۱۳۸۵/۰۵/۲۵

صلح، تبلیغات و سرزمین موعود

این عنوان فیلم مستندی است که در آن گروهی از استادان دانشگاه، منتقدان، فعالان صلح‌طلب،‌ شخصیت‌های مذهبی و متخصصین امور خاورمیانه به بررسی و مقایسه انعکاس درگیری‌های اسرائیل و فلسطینیان در رسانه‌های آمریکا در برابر رسانه‌های بین‌المللی می‌پردازد. در جریان این فیلم مستند،‌ نکات ظریفی که به خصوص توسط شبکه‌های تلوزیونی آمریکایی رعایت می‌شود و به کمک آنها عملا جای متجاوز و مدافع در ذهن بیننده عوض می‌شود مطرح می‌شوند. همچنین در این فیلم به این مسئله که بسیاری از خبرنگاران آمریکایی به دلایل مختلف،‌از تهدید گرفته تا عدم بررسی کافی چگونه در عمل به تبلیغات‌چی‌های مجانی برای اسرائیل درآمده‌اند پرداخته شده است. در بخشی از این فیلم، چامسکی می‌گوید: «اسرائیلی‌ها در سرزمین‌های اشغالی ادعا می‌کنند که چاره‌ای جز دفاع از خود ندارند، ولی در واقع آنها از خودشان دفاع می‌کنند به آن معنا که هر ارتش اشغال‌گری مجبور است از خود در برابر مردمی به آنها حمله کرده دفاع کند... شما نمی‌توانید از خودتان دفاع کنید در حالی که در حال اشغال نظامی سرزمین دیگری هستید. این کار دفاع نیست. این را هرچه که می‌خواهید بنامید ولی این کار دفاع نیست».

این فیلم در حدود یک ساعت و بیست دقیقه است و به تازگی آنرا می‌توانید در گوگل و جاهای دیگر ببینید. به دوستان توصیه می‌کنم که این فیلم تاثیرگذار را تماشا کنند و دیگران را هم به دیدنش تشویق کنند.

۱۵ نظر:

Afshin گفت...

در این که اسرائیل فرزندی نامشروع است ، شکی نیست. ولی در حال حاضر مسئله این است که با این فرزند نامشروع چه باید کرد.
جمعیت اسرائیل بالغ بر 7 ملیون نفر است، یعنی یک ساختمان سه طبقه نیست که بتوان آن را از خاورمیانه به آلمان یا اطریش منتقل کرد.
7 میلیون هم رقم کمی نیست که بتوان یکجا از روی زمین محوش کرد.
واقعیت این است که این فرزند نامشروع متولد شده ، در خاورمیانه هم تولد یافته، بیش از 50 سال هم از تولدش میگذرد،یعنی سه نسل از اولین مهاجران به آن سرزمین میگذرد.
من فکر نمیکنم پس از سه نسل مسئله دیگر اشغال باشد.

Arash Salarian گفت...

