۱۳۸۶/۰۹/۱۶

شهروند

بعد از ماه‌نامه‌ی‌ ِ پیام ِ امروز تقریباً هیچ مجله‌ای نیافته بودم که با اشتیاق (یا حتی بی‌اشتیاق) بخوانم‌اش. چند وقتی است که هفته‌نامه‌ی‌ ِ «شهروند امروز» را هر هفته می‌خرم و بیش‌تر ِ بخش‌های ِ آن را که بسیار هم متنوع است می‌خوانم. سردبیرش محمد ِ قوچانی است و گروه ِ هم‌کاران‌اش هم روزنامه‌نگاران ِ عمدتاً جوان ولی برجسته‌ای هستند. پیش‌نهاد می‌کنم دست‌ِکم یک بار خواندن‌اش را امتحان کنید. روی ِ وب هم می‌توان پیدایش کرد: این‌جا .

۳ نظر:

Farshad F گفت...

تابستان که ایران بودم دو سه تا شماره را خواندم.
اول - بسیار برایم جالب بود، در فضای مطبوعاتی ابران قطعا خواندنی ترین مجله برای دانشگاه رفته ها بود.
دوم - برای من که در دو سال اخیر در فضای عمومی فرهنگی و سیاسی ایران نبودم اطلاعات زیادی داشت. هر چند خیلی اهل موسیقی نیستم گزارش های نامجو برایم جالب بود. چون تا آن وقت تنها کلیپ ها را روی اینتر نت دیده بودم.
سوم- گزارش های تحلیل متاسفانه بسیار کم عمق بود و مشخص بود فاصله تولید و مصرف تعریف شده برای آن ها بسیار کوتاه بوده است. از خیلی جنبه ها یک روزنامه خیلی خوب بود که هفتگی چاپ می شد. البته می دانم مشکل شاید این باشد که تیراژ و در نتیجه درآمد چنان بالا نیست که بتوانند یک خبرنگار را مامور کنند تا یک ماه کار تحقیقی کند، سفر برود و یک گزارش 3 صفحه ای بنویسد.
چهارم - خیلی مانده است تا آرزوی قوچانی برای آن که این نشریه تایم یا اکونومیست ایران شود تعبیر شود.

Farshad F گفت...

یک مشاهده دیگر که نشان دهنده نگاه غیرحرفه ای گردانندگان مجله است یا ترس آن ها از برنامه ریزی بلندمدت در مقابل شمشیر داموکلس توقیف:
وب سایت مجله روی بلاگفا است.

mehrdad گفت...

من هم گه گاه شهروند را می‌خوانم، از روی اینترنت البته. اتفاقآ یک بار هم می‌خواستم درباره‌ی پرونده‌‌ی مخملباف در شهروند چیزی این‌جا بنویسم که فرصت نشد.
به گمانم خیلی فاصله دارد با پیام امروز. گزارش‌های پیام امروز خیلی حرفه‌ای‌تر و جذاب‌تر بودند. مثلآ فکر کنم گزارشش از قرارداد نفتی توتال در میان مطبوعات ایران کم‌نظیر باشد. طرح‌های روی جلدش هم که معرکه بود. البته چندان هم به شهروند نباید سخت‌ گرفت چون شهروند هفته‌نامه است و پیام امروز قرار بود ماه‌نامه باشد اما بیش‌تر وقت‌ها گاه‌نامه بود. به هر حال درآمدن شهروند هم غنیمت است و خواندنی‌ هم هست.

پیام امروز آدم‌هایی مثل عمید نایینی و بهنود پشتش بودند که سال‌ها تجربه‌ی روزنامه‌نگاری داشتند. بهنود را که همه می‌شناسید حتمآ. اما عمید نایینی پیش از انقلاب در روزنامه‌ی آیندگان کار می‌کرد و فکر کنم در آستانه‌ی انقلاب عضو شورای سردبیری‌ش بود. می‌دانید که آیندگان در دهه‌ی ۵۰ شمسی پرتیراژترین روزنامه‌ی ایران بود. بعد از انقلاب هم تا سال ۵۸ در می‌آمده که فکر کنم تابستان ۵۸ می‌بندندش. مسعود بهنود جایی گفته‌است که قبل از توقیف آیندگان نزدیک یک میلیون تیراژ داشت. بعدها عمید نایینی مجله‌ی «صنعت حمل و نقل» را در می‌آورد و بعد از آن پیام‌امروز را.