من دارم یک کار می کنم در یک موضوع بسیار مجادله آمیز. اگر به خوبی پیش رفت بعدا در اینجا در موردش خواهم نوشت. فعلا یک سوال کوچک داشتم. آیا تا حالا در گشت زدنهای اینترنتی یا گپهای دوستانه چیزی در مورد ارتباط گروههای خونی با ثروت یا درآمد شنیده اید؟
در کاری که من می کنم فرضم را بر این گذاشته ام که این دو متغیر با هم ارتباطی ندارند. آیا شما چیزی در این زمینه شنیده اید؟ می دانم که برخی از ژاپنی ها معتقدند که خصوصیات روحی با گروههای خونی مرتبطند. نظری دارید؟
۱۲ نظر:
من تا به حال به کار تحقیقاتی که براساس آن بتوان بین گروههای خونی و ثروت یا درآمد افراد رابطهای پیدا کرد، بر نخوردهام. تنها کمکی که میتوانم بکنم این است که پیشنهاد کنم در نظر داشته باشی که پراکندگی گروههای خونی در نژادهای مختلف متفاوت است. مثلا در ژاپن گروه خونی A بسیار فراوانتر از اروپا و آمریکا است.
در ادامه کامنت قبلی بد نیست که به اینجا نگاهی کنی.
توی این دنیای خر تو خر همهچیز به همهچیز ربط دارد و هیچچیزی بیربط نیست.
اما از شوخی گذشته این فیزیکیها دو تا اصل داشتند که تا قبل از پیدا شدن سر و کلهی مکانیک کوانتومی معتبر بود:
۱. reality
2. locality
تا آنجایی که من فهمیدم اولی میگوید وجود یا عدم چیزی به مشاهدهی شما بستگی ندارد.
دومی هم میگوید پدیدههای فیزیکی روی چیزهای و محیط نزدیکشان اثر میگذارند نه روی چیزهای دور.
اما انگار این مکانیک کوانتومیدانهازیرآب این دو اصل را زدهاند.
که خلاصهاش این میشود که هر چیزی ممکن است به هر چیز دیگری ربط داشتهباشد.
البته نمیدانم این فهم من از این ماجرا چهقدر درست است. بد نیست کیوان به زبان ساده که ما هم بفهمیم چیزی برایمان بنویسد.
البته من هم چندان فیزیک نمیدانم و شنیدن نکات کیوان جالب خواهد بود ولی مهردادجان به نظر من قسمت دوم صحبتت هم شوخی بوده است. تعمیم نتایج مکانیک کوانتومی به دنیاهای ماکروسکوپی و فراتر از آن به رفتارهای اجتماعی و اقتصادی امروزه از روشهای «کلاسیک» سفسطه کردن به شمار میآید. به یاد توجیحات عجیب و بیربط طرفداران هومیوپاتی افتادم که در توضیح مکانیسم ادعایی «حافظه آب» دست به دامان مکانیک کوانتوم میشوند و تا جایی پیش میروند که صحبت از کوپلاژ بین بیمار و درمانگر میکنند!
فعلآ که همه چیز شوخیشوخی جدی شده. ما هم قاط زدهایم حسابی. شوخی٬ جدی حالیمون نیست.
اين مجادله ها من ياد اين جوك انداخت:
از يارو همشهريه ميپرسن: بنفش چه رنگيه؟
ميگه: قرمزو ديدين؟ آبيش!
سلام مهرداد،
این که در مکانیک ِ کوانتمی هر دو اصلی که گفتی نقض میشوند درست است ولی به این معنی نیست که هرچیزی میتواند به هرچیزی ربط پیدا کند. ضمناً توضیحی که دادهای ساده و واضح است. بعید است بتوانم توضیح ِ بهتری بدهم. اگر روزی چیزی به نظرم رسید حتماً مینویسم. ضمناً مکانیک ِ کوانتمی گاهی در سیستمهای ِ ماکروسکپی هم اثرگذار است ولی تأثیر ِ آن در سیستمهای ِ اجتماعی به نظر ِ من از محالات است.
شاید در این مورد، اثری که زیستشناسی در روانشناسی دارد مهمتر باشد. همانطور که همه میدانیم عقل سالم (که یکی از نتایج ِ فرعیی ِ آن کسب ِ درآمد و ثروت است) در بدن سالم (که گروه خون میتواند در آن تأثیرگذار باشد) است.