من با نظر شما موافق نیستم چرا که آنرا تمام آنچه که می‌گذرد نمی‌دانم. اول آنکه به نظر من اسرائیل همانقدر «مشروع» است که لبنان، تعدادی از کشورهای خلیج‌فارس، پاکستان و غیره مشروع هستند. اگر به تاریخ ایجاد آنها نگاه کنید می‌بینید که همگی از پاره‌پاره شدن عثمانی بعد از جنگ جهانی اول پدید آمده‌اند. در پیدایش اسرائیل هم تنها کشورهای غربی موثر نبوده‌اند (فراموش نکنید که در جنگ جهانی اول، نزدیک ۸۰۰ هزار یهودی هم از خانه‌ها خودشان در سرزمین‌های عربی و توسط اعراب رانده شده‌اند). اسرائیل کشوری است که از طرف سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده است. در این مورد بحثی نیست. اما در طرفداری از اسرائیل نباید انقدر عقب رفت که از آن طرف بام افتاد. از دیدگاه حقوق بین‌الملل،‌ اسرائیل سالها است که از مرز‌های تعیین شده در سال ۱۹۶۷ تجاوز کرده و قسمت‌های عمده‌ای از نوار غزه و ساحل غربی را تحت اشغال دارد. از دیدگاه سازمان ملل و تمامی مراجع حقوقی بین‌المللی،‌ اسرائیل در حال «اشغال غیر قانونی» این مناطق است. اگر این فیلم را هم به دقت نگاه می‌کردید، صحبتی از نابودی اسرائیل یا پس گرفتن سرزمین‌هایی که از طرف سازمان ملل متعلق به آن کشور شناخته شده نیست بلکه صحبت از اشغال سرزمین‌هایی خارج از مرزهای سال ۱۹۶۷ است. به همین ترتیب اسرائیل با شهرک‌سازی‌ها در درون این سرزمین‌های اشغالی در حال نقض تعدادی از موارد کنوانسون ژنو است. علاوه بر آن گروه‌های حقوق بشر بارها اسرائیل را به «جنایات جنگی» محکوم کرده‌اند.
برای حل مشکل اسرائیل و فلسطینیان تنها دو راه حل وجود دارد:‌ راه حل یک سرزمین و راه حل دو سرزمین. در راه حل اول، در تمامی سرزمین‌های فعلی اسرائیل به علاوه ساحل غربی و نوار غزه، دولت و کشور واحدی تاسیس می‌شود که شامل تمام جمعیت فعلی اسرائیل و فلسطینی‌ها خواهد بود. این راه حل،‌ البته (و متاسفانه) نه از طرف اسرائیلی‌ها مورد قبول است و نه از طرف فلسطینی‌ها (به دلایل مختلف). راه حل دیگری که اسرائیل‌ها و فلسطینی‌ها (حداقل در سطح رسمی) «قبول» کرده‌اند راه حل دو سرزمین است. در این راه حل کشور مستقل فلسطین در کنار کشور اسرائیل تاسیس می‌شود. مشکل کار در این است که بخش عمده‌ای از این کشور فلسطینی که سازمان ملل مرز‌های آنرا در سال ۱۹۶۷ تایین کرده است، تحت اشغال نظامی اسرائیل است. تا زمانی که اسرائیل به حق خودش قانع نباشد و به اشغال نظامی پایان ندهد، نمی‌توان انتظار داشت که فلسطین‌نیان بتوانند دولت مستقل تشکیل دهند. بخش عمده‌ای از درگیری‌های دو طرف و تلفات آنها در این سرزمین‌های اشغالی روی می‌دهد. مشکل رسانه‌های آمریکایی این است که معمولا به محل بروز این تلفات، «سرزمین‌های اشغالی» اشاره‌ای نمی‌کنند (در مقابل من توجه کرده‌ام که مثلا BBC همیشه در اخبار به اشغالی بودن این سرزمین‌ها اشاره می‌کند) و مثلا می‌گویند که یک سرباز اسرائیلی کشته شد و ماجرا را طوری جلوه می‌دهند که گویی فلسطینی‌ها از خارج به عمق اسرائیل نفوذ کرده‌اند و سرباز بی‌خبر و بی‌گناه در درون خاک آن کشور کشته‌اند و به این شکل فلسطینی‌ها مهاجم و اسرائیلی‌ها را مدافع نشان می‌دهند (و اگر به صحبت‌های مقامات نظامی و غیر نظامی اسرائیل گوش دهید می‌بینید که به طور سیستماتیک و دقیق همیشه از کلمه دفاع و حق دفاع از خود صحبت می‌کنند) در حالی که سربازی که در سرزمینی که ارتشش در حال اشغال آن است، مشغول هر کاری باشد مسلما مشغول «دفاع» نیست. در مورد کشتن افراد غیرنظامی توسط دو طرف این ماجرا، البته بدیهی است که این امر همیشه و در هر حال و به هر روش (تهاجم هوایی، شلیک توپ‌خانه،‌ حمله انتحاری و ...) محکوم و غیر قابل قبول است.

Arash Salarian گفت...

تصحیح: در نوشته بالا، چیزی که نوشتم در مورد پاکستان صادق نیست چرا که از عثمانی جدا نشده.

Arash Salarian گفت...

باز هم تصحیح: انگار بد نبود که متن را قبل از ارسال یک بار می‌خواندم! (چه بد که نمی‌توان کامنت‌ها را تصحیح کرده). ماجرای راندن یهودیان از خانه‌هایشان توسط اعراب در جریان جنگ جهانی دوم رخ داده نه جنگ جهانی اول!

Afshin گفت...

بله حق با شماست پس از جنگ جهانی اول و دوم مرزها تغییر کرد و برخی کشورها نیز در این میان متولد شدند.
تولد اسرائیل ، در زمانی رخ داد که بیشتر شبیه یک جنگ داخلی بود، ولی اشغال سرزمینهای که نام برده اید تماما پس از جنگ های رخ داده است که اغلب هم اسرائیل شروع کننده آن نبوده است.
از این نظر اسرائیل را نامشروع خطاب کرده ام. ولی اشغالگر نه.
در مورد طرفداری از اسرائیل من شخصا نه از اعراب خوشم می آید نه از یهودیان. ولی روی این اصل که در ایران مردمان با هرآنچه حاکمان دیکته میکنند، به دیده تردید و بعضا مخالفت مواجه میشوند من هم با اسرائیل هم دلترم. هر چند به قول شما موارد نقض حقوق بشر بیشتر باشدو...
چه اینطرف هم دست کمی از آن ندارد و حکایت سگ زرد و شغال است.
من باب مثال تصاویری ماهواره ای پخش شده حکایت از آن داشت که فاجعه قانا به این شکل رخ داد که موشکهای حزب الله از کنار یک ساختمان مسکونی شلیک شده است و سپس هواپیما های اسرائیلی آن سکوی پرتاب موشک (یا بهتر است گفته شود سکوی سابق پرتاب موشک) را با خاک یکسان کرده اند.
در پایان یادآوری میکنم که تاکنون(امیدورم این تاکنون کماکان ادامه داشته باشد) یک سرباز ایرانی به دست یک سرباز اسرائیلی کشته نشده است ولی سربازان و کودکان ومردان و زنان زیادی به دست اعراب به شهادت رسیده اند.و ایرانیان قومی به شدت میمان نواز و غریب نواز بوده اند (و کما بیش هستند.)و از این رو یهودیان(هم به مانند سایر اقلیتها) مورد توجه خاص ایرانیان بوده اند و سده های متمادی در ایران زمین در امنیت کامل زیسته اند.

