۱۳۸۸/۰۴/۰۸

مراسم هفت تیر

دیروز به اتفاق یکی از دوستان به مسجد قبا واقع در خیابان شریعتی رفتیم،شنیده بودیم به مناسبت سالروز هفت تیر با حضور آقایان موسوی و کروبی مراسمی در مسجد قبا خواهد بود که مجوز هم دارد.ساعت 6:30 آنجا بودیم ،از سمت میرداماد رفتیم .شریعتی هنوز شلوغ نشده بود اما 10 متر به 10 متر مامور ایستاده بود. جای پارکی پیدا کردم و پیاده داخل کوچه قبا شدیم.پارکینگی محصور بغل حسینه ارشاد بود که مملو از ماشینهای پلیس بود و سرتاسر کوچه پر از پلیس بود (پلیس معمولی بعضا با باطوم) ولی با مردم کاری نداشتند فقط می خواستند داخل مسجد شوند داخل مسجد شدیم .چند نفر لباس شخصی کیف ها را می گشتند .داخل بسیار شلوغ بود و کولر ها خاموش .در اثر گرمی هوا به کوچه برگشتیم .دیدیم کوچه پر از آدم شده و تردد ماشین امکان پذیر نیست خواستیم بریم تا ته کوچه یک افسر پلیس جلوی من را گرفت و در گوشم گفت کجا می ری میگیرن می برنت!خلاصه همان جا ماندیم،بعد یک ماشین آتش نشانی آمد و جلوی مسجد ایستاد. .پسر بهشتی آمد و داخل شد .جمعیت صلوات می فرستادند و دستانشان را به علامت پیروزی بالا گرفتند و شعار دادند "بهشتی کجایی موسوی تنها شده" و همچنین الله اکبر.موبایل ها هم قطع شده بود.یک گروه هم فیلم برداری می کردند .حدود ساعت 7:45 پسر بهشتی آمد و گفت آقای موسوی به دلیل ازدحام جمعیت عدرخواهی کرده و نمی تواند بیاید وخواهش کرد به آرامی بر گردیم ما هم به سمت خیابان شریعتی برگشتیم .ورودی کوچه قبا را نیروی انتظامی بسته بود و اجازه ورود به کسی نمی داد .رفتم سمت ماشین ،دیدیم کنار ماشینم یک گروهان از پلیس ضد شورش با باطوم و گارد ایستاند یک دفعه برگشتم دیدم کروبی آمد و پشت سرش جمعیت الله اکبر می گفتند فرمانده این گروهان هم به افرادش گفت "بچه ها حالا شروع کنید .یا حسین"یک دفعه شروع کردند با باطوم به آن جمعیت حمله کردند و زن و مرد و پیر وجوان را می زدند.حتی عده ای در ایستگاه اتوبوس بودند آن ها را هم با باطوم متفرق کردند.چند دقیقه ای ایستاده بودیم یک موتور پلیس آمد جلوم که چرا اینجا ایستادی ؟گفتم منتظر کسی هستم گفت سریع سوار ماشین شو و برو. خلاصه ایستاد تا به اتفاق دوستم حرکت کردیم. تراکم پلیس های ضد شورش بیشتر شده بود و سر هر کوچه یک جوخه ایستاده بود. نزدیک همت احساس سوزش زیادی در چشم و گلو و بینی کردم دیدم از چشمان دوستم هم اشک می ریزد چند نفری سر همت که منتظر تاکسی بودند را سوار کردم همه در حال اشک ریختن و سوزش بودند .پسری که سوار شد گفت تو تمام کوچه ها گاز اشک آور و فلفلی زدند سریع دو تا سیگار روشن کرد .دود سیگار مخصوصا اگر به چشم برسد اثر گاز اشک آور را از بین می برد.همچنین می گفت اگر کمی سرکه روی پارچه ای بریزید و جلوی دهان و بینی بگیرید اثرش خنثی می شود اما ظاهرا ریختن آب خطر ناک است خلاصه بندگان خدا را تا جایی رساندم و به منزل رفتم،هرچند که تا صبح سردرد و گردن درد عجیبی داشتم.

