۱۳۸۴/۰۲/۲۸

پاسخگویی به تاریخ

داشتم این مقاله نبوی را می خواندم٬ به این فکر افتادم که مثلا اگر ده٬ پانزده سال دیگه من خدای نکرده یک رفتاری داشتم که دوستان برق و کامپیوتر 69 لازم دیدند گذشته من را یادآوری کنند چه می گویند. برخی از آنچه را به فکر رسید اینجا نوشتم و راستش هدف اصلی اینه که دوستان را قلقلک کنم تا بیشتر بنویسن
مجتبی اسلامیان می گه این بابا یک سالی هر روز شنبه عصر پا میشد می رفت سینما و هر فیلم مزخرفی هم که بود بلیط می خرید میرفت می دید
احمد تابش می گه این همونه که برق را نکشید رفت فوق لیسانس اقتصاد بگیره
مسعود بابایی زاده می گه این همونه که برای اینکه به سرویس ساعت 5/4 برسه همیشه آزمایشهای ما را خراب می کرد و به جای محاسبه همینطور الکی المنتهای مدار را تغییر می داد تا جواب بگیره
عباس جانقربان میگه این همونه که دربدر دنبال زن می گشت یک روز من بردمش پیش یکی از دوستام توی دانشکده کشاورزی و اون هم به سه سوت دستش را بند کرد
عباس جانقربان احتمالا این را هم میگه که ما فکر می کردم این آدم حسابیه می بردیمش جلسات آقای ... (ببخشید اسمش یادم رفته) توی مسجد محله مون٬ اما حالا معلوم شد که از همون اول ماها را فیلم کرده بود
یادم نیست کدوم یک از خانمها میگه این همونه یک روز امتحان آرمایشگاهش را قبل از من داده بود و وقتی رفتم ازش پرسیدم امتحان چطور بود اینقدر ندید بدید بود که داشت نفسش بالا می اومد تا جواب بده. البته ابن که یادم نمی آد کدوم یک از خانمها بودن ممکنه به دلیل همین ندید بدیدی بوده
عزیز رشیدی می گه این همونه که با حقه بازی به اسم طراحی سیستم و با چهارتا کپی و پیست خودش را تحلیل گر سیستم جا زده بود
احتمالا فرشید سهیلی می گوید این همونی که توی چهارشنبه سوری می رفت قاطی بسیجی ها و اسم ما ها را رد می کرد. لازم است بگویم من از سال سوم دبیرستان به طور جدی می رفتم مسجد محل و بسیج٬ و بیشتر هم سعی می کردیم کار فرهنگی کنیم – کلاس قرآن و ملاسهای تقویتی و هر بهانه دیگری که بچه ها را با آن بکشانیم مسجد- اما هیچگاه در برخی از فعالیتهای بسیج وارد نشدم. فقط یک سال شب چهارشنبه سوری با بچه های دیگه رفتیم تا جلوی آتش بازی را بگیریم (قبول دارم کار احمقانه ای بود) فردا فرشید من را توی خیابان دید و گفت تو اسم ماها را رد کرده بودی. من هم که اسم هیچکس را رد نکرده بودم و اصلا از این کار بدم می آمد فقط برای اینکه فرشید فکر نکنه کم آوردم به دورغ گفتم اسم تو را نه ولی اسم فلانی را رد کردم. اگر اشتباه نکنم این فلانی -امیر بختیار زاهدی- بعدا یکی دو ترم مهمان شد صنعتی اصفهان
مهرداد شمسی می گه این همونه که همه بچه ها توی دبستان از باباش می ترسیدند و خودش هم از ترس باباش با اصرار نوبت مدرسه اش را عوض کرد٬ رفت اون نوبت که ناظمشون آقای ناهید بود
سعید محسنی می گه این همونه که توی امتحان فوق لیسانس رتبه اول شده بود ولی همش نگران بود که از درس فیلتر بیافته و نتونه درسش را تموم کنه آخرش هم با یک 10 که معلوم بود بیشتر از آنکه حقش باشه٬ استاد بهش داده بود فیلتر را پاس کرد
آقا هر کسی هر چی می خواد در مورد من بگه همین الان بگه چون فکر نکنم موقعیتی که نبوی برای کوچک زاده گیر آورده٬ شماها بتونین برای من گیر بیارین

۳ نظر:

Masoud Ghaffari گفت...

فکر نکن با همين اعتراف ساده دست از سرت بر‌مي‌داريم.
Let's face the truth. More or less we were a bunch of nerds and dorks. It is a good step to play cool.

شيطون نکنه تو هم کانديد رياست جمهوري شدي.

Farshad F گفت...

Salaam Farshad Jan,

Emam harf khobi mizad "melak har kas har anche alan hast ast"
vali agar man mineveshtam injori shoro' mikardam

Ma salha miraftim masjed, babaye farshad ham miomad marde ba khodaii bood ba farshad ham kelase gorano dar jang gereftan docharkhe hamrazm boodim in massod feiz bakhsh ham bood ke heili nagola shod. In farshad Football ham aslan balad nabood vali hameie bazikonhaie khereji ra mishnakht, bereziliam bood baad fekr konam avaz kard timesho. Baad sale 68 ke emam raft fetne agye montazeri shoro' shod. shor' kardan be tasfie masajed masjede ma ham jozvesh bood on moge' fahmidim ke din ba siasat rabtesh chie farshad ham ke asalan football balad nabood shode bood chomagdar atish khamoosh kon. (Rasti fagat in amir zahedi bood ke behesh gofte boodi man asme farshido dadam man ke injoori yadame") ma ham shodim zedeengelab dokhtar baz (pedar eshg besooze ;)

but honestly the only things that hearts me is "we were friends for years and then 4 years in IUT I could not look at your eyes."
I have seen your Hossein picture, it looks like your childhood please introduce me to him one day.

by the way farshad I am proud of you and whenever see anybody working in barname boodje I say I have a genius friend there who switch from ee to economics named Farsha fatemi.

be in touch
eradatmand Farshid

Farshad F گفت...

البته در نظر داشته باشید نه فرشید دخترباز بود و نه من چماق‌به‌دست.