۱۳۸۵/۰۶/۰۹

خبر ناگوار

خبر بس ناگوار براي برادران گمنامی که خود را براي يک شوي سکسي-سياسي آماده کرده بودند. اين که رامين جهانبگلو آزاد شد.

۱۳۸۵/۰۶/۰۸

تکذیبیه

هرگونه قصد و هدفی به جز آزار روح و روان شما از خواندن این مصاحبه مطبوعاتی شدیدا تکذیب میشود.

۱۳۸۵/۰۶/۰۷

راه حل مبارزه با گرانی

یکی از دریانی های تهران میلیاردر می شود:
رييس‌جمهور در ادامه‌ي گفت‌وگوي خود با خبرنگاران در پاسخ به سوال روزنامه‌ي جام جم مبني بر مهار گراني برخي از كالاها و ارقامي كه در اين زمينه از سوي سخنگوي دولت مطرح مي‌شود، گفت: شما ببينيد آقاي دكتر الهام از كدام فروشگاه خريد مي‌كند، شما هم از آن فروشگاه خريد كنيد

وبلاگ جوانتر‌ها

امروز به طور اتفاقی وبلاگ ورودی‌های سالی ۸۱ دانشکده برق و کامپیوتر صنعتی اصفهان را دیدم. به گمانم بین ۶۹ و ۸۱ یک چیزی در حدود ۱۲ سالی باید فاصله باشد (هنوز مطمئن نیستم! گذشت اون زمان‌ها که دو دوتا همیشه می‌شد چهار تا!) و به این ترتیب به احتمال زیاد هیچ‌کدام از این بر و بچه‌ها را نمی‌شناسم. در هر حال امیدوارم که خداوند بر تعداد لینک‌های وبلاگشان بیافزاید و خوانندگانشان را بی‌شمار کند. آمین!

مکانی برای تفکر

زندگی روزمره گاه فرصت فکر کردن را از ما می‌گیرد. گاه به جایی نیاز داریم که لختی بیاساییم و اندکی فکر کنیم. البته همه ما به خوبی می‌‌دانیم که چه مکانی برای «عمیق‌ترین» افکار مناسب است (؟!). این یک پدیده شناخته شده در سطح جهانی است و فعالان حقوق بشر در دانشگاه ما (فعالات عفو بین‌الملل در دانشگاه‌های لوزان و انجمن مهندسان جهانی) هم از آن غافل نبوده‌اند. مدتی طولانی است که این برگه کاغذ به پشت در این مکان خاص در آزمایشگاه ما چسبانده شده است. دیروز بالاخره دوربینم همراهم بود و از آن عکس گرفتم (روی عکس کلیک کنید).

همانطور که در عکس می‌بینید، این برگه حاوی متن فرانسه بند بیست و یکم اعلامیه جهانی حقوق بشر است. ترجمه این بند چنین است (انشا از من نیست):

-- هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود، خواه مستقیما و خواه به وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند شرکت جوید.
-- هر کس حق دارد با تساوی شرایط، به مشاغل عمومی کشور خود نایل آید.
-- اساس و منشا قدرت حکومت، اراده مردم است. این اراده باید به وسیله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و بطور ادواری صورت پذیرد. انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رای مخفی یا طریقه‌ای نظیر آن انجام گیرد که آزادی رای را تامین نماید.

ایران هم مانند اکثر کشورهای جهان یکی از امضاکنندگان این اعلامیه است. نمی‌دانم شما چه فکر می‌کنید ولی در ذهن من، کلید واژه‌های این متن که در چند سال گذشته تقریبا هر روز به آن نگاه کرده‌ام، برجسته می‌شود و برقص در می‌آید:‌ هر کس، حق دارد،‌ تساوی، امور عمومی کشور خود، رای مخفی، رعایت مساوات، اراده مردم، آزادی رای.