نقش ایرانیان خارج از کشور

دیروز جلسه ای با حضور برخی ایرانیان با نفوذ در شهر شیکاگو شامل برخی از تجار، اسا تید و دانشجویان در مورد شرایط فعلی و آینده ایران و همچنین نقش ایرانیان خارج تشکیل شده بود. حرفهای جالبی زده شد که البته بعضی نیز دلهره آور بود! سعی میکنم با قدرت نوشتاری ضعیفم خلاصه گفتگو ها را اینجا بیاورم
1. بحث جالبی در مورد تاریخ حرکت دموکراسی خواهی در ایران شد.یکی از تاریخدانان گفت اگر بتاریخ نگاه کنیم شعارهای فعلی هیچ فرقی با شعارهای صد سال گذشته نکرده و هنوز مردم بدنبال آزادی هستند. لذا بنظر می رسد با وجود اینکه ما بیشترین جنبش آزادی خواهی را در جهان داشتیم اما هنوز در جای صد سال قبل ایستاده ایم بدون هیچ پیشرفت! بگفته یکی دیگر از متخصصان که یکی از زندانیان زمان شاه هم بوده، در انقلاب مشروطیت سه قدرت سلطنت، روحانیت و مردم به توافق رسیدند بعد روحانیت کنار گذاشته شد و بعد سلطنت مردم را هم کنار گذاشت بطوری که در زمان رضا خان نه اثری از روحانیت باقی ماند نه اثری از مردم. در زمان انقلاب 57 روحانیت و مردم متحد شده و سلطنت را به کلی کنار گذاشتند اما کمی بعد روحانیت مردم را کنار گذاشت. بقول این شخص در تحرکا ت اعتراض آمیز اخیر مردم، مستقل از هر جریانی چه سلصنت طلب چه روحانیت به صحنه آمده و لذا این امید هست که بلاخره مردم سرنوشت خود را در دست بگیرد.
2. بحث جالبی در مورد نفت و اثر آن در فرجام دموکراسی خواهی شد. من به عنوان سوال عنوان کردم که دولتهای ایران بر خلاف کشورهای آمریکا و سوییس که بشدت به مالیا تهای مردمی وابسته است بخاطر پول نفت می تواند وابسته به مردم نباشد. لذا شاید دنبال الگو برداری از چنین کشورهایی اصلا راهگشا نباشد. بعبارتی شاید الگوهایی مثل امارات برای ما بهتر باشد تا دموکراسی خواهی! ما باید توجه کنیم که با توجه به موقیت استراتژی ایران در منطقه هر حرکت دموکراسی خواهی موفق، بشدت بضرر منطقه می شود. لذا اگر می خواهیم به اهداف نهایی مان برسبم باید از روش قورباغه پزی فرانسوی استفاده کنیم یعنی ببینیم با توجه به شرایط و روانشناسی از افراد سر قدرت چگونه می توانیم امتیاز یگیریم که بهدف نهایی نزدیک شویم. مثلا سعی کنیم مثل حرکت مصدق که نفت را ملی کرد بدون حمله مستقیم به قانون اساسی، بینیم که چگونه کنترل این سرمایه عظیم را در اختیار مردم بگذاریم با کمترین هزینه وکمترین تحریک دیگران. ما باید کاری کنیم که دولت به شرکتهای خصوصی بیشتر وابسته باشد تا شرکتهای خصوصی به دولت. متعصفانه ما در هر حرکت که امکان امتیاز گیری داریم سریعا سراغ ایداآلها می رویم که برای افراد سر قدرت بسیار پر هزینه هست ولذا بهیچ وجه زیر بار نمی روند. مثلا در زمان خاتمی دنبال مطبوعات آزاد بودیم اما مطبوعات ما سریعا خواسته های آزادی خواهی مثل حذف سریع بعضی از احکام اسلام پرداختند بدون مهیا کردن شرایط. خوب نتیجه آن این شد که همان یک ذره آزادی بحکم ولی فقیه گرفته شد. شاید ما به جای دنبال آزادی رفتن باید دنبال حرکتهایی مثل دبی باشیم یعنی بدون تحریک کسی اقتصاد مملکت را درست و کمتر وابسته بدولت بکنیم و اگر موقعیتی پیش آمد مثل جریان اخیر با روانشناسی و قدرت چانه زنی بینیم چگونه می توانیم حریف را به امتیاز دادن به مردم وادار کنیم با کمترین هزینه. یکی از متخصصان در جواب من گفت متعصفانه این تفکر در فکر خیلی از مردم شکل گرفته که تا ما نفت داریم نمیتوانیم به دموکراسی دست پیدا کنیم. در صورتی که نفت فقط 25 درصد درامد دولت ایران را تشکیل می دهد. در ضمن کشورهایی مثل نوروژ خیلی بیشتر از ایران تفت دارند بدون مشکل داشتن با دموکراسی. همین موضوع در مورد مذهب نیز مطرح می شود که با وجود مذهب دموکراسی امکان پذیر نیست! اما این نظرات کاملا نادرست هسنتد. بعنوان مثال اگر به قانون اساسی آمریکا که در دویست و پنجاه سال پیش نوشته شده توجه کنیم می بینیم که بصراحت حق زن و مرد نابرابر بوده وفقط سال گذشته قانون اساسی آمریکا در این زمینه تغییر کرده. اما با این بوجود سالیان سال است که حق زن و مرد در آمریکا یکسان است . لذا با همین قانون اساسی و همین شریط مذهبی می توان دمکراسی و آزادی را بر قرار کرد. شخص دیگری اذهان داشت که تمدن ایرانی بسیار گسترده تر از امارت است و لذا نحوه آزادی خواهی مردم این کشور قایل مقایسه با ما نیست و الگو برداری از این کشور نبز خطاست
3. در مورد فعالیتهای ایرانیا ن خارج کشور مطرح شد که ما باید مشروعیت دولت احمدی نژاد را زیر سوال ببریم و از قدرت لابی خود استفاده کنیم که دولت آمریکا مشروعیت دولت احمدی نژاد را برسمیت نشناسد و همچنین دیگر دولتها را نیز مجبور به این کار کند. در این راستا می توان شروع به نامه نگاری به سناتورها کرد. ظاهرا با این کار ایرانیان مقیم کلیفرنیا موفق به جلوگیری از ویزا دادن به یکی از معاونین احمدی نژاد شده اند. همچنین میتوان سخنرانیهایی در مراکز معتبر دانشگاهی با دعوت از خبر گزاریها کرد تا بنوبه خود به دولت آمریکا بیشتر فشار وارد کرد. همچنین می توان به مردم عادی و همکاران دستبند سبز توزیع کرد و آنها را بطرف داری از حرکت ایرانیان و نامه نگاری به سناتورها ترغیت کرد. باید توجه داشت که حرکت شجاعانه ایرانیان داخل، ایرانیهای خارج را متحد کرده و الان ایرانیان میتوانند قدرت تاثیر گزاری زیادی را در سیاستهای آمریکا داشته باشند. همچنین مردم آمریکا نه تنها دیگر از مردم ایران متنفر نیستن بلکه با دیده احترام به آنها نگاه می کنند. این به نوبه خود باعث متحد شدن بیشتر ایرانیها شده ومثلا کسانی که ملیت خود را مخفی می کردند الان با افتخار می گویند ایرانی هستند. توجه کنید که این شرایط بهترین موقعیت برای تشکیل یک لابی قدرتمند ایرانی است!
4. بعضی ها نگران آینده این حرکتها بودند. مثلا نگران بودند که با بایکت ایران، ایران الگوی کره شمالی را دنبال کند یعنی از یک طرف شدیدا مردم را سرکوب و از طرف دیگر سلاح هسته ای بسازد که باعث جلوگیری از دخالت خارجیان شود. از طرف دیگر شاید شرایط بگونه پیش برود که همین ایرانیانی که الان مخالف حمله آمریکا و اسراییل به ایران هستند موافق آن شده و حتی دولت آمریکا را مجبور به این کار کنند! البته یکی از متخصصان ابراز داشت که مطمن باشید نه اسراییل و نه آمریکا به ایران حمله نخواهند کرد چون شدیدا به ایران نیازمندند که اوضاع افقانستان و عراق را تحت کنترل قرار دهند. دولت ایران نیز به این امر واقف است و حتی آمریکا را تهدید کرده که جواب آنها را در جایی دیگر می دهد و اگر دقت کنیم می بینیم بعد از مدتها دوباره بمب گزاریها در عراق و افقانستان شروع شده. او دوباره تاکید کرد که تنها راه حمایت از حرکت مردم ایران تشکیل یک لابی قدرتمند ایرانیست که بدولت امریکا بتواند فشار لازم را بیاورد.... من که شخصا گیج شدم که واقعا ما ایرانیان خارج از کشور چه می توانیم بکنیم که به آینده ایران خدمت کنیم نه اینکه ناخواسته ضرر بزنیم؟!!

