صدای روضه و عزاداری از خانه همسایه تا ساعتی پیش به گوش می رسید
خیمه ها می سوزد و شمع شب تار عزاست
کربلا ماتم سراست کربلا ماتم سراست
امروز بنا به دعوت یکی از آشنایان برای شرکت در مراسم عزاداری روز عاشورا به یکی از روستاهای اطراف فلاورجان و امامزاده ای به نام امامزاده حیدر رفتم. سالها پیش شاید 15 سال و یا بیشتر در مراسمی مشابه در فضایی روستایی شرکت کرده بودم و حال برخی موارد برایم تازگی داشت
کربلا ماتم سراست کربلا ماتم سراست
امروز بنا به دعوت یکی از آشنایان برای شرکت در مراسم عزاداری روز عاشورا به یکی از روستاهای اطراف فلاورجان و امامزاده ای به نام امامزاده حیدر رفتم. سالها پیش شاید 15 سال و یا بیشتر در مراسمی مشابه در فضایی روستایی شرکت کرده بودم و حال برخی موارد برایم تازگی داشت
یک دل و یک دست بودن هم وطنان روستایی با بچه های شهری شده آنها و نیز برخی از جوان های سبیل در رفته در عزاداری سالار شهیدان
نصب چرخ برای علامت های بزرگ که حمل آنها همواره یکی از افتخارات جوان های هر هیات و روستا بوده و است و خواهد بود
نصب عکس های متعدد بزرگان و جوان های به رحمت خدا رفته روستا بر روی علامت ها
قربانی های متعدد در مسیر حرکت دسته از روستا تا امامزاده
نگرانی بنده از نحوه برخورد علم ها با شبکه 20 کیلو ولت که با تبحر علم داران با سری خمیده از زیر سیمهای برق رد می کردند
و صد البته هزاران غبطه به مردمی که چقدر راحت دل به حسین علیه السلام بسته اند و در رثای او می گریند و با تمام وجود باور دارند او شافع آنها خواهد بود
و نیز پذیرایی ساده و صمیمی با آبگوشت و نان خانگی
متاسفانه علی رغم تبلیغات رسانه ها و تذکرهای مکرر روحانیون بازار قمه زدن هنوز هم رواج دارد- حتی در داخل شهر هم امسال مشاهده شده است. نوع دیگری هم که تازگی داشت نوعی زنجیر است که به نوک زنجیرها تیغ هایی وصل شده و پشت کمر زنجیر زنان را به خون آغشته میکند. نمیدانم اما بعید نیست این داستان هم به قول قدیمی ها که هر اتفاقی رازیر سر انگلیسی ها میدانستند از 200 سال پیش آنها رواج نداده باشند؟!
و در نهایت جمله ای با نقل به مضمون از پیامکی که یکی از دوستان امروز فرستاده بود از مرحوم شریعتی در آن روزگار:
... نمیدانم این مردم که خود اسیر اند چگونه در مرگ کسی که به تمام معنا آزاد بود اینگونه می گریند...
و در نهایت بدان امید که درس آزاد زندگی کردن و شهامت را از بزرگ ترین آزاد مردی که خلقت به خود دیده است فراگیریم.
نصب چرخ برای علامت های بزرگ که حمل آنها همواره یکی از افتخارات جوان های هر هیات و روستا بوده و است و خواهد بود
نصب عکس های متعدد بزرگان و جوان های به رحمت خدا رفته روستا بر روی علامت ها
قربانی های متعدد در مسیر حرکت دسته از روستا تا امامزاده
نگرانی بنده از نحوه برخورد علم ها با شبکه 20 کیلو ولت که با تبحر علم داران با سری خمیده از زیر سیمهای برق رد می کردند
و صد البته هزاران غبطه به مردمی که چقدر راحت دل به حسین علیه السلام بسته اند و در رثای او می گریند و با تمام وجود باور دارند او شافع آنها خواهد بود
و نیز پذیرایی ساده و صمیمی با آبگوشت و نان خانگی
متاسفانه علی رغم تبلیغات رسانه ها و تذکرهای مکرر روحانیون بازار قمه زدن هنوز هم رواج دارد- حتی در داخل شهر هم امسال مشاهده شده است. نوع دیگری هم که تازگی داشت نوعی زنجیر است که به نوک زنجیرها تیغ هایی وصل شده و پشت کمر زنجیر زنان را به خون آغشته میکند. نمیدانم اما بعید نیست این داستان هم به قول قدیمی ها که هر اتفاقی رازیر سر انگلیسی ها میدانستند از 200 سال پیش آنها رواج نداده باشند؟!
و در نهایت جمله ای با نقل به مضمون از پیامکی که یکی از دوستان امروز فرستاده بود از مرحوم شریعتی در آن روزگار:
... نمیدانم این مردم که خود اسیر اند چگونه در مرگ کسی که به تمام معنا آزاد بود اینگونه می گریند...
و در نهایت بدان امید که درس آزاد زندگی کردن و شهامت را از بزرگ ترین آزاد مردی که خلقت به خود دیده است فراگیریم.