در زیر این برگه، شعار انجمن مهندسان جهانی نوشته شده است: دنیا در حرکت است؛ تو چه می‌کنی؟

مصونیت

ایسنا:
در چهاردهمين جلسه شوراي علمي و مشورتي دبيرخانه هيات حمايت از كرسي‌هاي نظريه پردازي، نقد و مناظره طرح پيشنهادي مصونيت نخبگان علمي كشور در انجام فعاليت‌هاي علمي و تبيين نتايج آن بررسي شد.
...
بر اساس اين طرح، آن دسته از استادان حوزه و دانشگاه كه مشمول تعريف نخبه علمي شوند، در محافل علمي- تخصصي و در انجام فعاليت هاي علمي و تبيين نتايج آن، مشروط به اينكه مغاير با امنيت ملي نباشد، از آزادي كافي و مصونيت حقوقي برخوردار بوده و تنها مي بايست به لوازم اخلاقي و علمي مباحث خود متعهد باشند.

۱۳۸۵/۰۶/۰۴

خبرنگاری حرفه ای

بخشی از خبر ایسنا:

در اين آتش سوزي 16 دستگاه خودرو‏، هفت ايستگاه آتش نشاني و پنج مامور آتش‌نشاني به محل اعزام شدند.

۱۳۸۵/۰۶/۰۳

حدس پوانکاره و اثبات پرلمن

این روزها خبر اثبات «حدس پوانکاره» همه‌جا پیچیده‌است. شاید تا حالا شنیده‌باشید که ریاضی‌دانی روسی به نام «گریگوری پرلمن» راهی برای اثبات پیش‌نهاد کرده و تقریبآ همه مطمین هستند که اثباتش درست است.
«بنیاد کلی» سال‌هاست که گفته‌است جایزه‌ای یک میلیون دلاری به اثبات کننده‌ی «حدس پوانکاره» خواهد داد، اما حالا همه می‌گویند پرلمن این جایزه را نخواهد پذیرفت.

چند روز پیش هم جایزه‌ی فیلدز را به او دادند که قبول نکرد. البته سه نفر دیگر هم ام‌سال برنده‌ی این جایزه شدند. جایزه‌ی فیلدز برای ریاضی‌دان‌ها چیزی است در حد جایزه‌ی نوبل.

آدم جالبی است این پرلمن. بعد از گرفتن دکتری ریاضی در روسیه چند سالی را در دانش‌گاه‌های آمریکا گذارنده و بعد برگشته روسیه و در دانش‌گاهی مشغول به کار شده. چند سال بعدترش هم از استادی دانش‌گاه استعفا داده و حالا در گوشه‌ای خلوت با مادرش زندگی می‌کند.
مجله‌ی نیویورکر در شماره‌ی این هفته‌اش گزارشی دارد درباره‌ی پرلمن و حدس پوانکاره. گزارش خواندنی‌ای است. این‌جا می‌توانید بخوانیدش.

۱۳۸۵/۰۶/۰۲

دو فیلم

این روز ها هوا بهتر شده است. داغی مشهور مرداد در تیر ماه اتفاق افتاد و هوا ی شهریور هم 10 - 15 روزی زودتر آغاز شد. در این هوا اگر هوس سینما رفتن کردید، پیشنهاد میکنم دو فیلم به نام پدر و کافه ستاره را ببینید.
به نام پدر شاید ضعیف ترین کار حاتمی کیا باشد ولی اولین فیلم ضدجنگ اوست. در این فیلم هیچ پاسخی به سوال چرا جنگ ؟ نسل بعدی ندارد که بدهد.
کافه ستاره یک فیلم اپیزدیک است که مشابه آن را من در سینمای ایران تا به حال ندیده بودم، و از این نظر ارزش دیدن را دارد سوای آن که حرفهای قابل گفتن دیگری هم در این فیلم وجود دارد. حیف که من نه سواد سینمائی دارم و نه شم هنری که راجع به آن بنویسم!

۱۳۸۵/۰۵/۲۹

بی مخ

هر کس که وقایع 28 مرداد را تعقیب کند ، نام شعبان بی مخ را حتما شنیده است. یکبار دیگر این روز با این نام پیوند خورد، شعبان بی مخ در 28 مرداد 85، مرد.
البته زیاد هم به این بی مخ عصر معاصر نیازی نبود، چرا که بندگان بی مخ و مخ لص (Less) فراوانی جایگزینش شده اند.

