۱۳۸۸/۰۵/۰۷

God moves in a mysterious way


God moves in a mysterious way
His wonders to perform;
He plants His footsteps in the sea,
And rides upon the storm.

Deep in unfathomable mines
Of never-failing skill
He treasures up His bright designs,
And works His sovereign will.

Ye fearful saints, fresh courage take,
The clouds ye so much dread
Are big with mercy, and shall break
In blessings on your head.

Judge not the Lord by feeble sense,
But trust Him for His grace;
Behind a frowning providence
He hides a smiling face.

His purposes will ripen fast,
Unfolding every hour;
The bud may have a bitter taste,
But sweet will be the flower.

Blind unbelief is sure to err,
And scan his work in vain;
God is His own interpreter,
And He will make it plain.

William Cowper

ارغوان

گفته‌بودم چهارشنبه‌روزی چیزکی می‌نویسم درباره‌ی این پانوشت. دو-سه تا چهارشنبه آمد و رفت، اما حس نوشتن نیامد. هنوز هم حسش نیست. دلم گرفته. به قول کیوان این روزها که می‌گذرد شادم که می‌گذرد این روزها. بگذریم.
ارغوان سایه را بخوانید، بشنوید، ببینید.
پی‌نوشت: ارغوان را با صدای سایه از این‌جا دانلد کنید.

۱۳۸۸/۰۵/۰۳

بردگی

با همه اعصار همراه شده ام. از کرانه های گنگ تا سواحل فرات، از دهانه رود نیل تا دشت های آشور، از میدان های آتن تا کلیساهای روم، از زاغه های قسطنطنیه تا قصرهای اسکندریه ... با وجود این، بردگی را با روند جهلی پرابهت و مجلل بر همه آنها چیره دیدم. مردمانی را دیدم که جوانان و دوشیزگان خود را در پای بت که خدایش می نامیدند قربانی می کنند، برپای این بت شراب و گلاب می ریزند، او را ملکه می نامند، در مقابل شمایلش کندر می سوزانند، او را پیامبر خطاب می کنند، در مقابلش زانو می زنند و به ستایشش می پردازند، او را قانون تلقی می کنند، برایش می جنگند و می میرند، آن را وطن پرستی محسوب می کنند، به اراده او تسلیم می شوند، او را سایه خدا بر زمین می خوانند، به خاطرش خانه ها و بناها را ویران و با خاک یکسان می کنند، برادرش نام می نهند، به هوای او خصومت می ورزند و می دزدند، خوشبختی و سعادتش می نامند، برایش دست به خون می آلایند و مساواتش قلمداد می کنند. این بت، نام های گوناگون دارد اما در حقیقت یکی بیش نیست. این بت، جلوه های گوناگون دارد اما از یک عنصر ساخته شده است. در واقع بیماری مزمنی است که توسط هر نسل برای نسل آینده به ارث گذاشته می شود.
به من می گویند: "اگر برده ای را خفته دیدی بیدارش نکن مبادا مشغول دیدن خواب آزادی باشد." و من به آنها می گویم: "اگر برده ای را خفته دیدید بیدارش کنید و آزادی را برایش توصیف کنید."

۱۳۸۸/۰۴/۳۱

تار عنكبوت

شفيعی كدكنی: پيش از شما به سان شما بی‌شمارها با تار عنكبوت نوشتند روی باد كين دولت خجسته‌ی جاويد زنده باد!