۱۳۸۸/۰۴/۰۱

قانون

اين روزها همه از قانون و پايبندی به آن حرف می زنند. اين روزها قانون گذار، مجری، ناظر، شاکی، قاضی و رسانه همه در اختيار يک گروه است و هر که خارج از اين دايره تنگ و بسته باشد متهم به قانون گريزی، فريب خورده، مزدور، اغتشاش گر، منافق، نفوذی، دشمن و ... است. اين روزها هر که فريادی از سر عدالت خواهی سر دهد دست نشانده آمريکا، اسرائيل و انگليس است.
اين روزها واژه هائی چون "مردم"، "ملت"، "ملی"، "حماسه"، "اوباش"، "آشوب" و ... مفاهيم جديدی پيدا کرده اند. اين روزها حکومتی حقير و ضعيف مردمش را دشمن خود می داند و در مقابلش لشکرکشی می کند، به طرز وحشيانه ای آنها را می کشد و به اسارت می برد، با مظلوم نمائی صحنه ای را نشان می دهد که پليسی کتک می خورد و با افتخار اعلام می کند که از هيچ سلاح گرمی استفاده نکرده و کشته شدگان نتيحه عمل آشوب گران است و با اين حال اجازه برگزاری مراسم برای کشته شدگان نمی دهد. اين روزها برای اثبات صحت انتخابات نتيجه و گراف انتخابات آمريکا بعنوان شاهد ارائه می شود و آمارها و نظر سنجی هائی از کشورهای خارجی بر ملا می شود که از مدتها قبل دوبرابر بودن آرای يک نفر در مقابل رقيبش را پيش بينی نموده است و در عين حال عدم تطابق نتيحه انتخابات با پيش بينی های مطرح شده از سوی رقيب را امری طبيعی قلمداد می کند. اين روزها صداقت را به مسلخ برده اند و ريا و تزوير و دروغ را به نام راستی به گوش مردم می خوانند. اين روزها دين قربانی دنيای پست و حقير حاکمانی ترسو و بزدل شده است.
اين روزها اگرچه روزهای سخت و تاريکی است اما بايد ايمان داشت که "اندکی صبر سحر نزديک است."

۱۳۸۸/۰۳/۳۱

رسانه ملی

تا قبل از این انتخابات همیشه فکر می کردم صدا وسیما حداقل سعی می کند نشان دهد که مستقل عمل می کند. اما در این یک هفته بصورت کاملا واضحی یک طرفه عمل کرده وبا تمامی قوا سعی در مقابله با جنبش مدنی مردم ایران در احقاق حق خود کرده،دقت نمایید خواسته مردم ایران تغییر نظام و یا حتی تغییر ساختار نظام نیست مردم در تجمعات آرام- که بصورت وحشیانه مورد تهاجم آدمکشهای مزدور قرار می گیرد-فقط رای خود را می خواهند. اما صدا و سیما سعی دارد با انواع برنامه ها ،طیف مختلف مخاطبان خود را منحرف کند وجنبش آزادیخواهی مردم ایران رااغتشاش گری، توطئه بیگانه،منافقین،و.... نشان دهد. به عنوان چند نمونه :

  • راهپیمایی میلیونی روز دوشنبه و روزهای بعد اصلا پوشش داده نشد و فقط در شبکه خبر و برنامه 20:30 در حد چند ثانیه اشاره شد که راهپیمایی غیر قانونی هواداران بعضی کاندیدها انجام پذیرفت.در صورتیکه حضور سازمان یافته عده ای از طرفداران احمدی نژاد در میدان ولی عصر (که قبلا از طریق صدا وسیما و روزنامه های دولتی دعوت شده بودند) را چندین بار در سر تیتر اخبار اعلام کرد .
  • در مصاحبه با بعضی شخصیتها، انقلابهای مخملی و رنگی در کشورهای جدا شده از شوروی سابق را تفسیر می کند و سعی دارد وجه تشابهی -هر چند دروغین-بین آن انقلابها و جنبش مردم ایران نمایش دهد.
  • به کسانی که به تاریخ علاقه دارند،مداخله بیگانگان در ایران را یادآوری می کند و اینکه هیچگاه مردم ایران اجازه مداخله بیگانگان را در ایران نداده اند و حتی به تاریخ اسطوره ای و داستان های شاهنامه اشاره کرده و بیگانه ستیزی ایرانیان را یادآوری می کند.
  • با توجه به اینکه از قدیم در شهرستانها ، تهران نشینان و خصوصا شمال شهر نشینان را مردم مرفه و بی درد و با امکانات فراوان تجسم می کردند، تلویزیون بصورت کاملا واضحی سعی دارد نشان دهد که موسوی منتخب مردم تهران -و خصوصا شمال شهر تهران- است .(در اعلام نتیجه ها هم آمار موسوی در تهران و خصوصا شمیران را بالا تر از احمدی نژاد نشان داده اند).وحال هم همین تهرانیهای بی درد و مرفه چون کاندید محبوبشان انتخاب نشده، شورش کرد ه اند و فکر می کنند ایران یعنی تهران.
  • با مراجعه به نظر سنجیهای ساختگی سعی دارند نشان دهند از قبل از انتخابات،احمدی نژاد بالای 50 درصد آرا را در اختیار داشته و آقای موسوی با توجه به ریختن تهرانیهای شمال شهر به خیابان در زمان تبلیغات، جَو گیر شده و احساس کرده رای بالایی دارد(یعنی میرحسین موسوی سیاستمداری که 8 سال در سخت ترین شرایط کشور را اداره کرده،این قدر کوته فکر است که با ریختن چند تا ماشین به خیابان متوهم می شود؟؟؟)
  • مضحک ترین برنامه ها،اعترافات ساختگی است که چند شبی است از بعضی از به اصطلاح اغتشاش گران پخش میشود،یکی از سر بیکاری به خیابان ریخته،یکی مواد مخدر مصرف کرده ،دیگری خواسته با تخریب اموال عمومی تفریح کند،چند تایی هم که با منافقان در ارتباط هستند و از قبل در ترکیه و عراق آموزش تخریب اموال عمومی دیده اند و به ایران آمده اند تا بشکنند و به آتش بکشند.
  • هیچ آمار واقعی از تعداد شهدا و مجروحین درگیریها ارائه نمی کند و چند مورد در بیمارستان با کسانی که ظاهرا بی طرف بود ه اند و در این اغتشاشات خیابانی مجروح شده اند مصاحبه می کند.

اگر دوستان مصادیق دیگری دیده اند لطفا بازگو کنند.

۱۳۸۸/۰۳/۲۹

بلا

اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد
و گر به رهگذری یک دم از وفاداری
چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد
و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس
ز حقه‌ی دهنش چون شکر فروریزد
من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفه‌تر برانگیزد
بر آستانه‌ی تسلیم سر بنه حافظ
که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد

این روزها

این روزها که می‌گذرد شادم. این روزها که می‌گذرد شادم که می‌گذرد این روزها.

