فاضلاب ندارد، یکی برج چهارصد متری هوا می‌کند، در همان شهر زلزله بیاید بیداد می‌کند‌ ...

۱۳۸۴/۰۹/۲۲

غاراسپهبدخورشيدودرياچه شورمست

هفته پيش جمعه 11 آذربا يك گروه كوهنوردي كه همكارم عضو آن گروه بودومن براي اولين بار با اين گروه يك برنامه گل گشت رفتم با دوستانم رفته بودم غار اسپهبدخورشيدودرياچه شورمست در جاده فيروزكوه -قائمشهر جاي فوق العاده زيبايي بود انشالله قسمت بشه همه با هم برويم ميخواستم خاطرش را همان موقع بنويسم اما متاسفانه بعلت كارزياد(سرور اف تي پي و آنتي ويروس دانشكده دوتاشون ازكار افتاده بودند وبايد درستشون ميكردم )نتوانستم بعدشم كه سقوط هواپيما و كشته شدن 104 نفر از هموطنان بيگناهمان حسابي حالم را گرفت واصلا حال و حوصله هيچ كاري را نداشتم چه برسه به خاطره نوشتن تا امروز
گلگشت يكروزه فوق العاده ايي بود خواستم خاطرش را بنويسم اما ديدم يكي از دوستاني كه با ما اومده بود خيلي قشنگتر از من تو وبلاگش نوشته اگه توانستيد حتما يك سر بزنيد

۱۳۸۴/۰۹/۱۹

احمدی نژاد

وزیر امور خارجه آلمان در مورد افاضات ريیس جمهور منتخب گفته اند.
ایشان یا بسیار شوخ طبع هستند یا از اصول ابتدایی سیاست بی اطلاع.
به عقیده من ایشان هم شوخ هستند و هم شدیدآ طرفدار سیاست واقعی جمهوری اسلامی ایران.

۱۳۸۴/۰۹/۱۶

سُرب

به دلیل آلودگی هوا و سختی نفس کشیدن امروز تعطیل است.

۱۳۸۴/۰۹/۱۴

مشنگ

یک بابایی این نوشته‌ی آرش را خیلی جدی گرفته و این همه مشنگی را که از سر و کول این مملکت بالا می‌رود ول کرده و به مشنگی ما گیر داده. سه چهار تا علامت تعجب هم خرج‌مان کرده.