۱۳۸۶/۰۶/۰۴

اندر حکایت اصفهانیها

شنیده‌ام پرواز اصفهان به جده 18 ساعت تاخیر داشته است. همشهریان عزیزمان هنگام برگشت از حج هواپیما را ترک نکرده‌ و درخواست غرامت بابت تاخیر پرواز رفت کرده‌اند. این پایداری و همدلی نهایتا با یک بلیط رفت وبرگشت مشهد اهدائی هما به مسافرین خاتمه یافته است.
پی نوشت:
1- منبع خبر کاملا موثق است.ضمن اینکه یکی ادعا می کرد همین خبر را از سیما شنیده است.
2- بلا استثناء شنوندگان میگفتند: این کار فقط از اصفهانیها بر میآید.

۱۳۸۶/۰۵/۳۱

بی عنوان

هیچ به این دقت کردید که دیگر از گروههائی که تجمعات قانونی را به هم میزدند، به دلیل اکران فلان فیلم شیشه سینماها را میشکستند، به دلیل انتشار کتاب خاصی کتابخانه آتش میزدند و .... دیگر خبری نیست؟!

۱۳۸۶/۰۵/۲۱

تراژدی

۱۳۷۶-۱۳۸۴: هملت، تراژدی ِتردید
؟؟؟؟-۱۳۸۴: مکبث، تراژدی ِ توهم ِ قدرت و اراده‌گرایی

۱۳۸۶/۰۵/۱۵

شرق

آن موقع ها گل آقا نوشته بود: کیهان به نمایش فلان فیلم به دلیل صحنه ای از فیلم که کتابخانه ای را نمایش می‌دهد و در آن کتابخانه کتابی وجود دارد که رنگ آن کتاب شبیه رنگ فلان کتاب غیر اخلاقی است، اعتراض کرده و خواهان توقیف فیلم شده است.
حال بسته شدن شرق هم همان حکایت است. اینبار شرق را به دلیل چاپ مصاحبه ادبی با یک شاعره که در وبلاگ ها شایع به داشتن تمایلات همجنس خواهانه است توقیف کرده‌اند!
اصل مقاله از سایت شرق حذف شده ولی اينجا میتوانید آن را بخوانید.

۱۳۸۶/۰۵/۱۴

آزادی

آزادي از نظر من يعني قبل از هر چيز عروج انسان از طريق رها شدن از خرافات. آدمي‌زادِ خرافه‌پرست از بردگي و جهل خودش دفاع مي‌کند و مرا هم با خودش به بردگي مي‌کشاند.
«لالايي با شيپور» (گزين‌گويه‌ها و ناگفته‌هاي احمد شاملو، ايليا ديانوش ، تهران: مرواريد، 1385)

۱۳۸۶/۰۵/۱۲

پارتی

دیدن صحنه آدمهائی که سر یک مسئله کوچک مثلا تصادف در حال کتک کاریند، و خیل مردمانی که با نیش باز فقط نظاره‌گر این دعواپارتی،دیدن خیل عظیم مردمانی که -باز با نیش باز- نظاره‌گر عبور دسته حسین پارتی -عاشورا تاسوای سابق- هستند و.... دیگر یک امر عادی است.
ظاهرا یک سرگرمی جدید هم به این پارتی ها اظافه شده. اعدام پارتی. اينجا
یک نگاه به نیش باز بینندگان بیاندازید و بر والدین کودکی که وی را برای از دست ندادن این پارتی با خود همراه کرده‌اند درود بفرستید.
"بادبادک باز" را اخیرا خواندم،راوی در جریان سفر مجدد به کابل برای یافتن یک پسر هزاره‌ای با مردمی برخورد میکند که بلااستثناء بر طالبان -قتل و عام کننده هزاره‌ای ها به جرم تشیع- لعن و نفرین میکنند و با چشمانی گشاد شده از تعجب میپرسند: تو واقعا برای یک پسر هزاره‌ای از آمریکا به اینجا آمده‌ای؟
اینجا آدم فکر میکند -با تاسف- شاید لیاقت آن مردمان همان طالبان باشد. با دیدن این عکسها به خود میگویم شاید لیاقت ما هم ....