۱۳۸۸/۰۳/۲۷

دعوت به مراسم سوگواری

جدید ترین بیانیه موسوی
بسمه تعالی
ملت شریف ایران همانگونه که می‌دانید طی روزهای گذشته و در نتیجه برخوردهای غیرقانونی و خشونت بار با منتقدان و معترضان نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری شماری از هموطنانمان مصدوم و تعدادی نیز به شهادت رسیده‌اند. اینجانب ضمن عرض تسلیت به خانواده‌های شهدا و همدردی با مصدومان و مجروحان از همگان درخواست می‌کنم بعد از ظهر روز پنج شنبه بیست و هشتم خردادماه به هرصورت ممکن، اعم از اجتماع در مساجد و تکایا و یا برگزاری راهپیمایی‌های مسالمت آمیز با استفاده از نمادهای سوگواری همدردی خود را با بازماندگان اعلام کنند و بدیهی است که خود نیز در این مراسم شرکت خواهم کرد.
میرحسین موسوی

۱۳۸۸/۰۳/۲۶

پوستین وارونه

اگر آزاده نیستید٬ لا اقل دین داشته‌باشید.

دزدی مجدد

دیروز در راهپیمائی بیان میشد : فردا 5 عصر میدان ولیعصر
امروز با تبلیغات نچندان گسترده و با بیان در روزنامه ایران دولت هم حامیان خود را ساعت 4 به میدان ولیعصر دعوت کرده است.
به عبارت دیگر بعد از به نام زدن رای مردم می خواهند حضور مردم را نیز به نام خود بزنند.

قيامت سرا

خداي من! باورم نمي شد چيزي را كه مي ديدم قيامت سرا بود جمعيت سروته نداشت تا بحال به عمرم اين همه آدم نديده بودم جمعيتي كه ديروز در ميدان وليعصر براي احمدي نژاد آمده بودند يك صدم جمعيت ديروزنبود تازه اين مردم با اينكه مي دانستند ممكنه پليس ضدشورش بهشون حمله كنه آمده بودند اما جمعيت ديروز ميدان وليعصركه من آنجا كار داشتم وگذري رد شدم راه به راه بهشون آب و كيك وسانديس مي دادند اما اين مردم با همه تهديدها واينكه حتي نمي دانستند مجوز راهپيمايي دارند يا نه وقطع شبكه موبايل وفيلتر شدن همه سايتها ي خبري موسوي آمده بودند ديروزساعت 2ونيم بعدازظهر بود كه دوستم زنگ زد وگفت فاطمه مي گويند به راهپيمايي مجوزندادند تو سايتشون نگاه كن ببين راست مي گويند يا نه من نمي توانم بروم تو سايتشون اگر مجوز دادند با هم برويم به هزار زوروبا كندي فراوان رفتم تو سايت وديدم كه وزارت كشور مجوز نداده اما قراره موسوي وكروبي بيايند وسط جمعيت و به مردم آرامش بدهند ومردم را آرام كنند زنگ زدم به دوستم و گفتم ،قرار شد كه دوباره با هم تماس داشته باشيم ساعت سه ونيم از دانشگاه آمدم بيرون توي راه يكي از همكارام را ديدم گفت داري مي ري راهپيمايي؟ صبر كن با هم برويم وقتي ازدانشگاه آمديم بيرون تو چهارراه كالج بوديم كه همينطور جمعيت زياد مي شد آنقدرزياد كه تمام پياده روپرشده بود وهنوز خيلي مانده بود تا ميدان انقلاب همينطور جمعيت اضافه مي شد وماشينها براي ما بوق ممتد مي زدند خبري از پليس نبود آمدم به دوستم زنگ بزنم كه جايي قرار بگذاريم ديدم شبكه موبايل همه قطع شده وديگه تا چند ساعت بعدهم نتوانستم باهاش تماس بگيرم وقتي به دانشگاه تهران رسيديم چند نفر تو جمعيت كه مشخص بود از دانشجوها هستند به ما گفتند هيچكس شعارنده وسكوت باشه فقط دستها رابه علامت پيروزي بالا ببريد ويك علامت سبز هم داشته باشيد چون اگر صدايي از كسي بلند بشه بهانه دست گارد ضد شورش ميده چندتااز دانشجوهاي دانشگاه تهران صورتشون را با پارچه سبز پوشانده بودند وپلاكاردهايي در اعتراض به حوادث خونين ديشب كوي دانشگاه دردست داشتند همينطور كه به سمت آزادي مي رفتيم جمعيت زياد وزيادتر ميشدو آنقدر فشرده شده بود كه بعضي جاها مجبور بوديم ميليمتري را ه برويم همه جمعيت يك دست بود ودستها به علامت پيروزي بالا بودوصدا از كسي بلند نمي شد آنجا بود كه واقعا افتخار كردم يك ايراني هستم چقدرمردم با شعور وبا فرهنگ راه مي رفتند وساكت بودند احساس غرور مي كردم از اينكه ايراني هستم وچنين هموطناني دارم با اينكه مي دانستند ممكنه پليس ضدشورش بهشون حمله كنه با اينكه شبكه موبايل آن منطقه را قطع كرده بودند اس ام اس ها هم كه چندروزه قطع هست آنقدر جمعيت بود كه سرو ته جمعيت را نمي شد ديد واقعا اين مردم لياقت بهترين زندگيها را دارند اگر سياستمدارهاي ما قدر بدانند مي خواستم بروم بالاي پل عابر پياده واز آنجا با موبايلم فيلم برداري كنم خواستم از از پل بالا بروم يكي گفت پل داره مي ريزه من هم نرفتم از يكي بالاي پل پرسيديم جمعيت چقدره گفت جمعيت خيلي زياده آنقدر كه از هيچ طرف سروته نداره يك طرفش ميدان آزادي هست يك طرفش ميدان امام حسين پليس ضد شورش هم ايستاده بود اما كاري نميكرد يعني كاري نمي توانست بكنه مردم با پليسها سلام واحوالپرسي مي كردند وشوخي مي كردند همكارم گفت وقتي از كنار يكيشون رد شده گفته ما هم با شماييم حواشي خنده داري هم داشت مردم خيلي سرزنده وخوشحال بودند واز هرچيزي سوژه مي ساختند براي خنديدن مثلا وقتي يكي مي گفت ساكت يكي هم در جواب مي گفت ساكت احمدي نژاد خوابه !!
خيلي احساس غرورمي كردم تا نزديكيهاي دانشگاه شريف رفتم ديگه پام ناي راه رفتن نداشت به همكارم گفتم برگرديم من ديگه نمي توانم جمعيت خيلي زياده سخنراني هم كه نمي توانيم گوش بدهيم چون بلندگويي دركار نيست خواستيم از كوچه پس كوچه ها برگرديم چون جمعيت راهپيمايي يكي ازخيابانهاي اصلي شهررا بسته بود ترافيك خيلي زيادي بود وماشينها تكان نمي خوردند مجبورشديم تا انقلاب پياده بياييم تقريبا ساعت 7 بعدازظهر كه رسيدم انقلاب باز هم ميدان انقلاب پراز جمعيت بود كه با يك دست به علامت پيروزي به سمت آزادي مي رفتند تا كور شود هر آنكه نتواند ديد ديروزيك روز تاريخي در تاريخ سرزمينم بود

۱۳۸۸/۰۳/۲۵

کتک

در آشوبهای اخیرآدمهائی که میزند مدلهای مختلفی دارند.
در پلیس ضدشورش بدترین کتک را سربازان عادی میزنند. درجه دارهای جوانتر هم بد میزنند ولی درجه داران پا به سن گذاشته و افسران مروت بیشتری به خرج میدهند. بدترین عادتی که اخیرا پیدا کرده اند پرتاب باتوم است.
لباس شخصی ها به گروه های مختلفی تقسیم میشوند:
با مرام ترینشان همان نیروهای کت و شلواری بی سیم به دست هستند. عموما نه تنها نمی زنند بلکه از کتک خوردن مردم هم جلوگیری میکنند.
بعد از آن بسیجی های ملبس به لباس فرم هستند. آنها هم سعی میکنند نزنند ولی گاهی بر این تلاش غلبه نمی توانند بکنند.
مردان تک با زنجیر و باتوم و چوب و میله آهنی نیز بعد از این گروه قرار میگیرند.
پس از آن مردانی هستند که در گروه های چند نفره حرکت میکنند. در صورت مواجهه با آنها مرگ را می توان دید.
موتور سواران تک بعد از این گروه قرار دارند.
اکیپ موتور سواران نیز انتهای لیست قرار دارند که پایان کار را به هر کسی میتوانند هدیه کنند.
برای زدن هم عموما دام میگذارند. به این صورت که ابتدا افرادی کاملا مشابه مردمان عادی با حرارت زیاد جمع را به طرف خود جلب میکنند. بعد نیروها شروع به حرکت به سوی جمع می کنند. این لیدرهای نفوذی مردم را به سوی یک کوچه حرکت میدهند. و اواسط کوچه از آن سوی کوچه نیروهای موتور سوار از پشت به جمعیت حمله میکنند و جلوی جمعیت هم!

آخرین اخبار

- ظاهرا مجوز برای راهپیمایی امروز(دوشنبه) صادر نشده و به تعویق افتاده اما به علت عدم اطلاع رسانی مناسب موسوی و کروبی قرار است در حضور احتمالی مردم برای راهپیمایی (از انقلاب تا آزادی) حضور یابند و مردم را به آرامش دعوت کنند.
- بی بی سی هم گفته هاشمی وبعضی علمای قم در حرم امام تحصن می کنند و احتمالا موسوی و کروبی به آنها می پیوندند.
- فردا اعلام کرده اند اعتصاب کنید وسر کار نروید ومغازه ها تعطیل باشند.
- رهبری در دیدار با موسوی درخواست کرده شکایت خود را به شورای نگهبان ارائه دهد و به شورای نگهبان دستور رسیدگی داده (این دو مورد را رادیوی ایران اعلام کرده)
- سایت جدید قلم نیوز که ظاهرا فیلتر نمی شود سایت قبلی هم همچنان پابرجاست

۱۳۸۸/۰۳/۲۴

سوالهای بی پاسخ

با گذشت 48 ساعت از خاتمه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، سوالهای بی پاسخ فراوانی در بین مردم مطرح است. اول اینکه چگونه نرم افزاری که توانسته اطلاعات تک تک صندوق ها را دریافت و در کمتر از 8 ساعت از پایان انتخابات گزارش جمعی آنرا ارائه کند هنوز قادر نبوده اطلاعات را به تفکیک شهر، شهرستان و استان ارائه نماید. علاوه بر این چگونه است که تاکنون شورای نگهبان تنها در مورد درصد شرکت کنندگان در انتخابات اظهار نظر کرده و هیچ حرفی در مورد تائید با رد سلامت انتخابات مطرح ننموده است. دوم اینکه چرا آرای مجلس خبرگان بعد از گذشت حدود 48 ساعت از پایان انتخابات و آن هم بدون آمار و تنها با اعلام برنده این انتخاب معرفی می شود. مساله مهم دیگر اینکه چرا هنوز مسیر انتقال صحیح اطلاعات برای حامیان موسوی و کروبی بسته می باشد. اگر واقعا نتیجه انتخابات صحیح است از چه چیزی ترس و وحشت وجود دارد. مگر تعداد این خس و خاشاک (اصطلاحی که احمدی نژاد امروز برای مخالفین وضع موجود بکار برد) چقدر است که این همه وحشت از آن وجود دارد. چه چیزی وجود دارد که هنوز احمدی نژاد فکر می کند در حال برگزاری رقابتهای اتنخاباتی است و همچنان بر رقیب فرضی خود (هاشمی و خاتمی) می تازد و به صراحت در مورد تسویه نمودن با آنها صحبت به میان می آورد؟

اعتراضات خودجوش مردمی

امروز امت همیشه در صحنه حقوق بگیر با حمایت نیروهای ضد شورش بچه های دانشگاه تهران را با بی رحمی کتک زدند. من که رسیدم تعدادی از آنها به داخل دانشگاه رفته بودند و مشغول دستگیری بچه ها بودند. دم در هم عده ای که از جشن برگشته بودند ایستاده بودند.
در مسیر برگشتم به خانه، جمعیت زیادی را در میدان دوم صادقیه (آریا شهر) در حال اعتراض به نتیجه انتخابات دیدم که بر تعداد جمعیت اضافه میشد. ماشینها هم با بوق ممتد زدن و یا علامت V با آنها همراهی میکردند.
در بلوار کاشانی هم مردم با بوق زدن و یا شعار از داخل ماشین اعتراض می کردند. الان هم صدا الله اکبر و شعارها از خانه ها و کوچه های اطراف به گوش می رسد.

انعکاس اخبار

درگیری در دانشگاه صنعتی اصفهان

اوضاع در دانشگاه صنعتی اصفهان به شدت به هم ریخته است. متعاقب درگیرهای روز قبل در این دانشگاه، دانشگاه به حال تعطیل در آمده و اینترنت دانشگاه هم قطع شده است. ظاهرا حتی یک ماشین را هم آتش زده اند.
در اصفهان هم درگیری ها و اعتراضات شروع شده است. لطفا اگر کسی خبر بیشتری داشته اعلام کند.

الله اکبر

مردم در کوچه ما و کوچه های مجاور با آمدن به کوچه و پشت بام، بانگ الله اکبر سر داده و شعارهایی بر علیه تقلب و دیکتاتوری سر می دهند.

