۱۳۸۸/۰۲/۰۸

عاشقانه

لحظه های عشق، ناب، شیرین و به یادماندنیند و عاشقانه ترین لحظه ... شاید اولین دیدار، اولین گفتار، اولین ... و یا شاید حتی اولین تجربه مرگ! وقتی چشم بگشائی و چهره ای آشنا را ببینی که پهنای صورتش را اشک پوشانده ودستانش آغشته به خون است. بعدها بدانی که انگشتان او زیر فشار دندانهایت، زمانی که برای بازگرداندن زندگی به تو تلاش می کرده، تاب آورده اند.
در هجوم سهمگین روزمرگیها و عادتها، رسم عاشقی یادمان نرود! شاید این آخرین لحظه باشد!

۱۳۸۸/۰۱/۲۴

طب مکمل و یک سوال

سلام و تبریک دیرهنگام شروع سال جاری
قصه از آنجا شروع شد که شهریور سال گذشته بدون هیچ گونه مقدمه و سابقه ای من دچار یک خارش همراه با کهیر بسیار شدید شدم و در پی آن جریان مراجعه به خانمها و آقایان اطبا آغاز شد که هر کدام پس از کلی آزمایش و برو و بیا می فرمودند از نظر تخصص ما شما هیچ مشکلی نداری و حالا به فلان متخصص مراجعه کنید. خلاصه پس از کلی اتلاف وقت، انرژی و هزينه بالاخره در آبانماه یک متخصص داخلی نتیجه همه این اقدامات را ملاحظه نمودند و فرمودند از نظر پزشکی شما هیچ مشکلی ندارید! خودتان تجربه کنید با چه چیزی این موضوع بهبود می یابد! خلاصه این شد که من سر از عطاری درآوردم و از آنجا به انجمن حجامت ایران رسیدم و در این میان یکی از دوستان همسرم آدرسی را تحت عنوان دکتر به ایشان داده بود که پس از تماسهای مکرر توانستیم ایشان را ببینیم و متوجه شدیم که ایشان دکتر نیستند بلکه فوق لیسانس حقوق دارند! و از اشخاصی هستند که توانائی اسکن هاله دارند (وجود هاله و امکان اسکن آن از نظر علمی ثابت شده است) و بدون اینکه من در مورد مشکلاتم حرفی بزنم ایشان به برشمردن مشکلات من پرداخت و مشکل پوستی را فرع بر تمام این قضایا دانست و ترجیح داد اول برای مشکل تنفسی 26 ساله من که البته از نظر ایشان آسم نبود فکری بکند و مشکل پوست را بگذارد برای مراحل بعدتر. ضمن اینکه این پیش بینی را نیز داشتند که با برطرف شدن سایر مشکلات (غیر از تنفس) مشکل پوست خودبخود حل می شود. خلاصه که همه چیز خیلی خوب شروع شد و در کنار سایر اتفاقات خوبی که رخ داد تقریبا مشکل تنفسی چندین و چند ساله من حل شده بود و من دیگر نیاز به اسپری نداشتم. در اسفندماه در طی چند مرحله حالتهای ناتوانی تنفسی در زمان دم (آسم در زمان بازدم مشکل ایجاد می کند) برای من رخ داد بطوری که بصورت کاملا ناگهانی و بدون هیچ گونه محرک خارجی (اعم از عصبی، خستگی، بو و ...) احساس عدم توانائی تنفس داشتم و بعد از حدود 10 تا 15 دقیقه مشکل حل می شد. مراجعه من به درمانگاه بابت این موضوع هم چاره ساز نبود تا اینکه بروز این حالت در پنجمین نوبت و در آخرین جمعه شب سال 87 با چند دقیقه بیهوشی کامل همراه بود و از آخرین شنبه سال 87 تا پایان اولین هفته پس از تعطیلات نوروزی من در گیجی و منگی کامل از این مطب به آن مطب می رفتم. دست آخر هم بعد از انجام تمام آزمایشات لازم و غیرلازم بدون اینکه دلیلی برای بروز این حالت پیدا نموده باشند فعلا علاوه بر مصرف اسپری، استفاده از روزانه 600 میلی گرم سدیم والپر در دستور کار من قرار گرفته است! در این میان هیچ یک از پزشکان تطابق نوار اسپیرومتری من با اسپیرومتری یک فرد عادی و تفاوت قابل توجه حجم ریه کنونی با یک سال پیش را نتوانستند توجیه کنند و ترجیح دادند به راحتی از کنار آن بگذرند. با دور ریختن تمام آنچه که آقای هاله بین(!) برای من تجویز کرده بود از طرف همسرم و ترک همه اعمالی که باید انجام می دادم دوباره خارش به سراغم آمد و بدلیل اینکه در طی این مدت تمام پزشکان بابت این موضوع هیچ دلیل و راه حلی ارائه ننموده بودند به سراغ پزشکی که کار حجامت می کرد رفتم و اینکار را انجام دادم. همچنین به مصرف غذاها و خوراکیهایی که دارای طبع گرم و تر هستند روی آورده و از مصرف غذاهای با طبع سرد و خشک به شدت جلوگیری می کنم و به لطف خداوند حداقل مشکل خارش حل شده است. البته این موضوع تا چه حد به تداوم مصرف سدیم والپر برمی گردد هم مورد سوال است. پس از این مقدمه طولانی، سوال خاص من این است که آیا یک مرکز تحقیقاتی خاص پیرامون طب مکمل سراغ دارید که بتوان نه بعنوان یک بیمار که بعنوان یک سوال کننده به آن مراجعه کرد و بتوان قبل از شروع درمان نتایج مستندات درمانهای قبلی را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. بررسیهای من در این زمینه نشان می دهد که این شاخه تقریبا درتمام دنیا به رسمیت شناخته شده و بودجه های قابل توجهی نیز برای آن منظور می گردد. همچنین آنچه که مثلا در بحث فرادرمانی بیشتر مورد تاکید قرار گرفته مستقل بودن آن و عدم همراه نمودن آن با سایر درمانهای طب مکمل است چیزی که من به آن مشکوک هستم که در مورد من اتفاق افتاد. چون این آقای هاله بین (!) همزمان از گیاه درمانی، انرژی درمانی، فرادرمانی و یوگا برای بنده بهره جست. آنچه که بیشتر از هر چیزی برایم اهمیت دارد اینکه جایگاه علمی این موضوع را شناسائی کنم و خودم بتوانم دلیل قانع کننده ای برای اتفاقاتی که در این مدت رخ داده پیدا کنم. بر اساس بررسیهای من برخی از آزمایشگاههای علم فیزیک به اثبات اتفاقات فراهنجاری همت گماشته و در این راستا موفق بوده اند (برخی را با دلیل علمی اثبات نموده اند و برخی را شاهد بوده اما ناتوان از اثبات) اما این نکته که این اطلاعات که عمدتا از طریق اینترنت بدست آمده چقدر صحت دارد خود جای سوال است. مخصوصا بصورت خاص خوشحال خواهم شد که دوستانی که در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی مشغول به فعالیت هستند وجود و یا عدم وجود این مراکز را تائید و منابع معتبری که می تواند مرا در این مسیر یاری دهد معرفی نمایند.