۱۳۸۸/۰۴/۱۰

نقش ایرانیان خارج از کشور - فرصت یا شرّ؟

این مطلب را در جواب دوستانی که منکر اثر گذاری مثبت ایرانیان خارج از کشور در آینده سیاسی ایران هستند می نویسم. اما قبل از هر چیز لازم به توضیح است که نه من سیاسی ام ، نه علاقه ای به سیاست دارم و نه ادعای اطلاع از سیاست دارم. فقط به عنوان یک ایرانی که علاقه مند به آینده ایرانست آرزومندم که با کمترین هزینه ممکن، ایرانی آباد و سرفراز داشته باشیم.
1. وقتی در سوییس بودم فکر می کردم بهتر از این کشور برای زندگی وجود ندارد. آنجا همه چیز با نظم بود، با کیفیت زندگی در حد عالی برای همه کس بهمراه بهترین شکل دموکراسی و سطح عالی علم و دانش. با این وصف برایم جالب بود که می دیدم حتی مردم سوییس نیز برای زندگی، بخصوص در دوران جوانی، آمریکا را ترجیح می دهند. بلاخراه با وجود موقعیت شغلی مطمیِن تصمیم گرفتم به آمریکا مهاجرت کنم...
2. در آمریکا با توجه به اینکه در هاروارد که یکی از بهترین دانشگاه های آمریکاست شروع به کار کردم سریعا پشیمان شدم که چرا به آمریکا آمدم! بنظرم اینجا کاملا شبیه ایرانست، بی نظمی، رابطه بازی، و لاف زنی ... خیلی نظرات بیشتر رویایی بود تا واقعیت. کافی بود نظرت جالب و با استدلال باشد، هر چند رویایی، تا پذیرفته شود! با بعد از مدتی با کمال تعجب دیدم که با این وجود بازده کاری مفید بسیار بالاست البته ساختار کاری نیز بگونه ای بود که چند برابر سوییس از آدم کار کشیده می شد. کمی که گذشت تازه متوجه شدم که علت اینکه اینجا برای هر کسی جذاب است اینه که برای هر کسی فرصت هست. مهم نیست که از کجا آمده ای، چفدر باهوش هستی، چقدر پول داری یا چقدر رابطه داری. مهم اینه که چه جوری بتوانی فرصتها را پیدا کنی و به بهترین شکل از آنها استفاده کنی. در اینجا به کسانی که نتوانند از فرصتها خوب استفاده کنند بازنده خطاب می شوند و جالب اینجاست که یکی ار بدترین نسبتها در آمریکا کلمه بازنده است.. کمی که دقت کردم دیدم که آمریکایها از بچگی یاد می گیرند که چگونه بازنده نباشند حتی مقام دوم داشتن نیز بازنده تلقی می شود... در آمریکا مهم نیست این فرصت از طرف چه کسی ایجاد می شود می تواند از هر سنی، ملیتی، مذهبی یا سطح تحصیلاتی باشد مهم اینست که فرصتی با پتانسیل منفعت دهی ایجاد شده....
3. به عقیده من یکی از مشکلات ما ایرانی ها اینه که یاد نگرفته ایم چگونه از فرصتها استفاده کنیم! در عوض خوب یاد گرفته ایم که با همدیگر چگونه رقابت کنیم هرچند اگر نفعی به ما نرسد وهر چند پر هزینه باشد! همین موضوع ممکن است در مورد انتخابات اخیر صدق کند. بعبارتی بجای بررسی کردن همه فرصتها براحتی از آنها می گذریم. با داشتن کمی بد بینی براحتی از فرصتها صرف نظر می کنیم و بهمین دلیل یا نمی توانیم به موفقت لازم برسیم با هزینه بسیار زیادی برای رسیدن به اهدافمان پرداخت می کنیم. اما آیا وجود ایرانیان خارج از کشور بخصوص آمریکا فرصت است یا شرّ؟
4. بعد از کمی زندگی در آمریکا با کمال تعجب متوجه شدم که سیستم اینجا بسیار مردمی تر از سوییس است! بعبارتی افکار عمومی بزرگترین قدرت را دارد. مهم نیست که در چه مقامی هستید، چقدر رایطه دارید، یا چقدر ثروتمند هستید، کافی است افکار عمومی ضد شما شود تا همه چیز را از دست دهید! کمترین اتهام مالی یا اخلاقی اگر افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد شما را به زیر می کشد در هر مقامی که باشید. این موضع را یهودیان آمریکا بخوبی تشخیص داده اند و بخوبی از آن استفاده می کنند. بعبارتی لازم نیست که حزبی فراگیر یا پول فراوان داشته باشید تا قدرت را تحت کنترل خود داشته باشید، اما کافی است افکار عمومی را کنترل کنید تا قدرت را در اختیار داشته باشید. با توجه به اینکه تقریبا هر کس قدرت را در آمریکا کنترل کند می تواند براحتی در کل دنیا اثر بگذارد لازم به ذکر نیست اشاره ای به تاثیر گذاری افکار عمومی مردم آمریکا در معادلات جهانی بکنم...
5. با توجه به این مقدمه طولانی به نظر من نقش ایرانیهای مقیم آمریکا در شرایط فعلی بسیار مهم هست اگر عاقلانه و مفید مورد استفاده قرار بگیرد. افکار عمومی آمریکا بشدت مجذوب حرکت آزادی خواه ایران شده، ایرانیان با نفوذی در هر طبفه در امریکا زندگی می کنند وجریانات اخیرا آنها را بهم نزدیک کرده است. به نظر من اگر از این فرصتهای طلایی بتوان بخوبی استفاده کرد می توان آینده کشورمان را بهتر کرد شاید با کمترین یا کاهش هزینه. مهم نیست که ایا ایرانیان اینجا از مسایل داخل ایران شناخت صحیحی دارند یا نه مهم اینست که چگونه می توانند افکار عمومی آمریکا را در جهت منافع ایرانانیان قرار دهند اما این به همکاری ایرانیان داخل با خارج دارد بعنوان مثال همین ارسال اخبار و فیلمهای ابرانیان داخل به خارج خود بسیار موثر بوده. بی جهت نیست که توجیه مرگ دلخراش ندا اینقدر برای دولت احمدی نژاد مهم شده. مطمیِن باشید افکار عمومی ایران برایشان مهم نیست ...