تعداد نوشتههای وبلاگ از ۱۰۰ گذشته است. با این نوشته میشود ۱۰۳ تا. بیشترین تعداد نوشتهها متعلق است به آرش (۲۳). و ردههای بعدی عبارتند از کیوان (۱۶)، مهرداد و فرشاد فاطمی (هر کدام ۱۱)، فاطمه و مسعود غفاری (هرکدام ۸)، آرش عفیفی و رضا (هر کدام ۷). بقیهی دوستان هم در مجموع ۱۲ نوشتهی دیگر فرستادهاند. چک کنید جمع عددهای بالا ۱۰۳ بشود!
البته چون پروفایل همهی دوستان قابل دیدن نبود مجبور شدم بعضی از عددهای بالا را از طریق شمارش به دست آورم. اگر پروفایلها باز باشد میتوان تعداد کلماتی را هم که دوستان نوشتهاند ردهبندی کرد.
چرا بعضی از دوستان کم مینویسند یا اصلاً نمینویسند؟
حمید ستار که قلم زیبایی هم دارد میتواند کمی در مورد موسیقی برایمان بنویسد.
از میان خانمها فقط فاطمه مطلب نوشته است.
فرزانه مینویسد ولی فقط کامنت! چرا نوشتهی جداگانهای نمیفرستد؟
عزیز دیگر حتی کامنت هم نمیگذارد.
آرش عفیفی مدتی است ساکت است.
از مهرداد انتظار بیشتری میرود. شخصاً دوست دارم نوشتههایش را بخوانم. از اندیشههایش بنویسد. درست است که گفتهاند «کم گوی و گزیده گوی چون در» ولی فقط «کم» نه «خیلی کم».
مطمئن هستم که تعداد دیگری از دوستان هم وبلاگ را میخوانند ولی عضو آن نشدهاند. چرا نشدهاند؟ وقت نوشتن ندارند؟ حال نوشتن ندارند؟ یا امکانات نوشتن ندارند؟
باز هم دست رضا درد نکند که مینویسد، گیرم بی نقطه و کاما! همان بینقطه و کاما نوشتناش را عشق است.
خلاصه این که این نهال نورسته به آبیاری نیاز دارد. رهایش نکنید. بنویسید.
وبلاگ ِ چند نفر از ورودیهای سال ۶۹ دانشکدهی برق و کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان
۱۳۸۳/۰۵/۰۹
بنویسید
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۵ نظر:
من هم موافقم که دوستان بهتر است کمی بیشتر به وبلاگ برسند و هر چند وقت یک بار، مطلبی در آن بنویسند. حتی با تعداد فعلی اعضای وبلاگ، هر کس اگر فقط هر دو هفته یک بار مطلبی در حد ده بیست خط بنویسد، هر روز شاهد یک مطلب جدید در وبلاگ خواهیم بود. فکر نمیکنم که نوشتن تنها دو مطلب در هر ماه از کسی وقت زیادی بگیرند. همانطور هم که تا به حال دیدهاید، هر کسی آزاد است از آنچه که دوست دارد بنویسد و تا به حال از همه نوشتهها کمابیش استقبال شده.
بعضی وقتها هم دوستان کامنتهای خیلی طولانی مینویسند که شاید اگر عین همان مطلب را به صفحه اصلی وبلاگ ارسال میکردند جالبتر میشد. مثلا من این داستان بمب اتمی را اول برای ارسال در صفحه کامنتهای مطلب کیوان نوشته بودم ولی بعد فکر کردم که مطلبی که اینقدر طولانی است، برای صفحه اسلی مناسبتر است. خلاصه آنکه بنویسید. این فرصت بعد از نزدیک به ده سال برایمان پیش آمده که کمی به هم نزدیکتر شویم و کمی با هم صحبت کنیم. اگر این وبلاگ را هم فراموش کنیم، بعید میدانم ده سال آینده دیگر یادی هم از یکدیگر کنیم...
یک نکته دیگر: برای نوشتن حتما لازم نیست که سواد درست و حسابی داشتهباشید! مثلا تمامی نوشتههای من پر از غلطهای املایی و انشایی «شرمآور» است ولی خوب، رو که نیست! باز هم مینویسم!
در کامنت قبلی هم «اصلی» را «اسلی» نوشتهام و مطلب بمب اتمی هم که خدا بده برکت پر از «را، که، به، ..»های از قلم افتاده و اشتباههای املایی عجیب و غریب بوده. پس هر وقت که برای نوشتن دچار تردید شدید به این فکر کنید: من که دیگر از آرش سالاریان بدتر نمینویسم!
چهطور ممکن است عضو نويسندهگان نباشيد ولی اسمتان پای کامنتهایتان باشد؟ حتماً شوخیمیکنید. اگر واقعاً نمیتوانید مطلبی بفرستید با آرش تماس بگیرید. به هر حال فکر میکنم هر کسی بخواهد میتواند عضو نویسندهگان بشود (البته با هماهنگی با مهرداد یا آرش).
من حداقل چهار بار برای فرزانه دعوت عضویت فرستادم ولی گویا یا آدرس ایمیلی که داده بوده درست نبوده یا به هر دلیل دیگری پیامها را ندیده. اگر آدرس ایمیل صحیح را برایم بفرستید دوباره دعوت غضویت را می فرستم.
خوب، من دعوتنامه را ارسال کردم. امیدوارم که این بار به دستتان برسد و مشکلی پیش نیاید.
ارسال یک نظر