۱۳۸۵/۰۵/۲۷

اخلاق به توان ۲

فحش خواهر و مادر با غلط املایی:


The childern of the beach ... shoud go on trial.

۱۳۸۵/۰۵/۲۵

صلح، تبلیغات و سرزمین موعود

این عنوان فیلم مستندی است که در آن گروهی از استادان دانشگاه، منتقدان، فعالان صلح‌طلب،‌ شخصیت‌های مذهبی و متخصصین امور خاورمیانه به بررسی و مقایسه انعکاس درگیری‌های اسرائیل و فلسطینیان در رسانه‌های آمریکا در برابر رسانه‌های بین‌المللی می‌پردازد. در جریان این فیلم مستند،‌ نکات ظریفی که به خصوص توسط شبکه‌های تلوزیونی آمریکایی رعایت می‌شود و به کمک آنها عملا جای متجاوز و مدافع در ذهن بیننده عوض می‌شود مطرح می‌شوند. همچنین در این فیلم به این مسئله که بسیاری از خبرنگاران آمریکایی به دلایل مختلف،‌از تهدید گرفته تا عدم بررسی کافی چگونه در عمل به تبلیغات‌چی‌های مجانی برای اسرائیل درآمده‌اند پرداخته شده است. در بخشی از این فیلم، چامسکی می‌گوید: «اسرائیلی‌ها در سرزمین‌های اشغالی ادعا می‌کنند که چاره‌ای جز دفاع از خود ندارند، ولی در واقع آنها از خودشان دفاع می‌کنند به آن معنا که هر ارتش اشغال‌گری مجبور است از خود در برابر مردمی به آنها حمله کرده دفاع کند... شما نمی‌توانید از خودتان دفاع کنید در حالی که در حال اشغال نظامی سرزمین دیگری هستید. این کار دفاع نیست. این را هرچه که می‌خواهید بنامید ولی این کار دفاع نیست».

این فیلم در حدود یک ساعت و بیست دقیقه است و به تازگی آنرا می‌توانید در گوگل و جاهای دیگر ببینید. به دوستان توصیه می‌کنم که این فیلم تاثیرگذار را تماشا کنند و دیگران را هم به دیدنش تشویق کنند.

۱۳۸۵/۰۵/۲۴

عصر سرعت و اطلاعات

صحبت از سرعت اینترنت بود. چرا که عصر،عصر سرعت و اطلاعات است. اما عصر ما در ایران چیز ذیگری است.
دیگر دیدن پیام "ACCESS DENIED" امری عادی شده، حتی اگر در جستجوی مطلبی فنی بوده ای و لینک مثلا دیتا شیت یک آی سی را گوشوده ای.
امواج نویز ارسالی جهت عدم دریافت سیگنالهای ماهواره آنقدر قوی تر شده که دیگر تقریبا هیچ کانالی گرفته نمیشود. فرمانده نیروی انتظامی از یک مجوز کلی برای ورود به خانه کلیه شهروندان جهت جمع آوری تجهیزات ماهواره ای سخن می گوید و از شهرواندان میخواهد خودشان تجهیزات را به نزدیکترین پاسگاه تحویل دهند و رسید بگیرند!
در این میان معاون رئیس جمهور به دولت نمره 20 میدهد و بنگاه بانگ و رنگ* سرود حماسی عربی پخش میکند.
پی نوشت: بنگاه بانگ و رنگ اصطلاح عبدالکریم سروش برای صدا و سیما است با این توضیح که: دیدن برنامه های بنگاه بانگ و رنگ هم فرصت میخواهد و هم رغبت و هم طاقت.