آزادی از بند همه هواها و هوسها و نادانی ها و تعصبها و
۶ نظر:
سعید جان، با سلام، میخواستم یکیدو نکته را مطرح کنم. امیدوارم جسارت ِ مرا ببخشی.
اول اینکه متن اشکال ِ نگارشی و ویرایشی زیاد دارد. از نقطهگذاری تا فعلنداشتن ِ برخی جملهها. البته میدانم که بهاحتمال ِ زیاد متنهایت را در شرایط ِ نامناسب و در وقت ِ محدود مینویسی ولی شستهرفته بودن ِ نوشته به راحت خوانده شدن ِ آن کمک میکند.
نکتهی ِ دوم در مورد ِ عبارت ِ «بزرگ ترین آزاد مردی که خلقت به خود دیده است» است.
از کجا این را میدانی؟ بهنظر ِ من درستتر این بود که بگویی «بزرگترین آزادمردی که من دیدهام» چون قطعاً تو از تمام ِ چیزها و کسان و از جمله آزادمردانی که خلقت به خود دیده است خبر نداری. البته اگر این فقط یک تعبیر ِ شاعرانهی ِ اغراقآمیز باشد اشکالی ندارد.
به نظر من درسته كه ما از آزادمرداني كه خلقت به خود ديده خبر نداريم وتنها سند ومدرك ما تاريخ هست وتاريخ شاهد فجايع و كشتارهاي بيشماري است از جمله داستان اصحاب اخدود كه در قرآن هم آمده كه پادشاه يمن ،زنها و كودكان وپير وجوان رابخاطر اعتقادشون به خدازنده زنده در آتش مي سوزونه دكتر شريعتي درسخنرانيشون تحت عنوان حسين وارث آدم جملات زيبايي دارند كه من آنها را براتون كپي كردم:
و اكنون حسين (ع) با همه هستياش آمده است تا در محكمه تاريخ، در كنار فرات شهادت بدهد:
شهادت بدهد به سود همه مظلومان تاريخ.
شهادت بدهد به نفع محكومان اين جلاد حاكم بر تاريخ.
شهادت بدهد كه چگونه اين جلاد ضحاك، مغز جوانان را در طول تاريخ ميخورده است.با علي اكبر (ع) شهادت بدهد!
و شهادت بدهد كه در نظام جنايت و در نظامهاي جنايت چگونه قهرمانان ميمردند. با خودش شهادت بدهد!
و شهادت بدهد كه در نظام حاكم بر تاريخ چگونه زنان يا اسارت را بايد انتخاب ميكردند و ملعبه حرمسراها ميبودند يا اگر آزاد بايد ميماندند بايد قافلهدار اسيران باشند و بازمانده شهيدان، با زينبش!
و شهادت بدهد كه در نظام ظلم و جور و جنايت، جلاد جائر بر كودكان شيرخوار تاريخ نيز رحم نميكرده است. با كودك شيرخوارش!
و حسين (ع) با همه هستياش آمده است تا در محكمه جنايت تاريخ به سود كساني كه هرگز شهادتي به سودشان نبوده است و خاموش و بي دفاع ميمردند، شهادت بدهد.
اكنون محكمه پايان يافته است و شهادت حسين (ع) و همه عزيزانش و همه هستياش با بهترين امكاني كه در اختيار جز خدا هست، رسالت عظيم الهياش را انجام داده است.
فاطمه،دوست گرامی، ببخشید، ولی ابتدا و انتهای مطلب شما زیاد با هم جور نیست.منظور من همان پاراگراف اول است.عبارت "به نظر من درسته كه ما از آزادمرداني كه خلقت به خود ديده خبر نداريم وتنها سند ومدرك ما تاريخ هست وتاريخ شاهد فجايع و كشتارهاي بيشماري است" گواه جمله کیوان:«بزرگترین آزادمردی که من دیدهام» میباشد. ولی ظاهرا بقیه متن شما به قصد نفی جمله کیوان آمده است. در انتها هم -مثل همیشه-من از اراجیف شریعتی چیزی نفهمیدم و لذا نمیتوانم نتیجه ای بگیرم.
این مطلب را از این منبع جهت گواه دیگری بر جمله کیوان آورده ام.
"به محض این که معاویه خلافت یزید را اعلام کرد، اعتراضات بسیاری در بین مسلمانان شکل گرفت. اصحاب پیغمبر، انصار، مهاجرین، خوارج، و شیعیان عراق خلافت موروثی را خلاف سنّت پیغمبر و سیرهٔ خلفای راشدین میدانستند. چند تن از بزرگان جامعه از جمله حسین بن علی، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر، عبدالرحمن بن ابی بکر، از همان ابتدا خلافت او را رد کرده و بر علیه آن خطبه خواندند. حسین بن علی اعلام کرد که خلافت یزید بر خلاف اسلام و قرارداد صلح برادرش حسن است و از بیعت با یزید سر باز زد. عبدالله بن عمر گفت که اگر قرار بود خلافت از پدر به پسر برسد من الآن پس از پدرم خلیفه بودم و بدین ترتیب ادعای خلافت هم کرد. عبدالله بن زبیر در مکه از اطاعت از یزید سرباز زد و به دعوت علیه حکومت یزید پرداخت. در میان همه مخالفان یزید، فقط برای دفع قیام حسین بن علی و عبدالله بن زبیر به خشونت گرایید."
