سعید پرسیده بود چرا نمی نویسم. راستش آن است مدتی گرفتار جابحا کردن دانشگاه و خانه و زندگی بودم. بعد از آن هم مدتی این شرکتی که شیر فلکه اینترنت ما در دستش است فیلم درآورد و یک ماهی ما را با سرویس نامناسب اذیت کرد.
اتفاقا چند روزی بود به این فکر می کردم که چیزی بنویسم ولی می دانید من که حرفهای مهندسی نمی توانم بزنم (می شود داستان یک عمله در جمع مهندسین) اگر در مورد کارهای دانشگاه هم حرف بزنم می گویید اینها چه ربطی به اقتصاد دارد. هنر دیگری هم که ندارم پس می ماند در مورد اقتصاد و سیاست ایران حرف زدن ... که اگر بخواهی به جز در مورد طنزهای نبودی (هر چند او هم الان بیشتر فحش می دهد) حرف بزنی فقط باید فحش بدهی. به همین خاطر برای رعایت عفت کلام و برخی از دوستان که هنوز شک دارند رییس جمهور شدن احمدی نژاد خوب بود یا بد فکر کردم چیزی ننویسم بهتر است. راستی این اولین باری بود که پیش بینی های سیاسی من صد در صد درست از آب درآمد، امیدوارم بقیه آنها غلط از آب درآید.
از حالا به بعد در تمرینی مدنی سعی می کنم به چیزهای غیر از سیاست هم فکر کنم و هر یک هفته، ده روز چیزی بنویسم. البته احمدی نژاد هم باید قول دهد جوری رفتار کند که ما حداقل هفته ای یک روز آرامش فکری داشته باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر