۱۳۸۴/۰۵/۰۳

!خدای من

خدای من
من که فقيرم در عنای خويش، چگونه در اين تنگدستی فقير نباشم
من که در هنگام ثروت فقر محضم، چگونه با اين همه فقر توانگر باشم

خدای من
اوج غنای من در برابر تو حضيض فقر است، چه رسد اکنون که ساکن دره تنگدستی ام

خدای من
من اگر بدانم، نادانم. چگونه نادان نباشم در اين حال که هيچ نمی دانم
خدای من، وقتی علم و غنای ما در برابر تو جهل مسلم است،پس جهل و فقر ما چه می تواند باشد

معبود من
تولی تدبيرهای تو و سرعت وقوع تقديرهای تو، بندگان عارفت را از اطمينان به عطا و ياس از تو در بلا باز داشته است

خدای من
اين منم وپستی و فرومايگی ام و آن تويی با آن بزرگی و کرامتت، از اين مي سزد و از تو آن. شان من اين کوچکی و شان تو آن عظمت و بزرگی است
خداوندا به لطف خود ما را به وادی نور و اميد هدايت فرما

بخشی از منجات عرفه، ترجمه سيد مهدی شجاعی

هیچ نظری موجود نیست: