مدتی است احساس میکنم، مثل معتادها شدهام! روزانه بارها و بارها به وبلاگ سر می زنم با امید دیدن یادداشتی جدید اما آنچه که مدتهاست بر اینجاسایه افکنده سکوت است و سکوت. یادم نمیآید کجا اما جملهای دیده بودم با این مضمون که آنکه را مهارت شنیدن صدای طبیعت نیست، توان تحمل سکوت را ندارد. اما اگر حتی به این ناتوانی متهم شو م اعتراف میکنم که برای من این سکوت غیرقابل تحمل شده است و اینگونه شد که خود آمدم! امیدوارم آمدنم ماندگار باشد و البته مفید که درغیر اینصورت تداوم آن سکوت مناسبتر.
۱۴ نظر:
سلام خانم مهدیه.
زیاد نگران نباشید. این مشکل فقط مربوط به شما نیست. و علاوه بر خودم چند نفر دیگر را میشناسم که به این اعتیاد یا بیماری دچار هستند.
باری شما همان فرمایش کنفسیوس را عمل کردید که:
" به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستید یک شمع روشن کنید."
و اما دلیل سکوت:
وقتی نظری راجع به مطلبی نوشته نمیشود اولین احساس این است که شاید این مطلب زیاد مورد توجه یا علاقه دوستان نیست. بعد این حس تبدیل میشود به این که اصلا اینجا خوانده نمیشود.و در نهایت مثل صحبت کردن آدم با خودش است. بحثی که نهایت آن از ابتدا پیداست.
همیشه امیدوار بوده ام و هستم که این وبلاگ بتواند ارتباطات را قوی تر و پررنگ تر نماید . بتوانیم با همیاری هم ایده های جدیدی پدید اوریم.
مشکلات کاری و حتی شخصی را در اینجا مورد بحث و همفکری قرار دهیم و .....
طاهره عزيزم خوش اومدی
سلام. خوش آمدید.
در ادامهی ِ نکتهای که افشین گفت، میخواستم بگویم که حتی پیشنهاد ِ مهمی مثل برگزاری ِ گردِهمآیی هم که از طرف رضا مطرح شد، کامنت چندانی نگرفت. فکر کنم باید این پیشنهاد را جدیتر بگیریم. بهار ِ ۸۸ زمان ِ مناسبی برای ِ گردِهمآیی بهنظر میرسد. به اندازهی ِ کافی فرصت هست تا دوستان ِ خارج از کشور هم بتوانند برنامهریزی کنند و بیایند. محل ِ گردِهمآیی میتواند اصفهان یا تهران باشد. شاید اگر در یک تالار برگزار شود و دوستان با خانواده شرکت کنند و احتمالاً شامی هم صرف شود بد نباشد. هزینههای ِ برگزاری را هم میتوان از خود ِ شرکتکنندهها گرفت. اگر رضا بهعنوان ِ مسئول ِ برگزاری، یک شمارهی ِ حساب بدهد، من همین الان هزینهی ِ شرکت را واریز میکنم. ضمناً همهی ِ دوستان وبلاگ را نمیبینند. باید با خیلیها تلفنی یا با ایمیل تماس گرفت.
لطفاً با پیشنهادهای ِ سازندهی ِ خود رضا را در برگزاری ِ این همآیش یاری کنید. البته ما هم تنهایش نمیگذاریم و برای ِ هرگونه کمکی آمادهایم. بسمالله.
سلام،
1) با عرض شرمندگی گرفتاری های اتمام این دوره ی دکتری برای من یکی وقت نگذاشته انشاالله تا 4 یا 5 ماه دیگه نمام وقت در خدمتیم.
2) ایده گردهمایی بسیار مناسب است. توی تالار بودن هم مناسب است، اگر بخواهیم روی مشارکت دوستان خارج از کشور و آنهایی که گرفتار مدرسه بچه ها هستند حساب کنیم ممکن است تابستان وقت بهتری باشد. پسر من سال دیگه امتحان نهایی (!) داره.
3) تنبلی در مورد کامنت گذاشتن یک اتهام است که همه باید قبول کنیم.
خانم مهديه سلام و خوش آمديد.
با قبول اتهام "كامنت نگذاشتن"، پيشنهاد مي دهم، يك ديدار off-line داشته باشيم. جمع كردن تعداد "زيادي" از دوستان بيشتر به يك رويا مي ماند.
خيلي از ما سالهاست همديگر را نديده ايم. پيشنهاد ميكنم هر نفر يك عكس "به روز" از خودش را در وبلاگ بگذارد.
در مورد گرفتن تالار پذيرايي مشكلي وجود نداره و شركت ما اين امكان را داره كه تالار را در اختيارمان بگذارد اما بايد زمان و تعداد مشخص باشه تا هماهنگي ان را انجام بدهيم.
امايك راهش هم اينه كه جلسه ميتونه در دانشكده برگزار بشه يا تالار ها وبراي ناهار به يك رستوران بريم.
سلام سلام، خوش آمدید. من خیلی با ایده گردهمآیی موافقم به خصوص که در گردهمآیی قبلی نبودم. ولی در حال حاضر برآیم امکان سفر به خارج از آمریکا وجود ندارد چرا که ویزای ما ویزای یکبار ورود بوده است. خلاصه که فعلا زندانی جمهوری مسیحی آمریکا هستیم.
سلام خانم مهدیه
خوش آمدید. امیدوارم نوشتهی شما دوستان دیگر را هم تشویق کند به نوشتن.
با گردهمآیی دوباره هم موافقام٬ گرچه در اولی هم نبودم. محل برگزاری همه اصفهان باشد بهتر است؛ ترجیحآ دانشگاه صنعتی.
در ضمن حالا ما که بیرون هستیم هیچ. شماها که آنجا اید و کنار هم هستید٬ چرا سراغ هم نمیروید؟ چند ماهی یکبار بهانهای جور کنید٬ همدیگر را ببینید.
راستش من خیلی دلم میخواهد که بیشتر بنویسم٬ اما خیلی وسواس دارم تو نوشتن. باور کنید دو خط که میخواهم بنویسم٬ به قول دکتر سلطانی٬ دو تا قوری چای باید بخورم. شاید باورتان نشود که برای نوشتن ده خط سه-چهار ساعت وقت میگذارم٬ آخرش هم راضی نیستم از نوشته. گاهی وقتها هم شده که یک چیزی نوشتهام٬ یکی-دو بار بالا پایینش کردهام و دست آخر از خیر این جا گذاشتنش گذشتهام.
دیدهاید که خیلی وقتها فقط چند خط از یک خبر را که فکر میکنم جالب است میگذارم اینجا و به اصلش لینک میدهم٬ تا هم از نوشتن گریختهباشم٬ هم اینجا خالی نباشد.
این لینکهای سمت چپ را هم دریابید. البته چند روزی وبسایت delicious که ازش برای لینکدهی استفاده میکنم حالش خراب است. اما وقتی راه افتاد٬ اگر حالش را داشتید بخوانیدشان.
Salaam Tahereh jaan and the other classmates,
Great to see you’re writing here. From now on, I will check the blog even more frequently (around 26 refresh/min).
It is a good idea to have another re-union. I couldn’t attend the first one, and not optimistic that I can join you next time. Though, I will cheer you up from far far away land.
?How can I line up my comments from left
امروز صبح قبل از آنکه به عادت هميشگی وبلاگ را چک کنم درخبر روزنامه اعتماد خواندم که غار نخجير بر اثر انفجاری که اداره ميراث فرهنگی برای بزرگتر کردن دهانه غار انجام داده فروریخت . غار نخجير را ياد ت می آيد؟الان داشتم عکسهای ان مسافرت يک روزه را می ديدم .همه آن زيباییها و رفاقتها.....
هروقت دور هم جمع شديم يادم بيار که کارت تبريک عيدی که 7 سال پيش آرايي برات فرستاده بود برات بیاورم
خوش آمدی طاهره جان
ارسال یک نظر