اشاره من به نکتهای ظریف بود که گویا چندان مورد توجه دوستان قرار نگرفت. به عنوان مثال کیوان از رابطه احتمالی بین گروههای خونی و سلامت صحبت کرده است. به نظر من این یکی از مواردی است که correlation و causation میتواند مخلوط شوند: میدانیم که گروههای خونی وابستگی نزدیکی به ژنتیک دارند که خود متاثر از نژاد است و پراکندگی نژادی به پراکندگی جغرافیایی وابسته است (حتی امروزه که مهاجرتها فراوان است هنوز از نظر ژنتیکی تفاوتهایی با مثلا اسکیموها نشان میدهند). چرا این نکته مهم است؟ مثلا اخیرا نتایج تحقیقی را میخواندم که مشادهده کرده بود اشاعه گونهای از سرطان جهازهاضمه در بین افرادی که گروه خونی A دارند بیشتر از افراد با سایر گروههای خونی است. نکته جالب در این بوده که به عنوان شاهد، به اشاعه این نوع سرطان در ژاپن در برابر آمریکا اشاره شده بود! اگر به پراکندگی جغرافیایی گروههای خونی توجه کنیم شاید این سوال پیش بیاید که آیا ممکن است عاملی ژنتیک در بین مردمی که در این ناحیه زندگی میکنند باعث افزایش ریسک این سرطان و همزمان افزایش احتمال ایجاد گروه خونی A شده باشد؟ رد کردن این فرض چندان ساده نیست. در مورد تحقیق فرشاد هم باز میتوان گفت آیا ممکن نیست که واقعا بین ثروت و گروههای خونی رابطهای وجود داشته باشد، صرفا به این دلیل که گروههای خونی به شکل یکنواخت در تمامی مناطق زمین توضیع نشدهاند؟ هرچه باشد میدانیم که ثروت و جغرافیا رابطه دارند (آفریقای فقیر و اروپای ثروتمند و مقایسه آن با فراوانی بیشتر گروه خونی B در آفریقا در برابر اروپا؟). خلاصه که وقتی از گروههای انسانی صحبت میکنید، جغرافیا را فراموش نکنید...
اتفاقا در مورد تحقیق من وجود رابطه علی مهم نیست و تنها وجود یا عدم همبستگی مهم است.
می خواهم بدانم آیا مردم از گروههای خونی مختلف آیا انگیزه مساوی برای فروش کلیه خود دارند یا نه؟ مهم ترین موضوعی که اینجا می تواند تعیین کننده باشد میزان ثروت و درآمد است.
به عنوان مثال ممکن است فرض کنیم ما یک اقلیت قومی داریم (که احتمالا از نظر نسبت گروههای خونی مختلف با کل جمعیت متفاوت است) و به دلیل فقر تمایل بالایی برای فروش کلیه خود دارند، این بدین معنی است که عرضه کلیه برای برخی از گروههای خونی متفاوت خواهد بود.
من خیلی وقت است که به این تفکیک میان رابطهی علی و رابطهی همبستگی فکر میکنم. نمیدانم آزمونی هست که نشان بدهد که دو پدیدهی همبسته رابطهی علی هم با هم دارند یا نه و اگر رابطهی علیای هست میان دو پدیده٬ کدام علت است و کدام معلول؟
چنین آزمونی به خصوص در علومی که با روشهای آماری سر و کار دارند خیلی باید مهم باشد. مثلآ در پزشکی این که فلان چیز روی بهمان بیماری اثر دارد یا نه؟
یا مثلآ در اقتصاد که چه طور میشود نشان داد که فلان پدیده روی تورم تاثیر میگذارد یا نمیگذارد؟
سوال مهرداد بسیار جالب است. گرچه من تخصص چندانی در آمار ندارم سعی میکنم در حد فهم خودم جواب بدهم. روشهای آمار به دو شاخه کلی exploratory و confirmatory تقسیم میشوند (دقیقا نمیدانم که این دو واژه را در کاربرد فنی آمار به فارسی چگونه ترجمه کردهاند بنابراین از همان واژههای انگلیسی استفاده میکنم). شاخه exploratory همانطور که از اسمش پیدا است به مسائلی میپردازد که هنوز دارای تعریف دقیق نیستند. این روشها به ما کمک میکنند که آزمونها را طراحی کنیم (experimet design) و روشها مناسبی برای جمعآوری دادهها و انتخاب سوژههای آزمون بکار ببریم. نتایج روشهای exploratory معمولا به تنهایی برای تصمیمگیری کافی نیستند ولی در مقابل دادههای کافی برای شناخت مسئله به ما میدهند و اجازه میدهند که مسئله را به شکل دقیقتری تعریف کنیم. معمولا در مطالعات آماری، کار از روشهای exploratory شروع میشود و دادههای خام جمعآوری میشوند. در مرحله بعدی محققان بر اساس دادهها فرضیههایی را مطرح میکنند و در نهایت به کمک روشهای confirmatory بررسی میکنند که آیا دادهها و مشاهدات، فرضیهها را تایید میکنند یا نه.