۱۳۸۸/۰۳/۲۳

چه باید کرد؟

در یکی از یادداشتهایم گفته بودم که مشکل طرفداران موسوی عدم برخورداری از یک سازماندهی تشکیلاتی است. طی دوران تبلیغات با توجه به اینکه فضا، فضای شور و نشاط و جشن و پایکوبی بود حضور مردم گسترده و باشکوه بود. حضور امروز اما متفاوت است و ممکن است با کتک و بگیر و ببند هم همراه باشد. اما واقعا چه باید کرد. در یکی از مناظرات، آقای احمدی نژاد به صراحت به این نکته اشاره می کند که شما (طرف مقابل مناظره) خود را کل ملت فرض نموده اید اما ملت همانها هستند که در اجتماعات با شکوه استقبال از بنده، حمایت خود را در مورد سیاستهای اتخاذ شده بیان کرده اند. متاسفانه بدلیل عدم وجود احزاب و جریان آزاد اطلاعات و نیز حضور مقطعی مردم در صحنه، احمدی نژاد و همه سیاستمداران ما به خود این اجازه را می دهند که مردم را آنگونه که می خواهند تفسیر کنند. امروز هم یکی از همان روزهایی است که اگر هیچ اعتراضی از هیچ کس در نیاید آرا و عکس العمل ملت با هم هماهنگ قلمداد شده و همه چیز ختم به خیر خواهد شد. باید راهی پیدا کرد و حرکتی انجام داد. اما نمی دانم چگونه می توان حرکتی سازماندهی شده و با کمترین تلفات و بیشترین نتیجه را پایه ریزی کرد.

آمار اولیه

اولین آمار رسمی وزارت کشور گفته که از مجموع حدود ۱۰ میلیون رای‌های شمرده‌شده تا ساعت ۳۰ دقیقه‌ی بامداد شنبه٬ احمدی‌نژاد ۷ میلیون و موسوی ۳ میلیون رای آورده‌اند. [+]
به گمانم وزارت کشور فعلآ آمار صندوق‌های کوچک را اعلام کرده چون در همین گزارش می‌بینید که ۳۵ درصد صندوق‌ها را شمرده‌اند٬ اما فکر نکنم این صندوق‌ها ۳۵ درصد مجموع رأی‌ها را در بربگیرند. اگر چنین باشد مجموع رأی‌ها حدود ۲۸ میلیون خواهدبود که چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. به هر حال اگر این آمار درست باشند٬ اعلام‌شان به این‌صورت کمی شیطنت‌آمیز است٬ چون همین‌طور فله‌ای و بی‌آن که بگویند از کدام شهرها یا روستاها است اعلام شده.
باید صبر کنیم و ببینیم چه پیش می‌آید.

۱۳۸۸/۰۳/۲۱

سیاست خیابانی

راستش کمی شاد ام و البته بیش‌تر نگران‌. دلیلش‌ هم فیلم‌هایی است که این روزها به لطف یوتیوب از فضای ایران می‌بینم و گزارش‌هایی که از شور و حضور مردم می‌خوانم؛ نمونه‌اش همین نوشته‌ی قبلی کیوان. سیاست که خیابانی شد، بعید نیست که هیجان و شور جای عقل و شعور را بگیرد. از نگرانی‌ گفتم، از شادی هم بگویم. شاد ام از این که می‌بینم مردم به آینده امیدی پیدا کرده‌اند و سرخوش‌ اند٬ و از این که می‌بینم در کنار هم‌د‌لان‌شان شادی می‌کنند و به آرامی از کنار رقیب‌شان می‌گذرند.

نگران نتیجه‌ی روز جمعه هم هستم. نه به این دلیل که ممکن است آن که دوستش ندارم انتخاب شود؛ نه. امیدوارم هر کسی باشد، اختلاف رأیش با رقیب زیاد باشد. هواداران هر دو طرف بدجور جوگیر شده‌اند. اگر یکی با کمی اختلاف پیروز باشد، آرام کردن هواداران دیگری سخت است یا دست کم برداشت من از این جور سیاست‌بازی خیابانی این است.
هنوز تجربه‌ی دموکراتیک چندانی که نداریم. در جاهایی که دموکراسی سابقه‌ی طولانی دارد نامزدها و طرف‌داران‌شان تا دم انتخابات بحث می‌کنند و پته‌ی هم را روی آب می‌ریزند. رای‌گیری که تمام شد، اگر بازی را باخته‌باشند، شکست را می‌پذیرند چون می‌دانند که انتخابات دیگری هم هست، فردایی هم هست. اگر هم نتایج خیلی نزدیک باشد، نهادهای بی‌طرفی برای داوری هست که همه به تصمیم‌شان احترام می‌گذارند. اما متاسفانه در ایران نهادهایی که قرار بوده بی‌طرف باشند، چنان اعتبار خود را خرج روزمرگی سیاسی کرده‌‌اند که ممکن است سر بزن‌گاه نتوانند کاری کنند.

مسعود نوشته که بیش‌تر کسانی که در خیابان دیده جوان‌های بیست‌و‌چند ساله اند. من برای این‌ها بیش از همه نگران ام. کار می‌خواهند. آرامش می‌خواهند. آینده‌ی خوب می‌خواهند. هر کدام هم به یکی از رقبا دل‌ بسته‌اند. نگران‌ ام که نامزدشان، هر که باشد، اگر پیروز شد ناامیدشان کند. و تقریبآ مطمئن‌ ام که نا امید خواهندشد.

فکر می‌کنم ماها که خاطره‌ی محوی از انقلاب داریم و دهه‌‌ی شصت را دیده‌ایم و دوم خرداد و بعدش را دیده‌ایم وظیفه داریم که با آن‌ها که ۱۰-۱۵ سالی از ما کوچک‌تر اند بیش‌تر حرف بزنیم. از چیزهایی که دیده‌ایم بگوییم. نه برای این که ناامیدشان کنیم، برای این که کمی واقع‌بینی یادشان بدهیم. گفتم «ماها» چون فکر می‌کنم هم آن دوران‌ها را دیده‌ایم و هم آن‌قدرها پیر نیستیم که متولدان دهه‌ی شصت ما را جزو نسلی که دوران‌شان گذشته حساب کنند. احتمالآ زبان‌شان را هم به‌تر از بزر‌گ‌ترهای‌مان بلد ایم.

خلاصه این که فردا و پس‌فردا جای من را هم در ایران خالی کنید. اگر هم توانستید ما این ور آبی‌ها را بی‌نصیب نگذارید و از حال و هوای این روزها بنویسید.