لازم به ذکر است عبدالله بن زبیر پسر اسماء دختر ابوبكر و یکی از سرداران عمر در فتح ایران و اروپای شرقی بوده است که در آستانه شکست به کعبه پناه میبرد که برای دستگیری وی سوراخی در کعبه ایجاد مینمایند و در نهایت سر وی را از بدن جدا نموده و جسد بی جان وی را در آستانه مکه می آویزند.
منظور من اينه كه در طول تاريخ ما شاهد فجايع بي شماري بوديم يعني از نظرابعاد جنايت اگر بخواهيم حساب كنيم جنايتهاي خيلي هولناكتري هم اتفاق افتاده مثلا همان اصحاب اخدود كه در قرآن هم آمده مسيحيان خداپرستي كه به جرم خداپرستي درآتش زنده زنده سوزانده شدند حتي زن و بچه را هم زنده زنده سوزاندند اگر از نظر ابعاد جنايت بخواهيم حساب كنيم خوب زنده زنده سوزانده شدن خيلي وحشتناكه آنهم بچه هاي بيگناه اما اين مطلب اگردر قرآن نمي آمد شايد در هيچ سند تاريخي هم ذكر نمي شد خيلي از انسانهاي خداپرست و آزاده ممكنه در طول تاريخ بوده باشند كه با جنايتهاي وحشتناك از دنيا رفته باشند وما حتي نامي از آنها نمي دانيم اما دكتر شريعتي خيلي زيبا ميگه كه حسين مظهر مظلومان تاريخ است من هر سال موقع تاسوعا عاشورا كه ميشه خيلي به اين موضوع فكر مي كنم كه چرامردم اينقدر عزاداري مي كنند وبه اين شيوه عزاداري مي كنند يك علت مهمش اين هست كه اعتقاددارند امام حسين پسر پيغمبر اسلام هست شايد اگر پسر پيغمبر نبود مادر اين ابعاد وسيع عزاداري نمي كرديم شايداينكه تقدير به اين شكل بوده پسر پيغمبر اسلام اينچنين مظلومانه شهيد بشه واينطور مردم در ابعاد وسيع عزاداري كنند اين باشه كه همون تقدير يا خلقت يا...(هركسي ممكنه يك اسمي روش بگذاره )خواسته به اين شكل نمايشي از مظلوميت انسانهاي آزاده و خداپرست را نشان بده تعبير من از مطالب دكتر شريعتي همينهايي بود كه گفتم دكتر شريعتي ممكنه از نظرشما اراجيف بگويند اما از نظر من ايشان يك معلم بزرگ هستند ومن شخصا احترام زيادي براشون قايل هستم ضمن اينكه فكر مي كنم آزادمردي يا مفاهيم معنوي شبيه آن قابل اندازهگيري نيستند راستي در رابطه با قمه زدن بد نيست بدانيد اينجور افراطها ظاهرادر همه اديان هست اين لينك چندروز پيش از دست دوستي به من رسيد كه تصاوير وحشتناكي از عزاداري مسيحيان است
http://www.qasedaknews.com/news/ details.php? EType=news&id=113&PHPSESSID=ae95e0a5a 68201e4d8787ced875cf5f0
كيوان جان - سلام
ممنون از تذكر شما
در مورد نحوه نوشتن همه آنها كه نوشته ايد صادق است باضافه:
در نوشتن وبلگ با اين مشكل مواجهم كه تمام علامتها نقطه ها ويرگول ها و غيره به ابتداي سطر منتقل ميشود لطفا راهنمايي فرماييد كه چطور قابل اصلاح است نكته ديگر امثال بنده تفاوت زيادي بين فيل سفيد و كرگدن سياه نمي بينم و در برخي موارد از هريك به حاي ديگري استفتده ميكنيم اما دوستان رياضيدان در نوشتن هر مطلبي يقينا دقت نظر بيشتري دارند مضاف براين جمله آخر توضيحات شما هم كاملا
صادق است
در مورد يادداشت افشين هم بنده با اين نحو قضاوت موافق نيستم
بماند
بدرود
سعید جان، برای ِ نوشتن میتوانی از آریانویس استفاده کنی.
من هم با نحوهی ِ بیان ِ افشین موافق نیستم. بهتر است به کسانی که میدانیم مورد ِ احترام ِ دوستانمان هستند بیاحترامی نکنیم. میتوان حرف را زد بدون ِ این که نیازی به استفاده از تعبیرها و عبارتهای ِ آزار دهنده باشد.
درضمن با توضیحی که دادی من یکی قانع شدم.
ارسال یک نظر