با این مقدمه کوتاه مشخص میشود که مشاهده یا تایید همبستگی معمولا به کمک روشهای confirmatory انجام میشود. ولی روابط علی کجا بررسی میشوند؟ گروهی از متخصصان بر این باور هستند که به کمک برخی روشهای آماری مانند بررسی مسیرها (path analysis) در مراحل exploratory میتوان به شکل خودکار فرضیههایی تولید کرد که در مرحله بعدی به روشهای confirmatory میتوان صحت آنها را بررسی کرد (مثلا به کمک روشهایی مانند Structural equation modeling یا SEM). در مقابل گروه دیگری هستند که میگویند اصولا به کمک روشهای ریاضی صرف نمیتوان به شکل exploratory از هیچ به روابط علی دست یافت و از نظر ریاضی روشهای ادعایی گروه اول در نهایت همبستگی را نشان میدهند و نه بیشتر. در واقع، در مرحله فرضیهسازی، مرحله میانی بین روشهای exploratory و confirmatory این محقق است که بر اساس شناختش از مسئله میتواند فرضیههایی بسازد و ابزار ریاضی در مرحله confirmatory تنها میتواند به تایید یا رد فرضیههای کمک کند. من از نظر شخصی طرفدار گروه دوم هستم.
به طور خلاصه میتوان گفت که (از نظر گروه دوم) هیچ ابزار آماری نمیتواند با در دست داشتن الف و ب به ما بگوید که آیا الف عامل ب است یا ب عامل الف. در مقابل ابزارهای توانمندی وجود دارند که فرضیههای علی در مورد پدیدهها را رد یا تایید کنند. مثال: در بررسی رضایت شغلی میتوان گفت که با افزایش حقوق باعث افزایش رضایت شغلی میشود مثلا میبینمی که در شرکتها افراد جوان کمتر از سابقهداران حقوق می گیرند. از طرف دیگر جوانان شور و شوغ بیشتری برای کار دارند و در سنین بالاتر افراد مرتب از کارشان ایراد میگیرند و رضایت کمتری دارند. همینطور این که شخص بتواند رویپای خودش بایستد باعث افزایش رضایتش از کار و زندگیش میشود و معمولا با افزایش سن وابستگی افراد به دیگران کمتر میشود و میتوانند یا مجبور میشوند روی پای خود بایستند. حال میتوان فرضیهای آماری (مدل آماری) ساخت که در آن الف) سن عامل افزایش درآمد و استقلال است ب) استقلال مالی خود میتواند عاملی برای افزایش درآمد شود ج) افزایش درآمد و استقلال مالی باعث افزایش رضایت کاری میشوند د) افزایش سن باعث کم شدن رضایت کاری میشود. حال میتوان الف و ب و ج و د را به شکل یک گراف جهتدار نشان داد. در این جا ما فرضیهای آماری داریم. دادههای آماری به کمک روشهای آنالیز مسیر میتوانند در این مرحله به ما کمک کنند بدانیم آیا دادهها این فرضیه آماری را تایید میکنند یا نه. به این شکل گرچه روش آماری به طور مستقیم به ما نتایج علی را ارائه نمیدهد، ولی میتواند به ما کند که فرضیههای علی را رد یا تایید کنیم.
در اقتصاد برای بررسی هر گونه رابطه علی ابتدا باید به سراغ تئوری رفت. سپس بر مبنای مدل طراحی شده میزان تاثیر متغیرهایی که مستقل درنظر گرفته شده اند بر متغیر وابسته بررسی می شود.
معمولا برای هر دسته از روش های اقتصادسنجی هم آزمون های خاص برای تشخیص عدم تطابق با تئوری طراحی می شود. به این آزمونها
identification test
می گویند.
ارسال یک نظر