میدان امام

وحشت‌ناک بود. محشر بود. غوغا بود. شور و هیجان بود. در یک کلمه سبز بود. سبزِ سبزِ سبز. امروز (درواقع دیروز، چون الآن ساعت ۴۵ دقیقه‌ی‌ِ بامداد پنج‌شنبه است) خاتمی در میدان امام اصفهان بود. نمی‌توانید تصور کنید چه جمعیتی آن‌جا بود. شاید بیش از ۲۰۰ هزار نفر (یکی می‌گفت مساحت میدان امام حدود ۶۰ هزار متر مربع است. اگر حرفش درست باشد جمعیت از این هم بیش‌تر بود). ساعت‌ِ چهارونیمِ عصر که ما رسیدیم آن‌جا، چندان شلوغ نبود. کمی حال‌مان گرفته شد. ولی رفته‌رفته به تعداد‌ِ افراد اضافه شد. میدان جایِ سوزن‌ انداختن نداشت. قطعاً هیچ‌کس چنین جمعیتی را و چنین شوری را قبلاً ندیده بود. بعد از پایان سخن‌رانی هم تحت‌ ِ فشار زیاد جمعیت بالاخره خود را به دروازه دولت رساندم. آنجا هم محشری بود. طرف‌دارانِ موسوی و احمدی‌نژاد برایِ هم کرکری می‌خواندند. البته‌ چندان درگیری‌ای ایجاد نشد. ولی یکی‌دو سربازِ بی‌نوا از میان سربازانی که با تشکیل یک زنجیره‌ي انسانی نقش پلیس ضد‌شورش را بازی می‌کردند با سر شکسته از محل دور شدند. در راه‌ بازگشت مجبور شدم تا دروازه تهران را پیاده بروم. تقریباً تا نزدیکی دروازه‌تهران طرف‌داران دو طرف در گروه‌هایی راه‌ می‌رفتند و شعار می‌دادند. مانند: دکتر برو دکتر. مرگ بر دیکتاتور چه شاه باشه چه دکتر. آخر هفته، احمدی رفته (پیرمردی که کنار پیاده رو ایستاده بود با لهجه‌ی غلیظ اصفهانی و با حالت تمسخر به‌جای بخش دوم این شعار می‌گفت: پیتا پری نفته!) . اگر تقلب بشه، ایران قیامت می‌شه. تورما ننجون مهدی فهمید، این کوتوله نفهمید. و بسیاری شعار دیگر.
جوانکی، با عکس موسوی در دست، به هر مغازه‌آی می‌رسید سرش را داخل می‌کرد و می‌گفت: هر کسی بی‌سواده، رای‌اش احمدی‌نژاده.
دو پسر هم با عکسی از محسنِ رضایی در دست، هر چند قدم یک‌بار می‌گفتند: فقط رضایی. دلم برای غربت‌شان در آن شلوغی سوخت!
نمی‌دانم چه خواهد شد. ولی شرایط خیلی حساس است. این جمعیت انرژی زیادی دارد که اگر درست مدیریت نشود ممکن است انفجاری رخ دهد. خدا به خیر کند.

۱۳۸۸/۰۳/۱۹

بیت



در تنگنایِ حیرت ‌ام از نخوت‌ِ رقیب

یارب مبــــاد آن‌ که گدا معتبر شود

طرفداران احمدي نژاد

من اگر تا ديروز شك داشتم كه آراء احمدي نژاد آنقدرها هم كه ما فكر مي كنيم زياد نيست ديروز واقعا مطمئن شدم
ديروز وقتي از محل كار به سمت منزل مي رفتم چون قراربود در خيابان وليعصر از راه آهن تا تجريش طرفداران موسوي زنجيره انساني تشكيل دهند گفتم زودتر به خانه بروم وگرنه معلوم نيست چه ساعتي از شب به خانه برسم تقريبا ساعت 3 ونيم بعدازظهر بود كه ازدانشگاه آمدم بيرون ورفتم سمت خيابان ولي عصرديدم يكسري وانت بار وپشت سرشان عده ايي موتورسوار با پرچم ايران وعكس احمدي نژاد با بوق وسوت زيادرد شدنددو سه دفعه اين صحنه را ديدم گفتم خدايا نكنه آمدند اغتشاش ايجاد كنند وقتي سوار اتوبوس شدم متوجه شعردادن يكسري دراتوبوسهاي لاين كنارشدم چند اتوبوس پشت سرهم كه روي آنها پراز عكسهاي احمدي نژاد وپرچم ايران بود رد شدند ومي گفتند احمدي احمدي حمايتت مي كنيم گفتم خدايا واقعا چه خبرشده چندتا اتوبوس كه رد شد در اتوبوسها دقيق شدم متوجه شدم اكثر آنها بچه هاي مدرسه ايي هستند كه خيلي از آنها حتي به سن راي دادن هم نرسيده اند در اتوبوس آخر من حتي صحنه ايي ديدم كه خيلي برايم جالب بود دوسه بچه مدرسه ايي كه دختر هم بودند سرشون رااز اتوبوس آوردند بيرون ودر حالي كه پرچم ايران را گرفته بودند دستشان واتوبوس پربود از عكسهاي احمدي نژاد داد مي زدند موسوي موسوي با ديدن اين صحنه واقعا خنده ام گرفت خيلي ازآن اتوبوسها رابچه هاي مدرسه را سوار كرده بودند كه ببرند مصلا براي سخنراني احمدي نژاد در حاليكه آن بچه ها حتي به سن راي دادن هم نرسيدند جديدا وقتي جايي تبليغ احمدي نژاد را مي كنند وقتي دقيق مي شوم مي بينم كه نوجوانهايي هستند كه سن راي دادن ندارند وفقط از طرف مدرسه اجير شده اند حالا با چه ترفندي خدا مي داند ديروزخيابان ولي عصر وانقلاب واقعا غوغا بود واقعا شانس آوردم كه زود رسيدم خونه همكار من مجبور شده بود از دانشگاه تا خونشون را پياده بره وساعت 10 شب رسيده بود خونه فكر كنم تا روز پنج شنبه هم اوضاع همينطور باشه
من فكر مي كنم نتيجه انتخابات اينطوره كه اول موسوي بعد كروبي وبعد رضايي يا احمدي نژاد چون تا آنجا كه من متوجه شدم طرفداران احمدي نژاد بعداز آن مناظره ها خيلي كم شد وطرفدارانش را فقط مذهبيهاي افراطي تشكيل مي دهند كه آنها هم تعدادشان در مقايسه با كل جامعه خيلي كم هست

۱۳۸۸/۰۳/۱۶

باز هم انتخابات

آخر هفته گذشته رفته بودم چهارمحال بختیاری. در اغلب شهرها ستاد انتخابات احمدی نژاد و موسوی به کرات وگاهی هم ستاد انتخاباتی رضائی دیده میشد، ولی من ستاد انتخاباتی کروبی ندیدم. شاید دلیل آن مسائل قومیتی باشد. صحبت معمولی با مردم هم گرایش به موسوی را نمایان میکرد که خلاف تصور اغلب ما در رضایت مردم فقیر و شهرستانی از احمدی نژاد است.اما دیروزکه از اصفهان رد شدم، با کمال تاسف شاهد تعداد کثیری از طرفداران احمدی نژاد بودم. نمیدانم بخاطر حضور خودش از جای دیگری آمده بودند و یا ساکنین خود اصفهان بودند.در این چهار سال بسیار شنیدم که رای احمدی نژاد در استان اصفهان بالاتر از بسیاری از استانها بود، هیچ وقت صحت این گفته را چک نکردم ولی بی تعارف بگویم طرفداران دوآتیشه وی در اصفهان بسیار بیشتر از تهران به نظر میرسیدند.
نکته آخر هم تعداد بسیار زیاد تحریمی ها هستند که همانطور که کیوان هم گفته باز وزنه ای به سوی احمدی نژاد است.