۱۳۸۵/۰۵/۲۳

شکست

سی و جهار روز جنگ اسرائیل و حزب الله جز بیش از هزار کشته، ملیاردها دلار خسارت ، سالها وقت جهت بازسازی چیزی برای طرفین نداشت.
اسرائیل افسانه شکست ناپذیری خوذ را از دست داد. حزب الله هم تنها دلیل فلسفی وجودش را. ولی ما که نفهمیدیم پیروزی کجا بود که ندای الله اکبر ساعت 9 را سر دهیم و شنونده موزیکهای حماسی عربی از تلویزون ایران باشیم.

۱۳۸۵/۰۵/۲۰

اینترنت نه چندان پرسرعت

در ادامه بحث اینترنت پرسرعت آرش من امروز سایت شرکت آسیا تک را دیدم. البته سرعتها چندان بالا نیست ولی قیمتها نسبت به پارس آنلاین خیلی کمتر است. ولی من نمی فهمم چرا آن بالای سایت نوشته اند ارائه سرویس مجانی.
از همه اینها گذشته با خودم فکر می کردم انتخاب کلمات چقدر مهم است: به نظر شما رایگان خیلی قشنگتر و گوش نوازتر از مجانی نیست؟

۱۳۸۵/۰۵/۱۸

ایرانی‌ها و EPFL

در این سالهای اخیر دانشجویان ایرانی زیادی به دانشگاه ما‌، EPFL، آمده‌اند و سال به سال به تعداد آنها اضافه می‌شود. به عنوان مثال تنها دانشکده مخابرات و انفورماتیک برای ترم آینده به ۱۸ نفر دانشجوی دکترای جدید از ایران پذیرش داده است. در آزمایشگاه خود ما هم که استادم، من، بیژن، هومن و حسین ایرانی هستیم.

حتما تا به حال در مورد Google Trends شنیده‌اید. یکی از دوستان امروز کشف کرد که ایرانی‌های، بعد از خود سویسی‌ها رتبه اول را در جستجو بدنبال اطلاعات در مورد EPFL دارند. به این ترتیب می‌شود حدس زد که در سالهای آتی شمار ایرانیان این دانشگاه همچنان رو به افزایش باشد.

۱۳۸۵/۰۵/۱۷

مقاله سیاسی، اجتماعی، روان شناسی، زبان شناسی

این مقاله نیویورک تایمز برای من خیلی جالب بود. برای من که توی یک خانواده و جو با مناسبات ساده بزرگ شده بودم و کلا شخصیت پیچیده ای ندارم کار کردن با بعضی از آدمها توی ایران خیلی مشکل بود . د و و سال اندی که سارمان برنامه اصفهان کار می کردم واقعا بضی اوقات از این نوع رفتار که کسی چیزی می گوید ولی منظور او چیز دیگری است زجر می کشیدم.

پ.ن. من الان متوجه شدم که مهرداد لینک این مقاله را قبلا در سمت راست وبلاگ گذاشته بود.

۱۳۸۵/۰۵/۱۴

دعوت به همکاری

من دنبال چند همکار از کشورهای مختلف دنیا برای فروش محصولات شرکت من یا راه اندازی سرویس جدید هستم. اگر مایل به همکاری با من هستید لطفا با من تماس بگیرید. آدرس وب سایت شرکت من این هست: www.MessageVista.com

صدسال تنهایی ِ قانون

متن فرمان مشروطیت که مظفرالدین‌شاه در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی (۱۴ جمادی‌الثانی ۱۳۲۴ هجری قمری) صادر کرده است{+}:
جناب اشرف صدراعظم -- از آنجا که حضرت باریتعالی جل‌شأنه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را بکف کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی و رعایای صدیق خودمان قرار داده لهذا در این موقع که اراده همایون ما براین تعلق گرفت که برای رفاهیت و امنیت قاطبه اهالی ایران و تشیید مبانی دولت اصلاحات مقننه به مرور در دوائر دولتی و مملکتی به موقع اجرا گذارده شود چنان مصصم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه و علماء و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف بانتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیئت وزرای دولت خواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خود را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات قاطبه اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برساند که به صحه همایونی موشح و به موقع اجرا گذارده شود. بدیهی است که به موجب این دستخط مبارک نظامنامه و ترتیبات این مجلس و اسباب و لوازم تشکیل آن را موافق تصویب و امضای منتخبین از این تاریخ معین و مهیا خواهد نمود که به صحه ملوکانه رسیده و بعون‌الله تعالی مجلس شورای ملی مرقوم که نگهبان عدل است افتتاح و به اصلاحات لازمهء امور مملکت و اجراء قوانین شرع مقدس شروع نماید و نیز مقرر می‌داریم که سواد دستخط مبارک را اعلان و منتشر نمایند تا قاطبه اهالی از نیات حسنه ما که تماماً راجع به ترقی دولت و ملت ایران است کماینبغی مطلع و مرفه‌الحال مشغول دعاگوئی دوام این دولت و این مجلس بی‌زوال باشند -- در قصر صاحبقرانیه به تاریخ چهاردهم جمادی الثانیه ۱۳۲۴ هجری در سال یازدهم سلطنت ما

۱۳۸۵/۰۵/۱۱

دکتر طبیبیان

استاد من را که اقتصاد را از او یاد گرفته بودم بازنشسته کردند. نمی دانم چه باید گفت به این ظلمی که به دانشجویان اقتضاد در ایران می شود که دیگر نمی توانند سر کلاسهای او بنشینند. وقتی توی دانشکده های مهندسی درس خوانده باشی که مثلا علوی و عارف هم زمان نظریه سیستمها ارائه می کنند؛ نمی فهمی بودن طبیبیان در یک دانشکده اقتصاد چه غنیمتی است.

۱۳۸۵/۰۵/۱۰

بیانیه‌‌ی ظریف در شورای امنیت

بخشی از بیانیه‌ی ظریف در جلسه‌ی شورای امنیت سازمان ملل را این پایین آوردم. در همین جلسه قطع‌نامه‌ی شورای امنیت برضد ایران تصویب شد. متن کامل را می‌توانید این‌جا بخوانید.



Mr. President,

This is not the first time that Iran's endeavors to stand on its own feet and make technological advances have faced the stiff resistance and concerted pressure of some powers permanently represented in the Security Council. In fact, contemporary Iran has been subject to numerous injustices and prejudicial approaches by these powers.

The Iranian people's struggle to nationalize their oil industry was touted, in a draft resolution submitted on 12 October 1951 by the United Kingdom and supported by the United States and France, as a threat to international peace and security. That draft resolution preceded a coup d'etat, organized by the US and the UK -- in a less veiled attempt to restore their short-sighted interests. The coup, which was obviously no longer disguisable in the language of the Charter or diplomatic subterfuge, restored the brutal dictatorship. The people of Iran did, nevertheless, succeed in nationalizing the oil industry, thus pioneering a courageous movement in the developing world to demand their inalienable right to exercise sovereignty over their natural resources.
More recently, Saddam Hussein's aggression against the Islamic Republic of Iran on 22 September 1980, and his swift advancement to occupy 30000 sq. kilometers of Iranian territory, did not trouble the same permanent members of the Security Council enough to consider it a threat against international peace and security, or even to make the routine call for a cease-fire and withdrawal.

I wonder whether I can say routine these days!

Nor did they find it necessary to even adopt a resolution for seven long days after the aggression , hoping that their generally-held utter miscalculation that Saddam could put an end to the Islamic Republic within a week would be realized.

Sounds familiar these days, doesn't it?

Even then and for the following two long years, they did not deem fit to call for a withdrawal of the invading forces. The first Security Council resolution calling for withdrawal came in July 1982, only after the Iranian people had already single-handedly liberated their territory against all odds. Nor was this Council allowed for several long years and in spite of mounting evidence and UN reports , to deal with the use of chemical weapons by the former Iraqi dictator against Iranian civilians and military personnel, because as a former DIA official told the New York Times, "The Pentagon was not so horrified by Iraq's use of gas?It was just another way of killing people."

Just another way!

Some twenty years later, tens of thousands of Iranians continue to suffer and die from that "just another way."

یک مقاله

گفتار احمد زید آبادی در سوگ اکبر محمدی را اينجا میتوانید ملاحظه فرمائید.