وبلاگ ِ چند نفر از ورودیهای سال ۶۹ دانشکدهی برق و کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان
۱۳۸۷/۰۱/۰۲
۱۳۸۶/۱۲/۲۸
کوههای مریخی در نزدیکی چابهار
حالا که بحث سفرنامهنویسی داغ است، من هم از چابهار بگویم که حدود یک ماه و نیم پیش به همراه گروهی از اساتید دانشگاه شریف به آن منطقه رفتیم تا از آن منطقه بازدید کنیم. جاهای مختلفی را هم دیدیم. از جمله از یک جاده کنار دریای عمان به سمت غرب (پاکستان) رفتیم و تا نقطه صفر مرزی هم پیش رفتیم (البته با اسکورت نیروی انتظامی در کل مسیر!). مرز ایران با پاکستان در آن نقطه در واقع یک مرز دریایی است و منطقهای که به آن جنگل حرا میگویند. البته این جنگل، در واقع جنگلی از بوتههایی با ارتفاع حداکثر حدود دو متر است ولی جالبی آن در این است که کل این جنگل در اثر جذر و مد به زیر آب میرود و بیرون میآید. ما هم با قایق تا آنجا که میشد درون آن پیش رفتیم (البته معلوم است که چون عمق آب خیلی کم بود زیاد نتوانستیم جلو برویم!).
این منطقه از نظر طبیعی ویژگی بسیار جالبی دارد و آن اینکه کوه تا نزدیک خود دریا (و خیلی جاها تا خود دریا!) ادامه دارد، و از این نظر تا حدی شبیه جنوب فرانسه (نیس و موناکو) است. البته تفاوت آن است که در اینجا ساحل تا لب آب کاملا خشک و بیابانی است، ولی در آنجا سرسبز (بیشتر نخل) است. ولی به هر حال، به نظر من این منطقه نیز پتانسیل آن را دارد که به همان اندازه توریستی شود.
اما چیزی که من خیلی از دیدن آن تعجب کردم (چون قبلا در مورد آن هیچ نشنیده بودم) منطقهای است که به آن کوههای مریخی میگویند. در واقع این منطقه بسیار بزرگ است و ما در طول مسیر چابهار به گواتر، با اینکه با سرعتمان حدود ۱۰۰ کیلومتر در ساعت بود، حدود ۴۵ دقیقه از کنار این کوهها حرکت میکردیم. این کوهها، شکل بسیار جالبی دارند و جالب است که کل منطقه (کوه و زمین) همگی به رنگ خاکستری است، مثل آنکه روی همه را با سیمان پوشانده باشند. در زیر لینک سه عکس را که از این منطقه گرفتهام میگذارم.
Photo 1 , Photo 2 , Photo 3
نکته جالب آن بود که فرماندار کنارک (در نزدیکی چابهار) میگفت احمدینژاد برای استان ما رحمت بوده است. چون قبلا بودجه ما حدود ۴ میلیارد تومان در سال بود، ولی الآن بیش از ۱۲۰ میلیارد تومان است. میگفت از پولی که در اختیار خود وی بوده (حدود سی و چند میلیارد تومان)، ۲۶ میلیارد تومان را به لنج تبدیل کرده است. از یک کارگاه لنجسازی هم در کنارک بازدید کردیم، که لنجهای نسبتا مدرنی تولید میکرد که قبلا همگی از دبی و ... خریداری میشدند.
پیشاپیش سال جدید را به همه دوستان تبریک میگویم، و برای همه آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
این منطقه از نظر طبیعی ویژگی بسیار جالبی دارد و آن اینکه کوه تا نزدیک خود دریا (و خیلی جاها تا خود دریا!) ادامه دارد، و از این نظر تا حدی شبیه جنوب فرانسه (نیس و موناکو) است. البته تفاوت آن است که در اینجا ساحل تا لب آب کاملا خشک و بیابانی است، ولی در آنجا سرسبز (بیشتر نخل) است. ولی به هر حال، به نظر من این منطقه نیز پتانسیل آن را دارد که به همان اندازه توریستی شود.
اما چیزی که من خیلی از دیدن آن تعجب کردم (چون قبلا در مورد آن هیچ نشنیده بودم) منطقهای است که به آن کوههای مریخی میگویند. در واقع این منطقه بسیار بزرگ است و ما در طول مسیر چابهار به گواتر، با اینکه با سرعتمان حدود ۱۰۰ کیلومتر در ساعت بود، حدود ۴۵ دقیقه از کنار این کوهها حرکت میکردیم. این کوهها، شکل بسیار جالبی دارند و جالب است که کل منطقه (کوه و زمین) همگی به رنگ خاکستری است، مثل آنکه روی همه را با سیمان پوشانده باشند. در زیر لینک سه عکس را که از این منطقه گرفتهام میگذارم.