۱۳۸۸/۰۳/۱۵

ایمان

ایمان داشتن ممکن است خوب باشد٬ اما ایمان داشتن به این‌که ایمان داری قطعآ خطرناک است.

۱۳۸۸/۰۳/۱۴

Pig

I learned long ago, never to wrestle with a pig. You get dirty, and besides, the pig likes it.
--George Bernard Shaw

۱۳۸۸/۰۳/۱۲

تبلیغات

اگر می‌خواهید در این چند روز باقی مانده دیگران را به رای دادن تشویق کنید، بد نیست نگاهی به این جا بیندازید. به خصوص انیمیشن‌های آماری‌اش برای متقاعد کردن کسانی که عدد و رقم حالی‌شان است بد نیست. هر کدام‌شان یکی دو دقیقه بیش‌تر نیست. روی یوتیوب می‌توانید ببینیدشان. همان‌جا می‌توانید این فیلم‌ها را به فرمت مناسب برای تلفن همراه هم پیدا کنید. ماشاالله توی ایران هم که مبایل‌باز کم نیست٬ پس بشتابید که غفلت موجب پشیمانی‌ است.

۱۳۸۸/۰۳/۱۱

گزینه‌ی‌ِ پنجم

هر چه به ۲۲ خرداد نزدیک‌تر می‌شویم، فضا انتخاباتی‌تر می‌شود. همان‌طور که دوستان هم اشاره کرده‌اند بازار ِ دروغ و تخریب هم داغ است. اما از طرف ِ دیگر شوری که در بین ِمردم دیده می‌شود به‌هیچ‌وجه با دوره‌ی قبل قابل‌مقایسه نیست. همین، امیدواری می‌دهد که این‌بار اتفاق ِ دیگری بیفتد که به‌قول‌ ِ کروبی بعضی‌ها را به کما ببرد. نکته‌ی ِ مهم این است که تعداد ِ آرا آن‌قدر زیاد باشد که تقلب و رای‌سازی تاثیرگذار نباشد. ممکن است هیچ‌کدام از نامزدها از نظر ِ ما مناسب نباشند اما باید توجه کنیم که رای ندادن این معنی را نخواهد داشت. در شرایط ِ فعلی رای ندادن مساوی با رای دادن به احمدی‌نژاد است. بنابراین گزینه‌یِ پنجمی تحتِ‌عنوان «هیچکدام‌» وجود ندارد. اگر رای بدهیم یکی از چهار گزینه را انتخاب کرده‌ایم و اگر رای‌ ندهیم گزینه‌ی ِ «احمدی‌نژاد» را. تنها ابزاری که فعلا در اختیار داریم همین است. طرف مقابل به هیچ معیاری پای‌بند نیست و همین، کار را بسیار سخت می‌کند. به‌قول ظریفی از گاو باید ترسید زیرا شاخ دارد؛ عقل هم ندارد. به‌همین دلیل ممکن است جلسات مناظره‌ی تلویزیونی هم به نفع احمدی‌نژاد تمام شود (که البته امیدوارم با درایت دیگر نامزدها این اتفاق نیفتد). به‌هرحال روزهای آینده، به‌خصوص مناظره‌ها بسیار تعیین کننده خواهند بود.

دلتنگی

خسته ام از این همه دروغ. خسته ام از این همه نیرنگ. خسته ام از این همه کینه. من آشتی می خواهم. من دوستی می خواهم. من دین سیاست نزده می خواهم. من سیاست بی دین می خواهم. مرا هوای فضای چند صدائی است. من از "با من بودن یا بر من بودن" بیزارم. من از "با من بودن یا ضد علی بودن" در عجبم.. من از "با من بودن یا قدرت طلب، فرصت طلب و هزار جور انگ دیگر" دلگیرم. من از اینکه هدف وسیله را توجیه کند بیزارم. من از اینکه به اسم دین اخلاق قربانی شود هراس دارم. من از ربط دادن هرآنچه که خود نمی پسندم به همه کائنات و مقدسات بیمناکم. من ایمان دارم که علی مظهر عدل و عدالت هیچ گاه برای کارهای انجام داده اش بر هیچ کس منت نگذاشت. من ایمان دارم که علی هیچ کس را به بیعت با خود مجبور نکرد. من ایمان دارم که علی هیچ کس را بدلیل عدم بیعت، از حقوق اجتماعی محروم نکرد. من ایمان دارم مشاوره بنای تصمیمات حکومت پیامبر و علی بود. من ایمان دارم که دین من به فراگرفتن هرآنچه خوبی است از هرکجا، توصیه می کند. من ایمان دارم توصیه قرآن به عبرت آموزی از سرانجام گذشتگان مانع از خودکامگی خواهد شد. من ایمان دارم که ما با مسلمانی فاصله بسیار داریم. من ایمان دارم که ما برای اصلاح وضع خود کار بسیار داریم. وقت آن است تا دنیا را بگذاریم و سر خود گیریم.

جادوی قدرت (ویرایش الف نون)

بازار دروغ،تخریب و افشاگری بدجوری داغ است.برای رسیدن به قدرت از هیچ دستاویزی نمی گذرند،دیشب به طور اتفاقی زدم کانال خبر ،احمدی نژاد با مجری مصاحبه داشت،بدجوری قاطی کرده ،از نظر ایشان در سه دوره 8 ساله گذشته (دوران جنگ،سازندگی و اصلاحات) بدترین ،فاسدترین وخائن ترین دولتمردان را داشتیم و 4 ساله دولت ایشان شاهکار مدیریت بوده! ادعا دارد که در این سه دوره 8 ساله به طور مطلق!!! آزادی بیان وجود نداشته و هر کس دولت را نقد میکرده به شدت مواخذه میشده!! ولی در دوره ایشان هرگز!!!!! تهدید علنی هم کرده که در صورت نیاز پرونده ها را رو میکنم و...عجبا!!! ضمن این تهدیدها یک جورایی ملتمسانه هم درخواست می کرد که شما 24 سال در راس کار بودید بگذارید 8 سال هم ما باشیم....آدم هنگ میکنه این حرفا رو میشنوه ....واقعا که قدرت چه جادویی دارد.....