چند هفته ای در چین بودم.چین با آنچه در ذهن داشتم خیلی متفاوت بود! آنقدر متفاوت که هنوز نتوانسته ام تمام آنچه دیده ام را جمع بزنم!
اما چیزی که بسیار اندوهگینم کرد، جمله ای از زبان رئیس داشگاه ZTE بود که البته حالا حالا ها فراموشش نمیکنم.
بابت کار دیگری نزد وی (Chen Janzhou) رفته بودم. وقتی فهمید ایرانیم کلی تحویل گرفت و بین صحبتهایش اشاره کرد تا کنون دو بار به ایران سفر کرده، بار اول سال 1976-7 بوده است (یکی دو سال قبل از انقلاب) وقتی در فرودگاه تهران (لابد مهرآباد) فرود آمده از دیدن آن فرودگاه قلبش مالامال از اندوه میشود که چرا چین با آن سابقه فرهنگی و تاریخی (چینی ها به مراتب بیش از ما ایرانیان به گذشته خود افتخار میکنند!) عقب افتاده است و ایرانیان آنقدر پیشرفته!
بار دوم در سال 2005 به ایران آمده و از آنهمه پیشرفت کشورش در مقابل ایران ثروتمند اشک شوق ریخته.
۵ نظر:
برای من سفرلذت بخش ترين فعاليت زندگیم است ولی بد بختی اين است که هيمشه بغضی در گلوي هست .اگر پا را ازمرز بگذاری بيرون به دليلی که شما نوشته ايد .اگرهم درداخل سفر کنی وبخصوص سفر طبيعت گردی بايد ياغصه بخوری که چرا اين همه زيباي منحصر به فرد را کسی نمی بينيد يا حرص بخوری چه کسی اين زيباي ها رانشان داده تا ويران شود.
افشين جان سلام، رسيدن بخير.
چين كه جاي خود داره. هر جا كه بري، حتي كشورهاي حوزة خليج فارس كه تا چند سال پيش با تقريب خوبي در مقياس باايران، صفر فرض مي شدند، همين حس و حال حاكم هست. ولي با اين حال، هيچ جاي دنيا ايران نمي شه!!
مرسی رضا جان
میدانم تمام دنیا در حال پیشرفت هستند ولی ما در خوشبینانه ترین حالت در حال درجا زدن.
ولی این قیاس از دید یک مهیمان آن هم با بیان جزئیات شعف یا اندوه و قیاس تاریخ گذشته آنها اندوه و تاسف دوچندانی دربردارد.
رضا، همانطور که افشین میگه در خوشبینانهترین حالت در حال درجازدن هستیم. اولش از این جملهات که هیچجا ایران نمیشه تعجب کردم. یعنی درواقع نفهمیدم منظورت چیه. ولی وقتی به اون دو تا علامت تعجب نگاه کردم خیالم راحت شد.
ارسال یک نظر