Photo 1 , Photo 2 , Photo 3
نکته جالب آن بود که فرماندار کنارک (در نزدیکی چابهار) میگفت احمدینژاد برای استان ما رحمت بوده است. چون قبلا بودجه ما حدود ۴ میلیارد تومان در سال بود، ولی الآن بیش از ۱۲۰ میلیارد تومان است. میگفت از پولی که در اختیار خود وی بوده (حدود سی و چند میلیارد تومان)، ۲۶ میلیارد تومان را به لنج تبدیل کرده است. از یک کارگاه لنجسازی هم در کنارک بازدید کردیم، که لنجهای نسبتا مدرنی تولید میکرد که قبلا همگی از دبی و ... خریداری میشدند.
پیشاپیش سال جدید را به همه دوستان تبریک میگویم، و برای همه آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
۱۳۸۶/۱۲/۲۱
انتخابات
آخر اين هفته انتخابات مجلس است. شايد اولين انتخاباتي که تمام در و ديوار شهر پر از عکس و نوشته نباشد. اين بي عکسي را با درگيري مردم براي عيد که همزمان کنيم به شرط نديدن صدا و سيماي جمهوري اسلامي اصلا خبري از انتخابات نيست.
در انتخابات قبلي مهرداد پيش قدم ميشد و از راي دادن يا ندادن و انگيزه ها ميپرسد. اينبار از او هم خبري نيست.
در اين همه غايب من با اجازه بزرگترها و مدیران وبلاگ و وبلاگهاي همسايه ميپرسم، آقا ، خانم ، شما راي ميديد؟ چرا؟
در انتخابات قبلي مهرداد پيش قدم ميشد و از راي دادن يا ندادن و انگيزه ها ميپرسد. اينبار از او هم خبري نيست.
در اين همه غايب من با اجازه بزرگترها و مدیران وبلاگ و وبلاگهاي همسايه ميپرسم، آقا ، خانم ، شما راي ميديد؟ چرا؟
پرسپولیس
پرسپوليس آنگونه که گفتند ، ضد ايراني نبود که آينه ديروز ما بود.آن نه عظمت دور ما که تيرگي نزديک ما بود.
خاطرات نه چندان سپيد خود را بر پويا نمائي سياهي ميتوان به ياد آورد.
ازآن زمان که عموها از بند ستمي رهيدند تا به طناب داري گرفتار آيند.آن زمان که هيچ نبود جزء رضاي پروردگاري در خسران انسانها.
آن زمان که کليد بهشت از مصنوعات ساخت بشر در دستنان چنان مائي بود.
پرسپوليس فيلم سالهاي دورنسل ما ،يادآور سالهاي صف ، حجاب اجباري، امر به معروف ، الکل ، خشم، جنگ ، بمب ، خشونت، و جرمي به نام جواني و ...
آنگونه که ميگفتند آنچنان آن سوي مرزها هم سپيد نبود!
خاطرات نه چندان سپيد خود را بر پويا نمائي سياهي ميتوان به ياد آورد.
ازآن زمان که عموها از بند ستمي رهيدند تا به طناب داري گرفتار آيند.آن زمان که هيچ نبود جزء رضاي پروردگاري در خسران انسانها.
آن زمان که کليد بهشت از مصنوعات ساخت بشر در دستنان چنان مائي بود.
پرسپوليس فيلم سالهاي دورنسل ما ،يادآور سالهاي صف ، حجاب اجباري، امر به معروف ، الکل ، خشم، جنگ ، بمب ، خشونت، و جرمي به نام جواني و ...
آنگونه که ميگفتند آنچنان آن سوي مرزها هم سپيد نبود!
۱۳۸۶/۱۲/۱۵
سفر به شمال
راستش زیر نویسی که به متن افشین داشتم باعث شد تا خاطره این سفر را براتون بنویسم ,بعد از فوت مادرم که در 16 خرداد امسال ,که پس از یک مریضی طولانی وسالها مبارزه با سرطان سینه و سپس ریه, برحمت خدا رفت تصمیم گرفتم برای عوض شدن روحیه خانم, بچه ها و پدرم به مسافرت بریم برای اینکار مسیر تهران, رشت,آستارا, اردبیل, سرعین,خلخال,اسالم, رشت ,بندر انزلی,تهران و بازگشت به اصفهان را در نظر گرفتیم . بازدید از تالاب بندر انزلی و قایق رانی اقامت چند روزه در آستارا بهمراه خرید,عبور از تنگه حیران وعوض شدن کامل هوا,بازدید از مقبره شیخ صفی الدین در اردبیل,راستی غذا در رستوران های اردبیل از کیفیت مناسب و قیمت وحجم خوبی برخوردار است,آبگرمهای سرعین(گاو میش گلی,پهنلوو..) و اقامت چند روزه در آنجا و هوای عالی, گردش در دامنه سبلان وصبحانه سرشیر وعسل و نان بربری ,آش دوغ,کباب و غذاهای حسابی با قیمت مناسب حال هر بازدید کننده ای را جا میاره.سپس حرکت در ارتفاعات خلخال و گذشتن از میان جنگلهای اسالم بهمراه خوردن کباب حسابی میچسبه,بعد از اون منطقه گیسوم و ساحل دریا و ماهی کباب ,شنا در دریا میتونه تا حدودی اون خوها و عادتهای بدی که افشین ازش صحبت میکنه را ازمون دور کنه, سال آینده را تصمیم گرفتم بگذارم برای سفر امیدوارم موفق بشم.دوستانی که اطلاعات بیشتری در ارتباط با محلهای بازدید شده و نشده همچنین اشخاص ذکر شده و نشده در این مناطق دارند نسبت به نوشتن پی نویس یا مطلب دریغ نفرمایند.
همه ایران سرای من است
من هم هفته قبل رفته بودم رشت.البته نه هواي گرم و نسبتا شرجي خوب بود و نه ما دوچرخه کرايه کرديم. تنها چيزي که خوب بود غذاهاي شمالي بود که ميشد با قيمت مناسب در رستورانهاي خوب يا متوسط خورد.
چيزي که سبب نوشتن اين مطلب شد، شبيه شدن بسيار زياد شهرها و مردمان آن به هم است. تقريبا در همه شهرها ترافيک در تمام طول روز غير قابل تحمل است. پوشش و آرايش در مردمان در شهرهاي مختلف زياد تفاوتي با هم ندارد. تا همين 4- 5 سال قبل نحوه پوشش در شمال و جنوب تهران با هم فرق ميکرد، ولي الان چندان فرقي بين پوشش مردمان در يک شهر نسبتا کوچک با خيابانهاي بالاي تهران نميبينيم. تنها تفاوت در برند کالا است.
تقريبا همه جوانان موبايلهاي گران قيمتي در دست دارند و روياي هر کجا که اينجا نيست در سر. همه از وضعيت اقتصادي و سياسي نالان و اغلب هم در شرف يک معامله کلان !!! عموما وراج، بي حرفي درخور تعمق -بلا نسبت کليه ايرانيان عزيز که کوچکترين انتقادي را عموما تاب نمي آورند!- بشدت عصبي ، فاقد مهارت رانندگي بدون بوق ! وسرشار از دروغ و نيرنگ و تهي از خصايص انساني و....
پي نوشت:
1-خودم ميدانم کمي زيادي تند رفتم!اين از يک طرف پشت بام افتادن هم جزء لاينفک ما ايرانيان است و من هم ايراني.
2-اگر در ایران با مشکل در نوشتن در این وبلاگ مواجهه هستید،اشکال از بلاگر نیست.از فیل+تر+شکن استفاده کنید!
چيزي که سبب نوشتن اين مطلب شد، شبيه شدن بسيار زياد شهرها و مردمان آن به هم است. تقريبا در همه شهرها ترافيک در تمام طول روز غير قابل تحمل است. پوشش و آرايش در مردمان در شهرهاي مختلف زياد تفاوتي با هم ندارد. تا همين 4- 5 سال قبل نحوه پوشش در شمال و جنوب تهران با هم فرق ميکرد، ولي الان چندان فرقي بين پوشش مردمان در يک شهر نسبتا کوچک با خيابانهاي بالاي تهران نميبينيم. تنها تفاوت در برند کالا است.
تقريبا همه جوانان موبايلهاي گران قيمتي در دست دارند و روياي هر کجا که اينجا نيست در سر. همه از وضعيت اقتصادي و سياسي نالان و اغلب هم در شرف يک معامله کلان !!! عموما وراج، بي حرفي درخور تعمق -بلا نسبت کليه ايرانيان عزيز که کوچکترين انتقادي را عموما تاب نمي آورند!- بشدت عصبي ، فاقد مهارت رانندگي بدون بوق ! وسرشار از دروغ و نيرنگ و تهي از خصايص انساني و....
پي نوشت:
1-خودم ميدانم کمي زيادي تند رفتم!اين از يک طرف پشت بام افتادن هم جزء لاينفک ما ايرانيان است و من هم ايراني.
2-اگر در ایران با مشکل در نوشتن در این وبلاگ مواجهه هستید،اشکال از بلاگر نیست.از فیل+تر+شکن استفاده کنید!
اشتراک در:
پستها (Atom)