Afshin گفت...

پی نوشت:غلط املائی صده به صورت سده سهوا بوده است ولی سایر غلط های املائی و انشائی از سواد کم است.

Farshad F گفت...

نمی خواهم نکته سنجی کرده باشم ولی در مورد موشکهایی که نشان داده می شد که از ساختمان مسکونی شلیک شده است، اسراییل ادعا نکرد که این ساختمان دقیقا همان ساختمانی است که در قانا بمباران شد.
در مورد کلیت بحث هم به نظر من نکته غم انگیزتر آن است که همه طرفهای درگیر در این مخمصه هر روز با رفتار و گفتارشان باعث تشدید کینه ها و مشکلتر شدن حل مساله می شوند.
واقعیت آن است که اسراییل برای آنکه به آرامش برسد توافق با آمریکا یا دولتهای عرب منطقه برایش کافی نیست باید بتواند با ملتهای عرب اطراف خود رابطه برقرار کند و البته برعکس.

mehrdad گفت...

فرزانه خانم
برای شروع بد نیست این‌جا را نگاه کنید.

Farshad F گفت...

خیلی جالبه بر اساس مرجعی که مهرداد معرفی کرد هنوز هم بزرگترین اقلیت یهودیان در یک کشور مسلمان در ایران زندگی می کنند.

Afshin گفت...

با توجه به قسمتی از کامنت فرزانه من فهمیدم که: با توجه به بند 9 این مطلب هم سده درست است و هم صده.
اما واقعیت این است که من واژه سده را فقط به شکل جشن سده دیده ام ولی هرجا مطلب درباره صد سال بوده است به صورت صده نگارش شده است.

Afshin گفت...

من نمیدانم بیشترین تعداد یهودیان در یک کشور مسلمان در ایران هستند یا نه،ولی آنچه من در کتب تاریخی دیده ام حکایت از برقراری امنیت و احترام بسیار زیاد ایرانیان نسبت به اقلیت ها و مهاجرین(میهمانان)بوده است.
به گونه ای که تجاوز به حقوق یا تعدی به جان هیچ مهاجری در ایران حداقل به روشنی دیده نمیشود. حال آنکه در کشورهای عربی یا ترکیه یا عثمانی سابق اینچنین اعمالی به کرات دیده میشود.

Farshad F گفت...

افشین جان ما هم در این زمینه چندان مردمان متمدنی نبوده ایم: در دوران قدیم که سوابق زیاد است. در دوران جدید هم بهایی کشی یا نحوه برخورد با افغانی ها ست. هنوز که هنوز است من فکر نکنم یک ترک بتواند راحت در اصفهان زندگی کند یا برعکس.
یکی از دوستان می گفت وقتی در تبریز دانشجو بودیم یک نانوا اگر فارسی حرف می زدیم به ما نان نمی داد.

در مورد سده هم در اصل سده از صده به یک معنی هستند. اگر اشتباه نکنم جشن سده هم حشن صدمین روز زمستان بوده است (البته زمستان در تقویمهای قدیم که سال را فقط به تابستان و زمستان تقسیم می کرده اند)

Hamid Tajgardoon گفت...

چیزی حدود نیم ساعت زود رسیدم سر قرار. آمدم یک بار هم شده تقلید وقت شناسی انگلیسی را بکنم، از آن طرف بام افتادم. یک نگاهی به دور و بر انداختم ، یک قهوه خانه عربی آن گوشه بود. از مزایای لندن این است که همه چیز درش پیدا می شود. گفتم بروم یک چای عربی بخورم یارو پرسید : عربی ؟ گفتم نه . گفت: کجایی هستی؟ گفتم حدس بزن .صاف زد به هدف . گفتم از کجا فهمیدی؟ گفت : ایرانیها تابلو هستند .( اینها را به انگلیسی می گفت )گفتم یک چای بده ، برگ نعنا را هم فراموش نکن، راستی شما کجایی هستی؟گفت من فلسطینی هستم ، حماس ، حماس. گفتم حیف شد نگذاشتند محمود عباس کارش را بکند.گفت عباس نوکر آمریکاست. فقط حماس . الان هم که حزب الله ِ شما دارد خواهر و مادر اسرائیل را ... .همینطور که چای را آماده می کرد گفت نترس من آدم متعصبی نیستم که برایم شیعه و سنی فرق کند.برای یکی دو ثانیه نفهمیدم که منظورش چیست بعد یکدفعه یادم افتاد که فلسطینی ها اکثرا سنی متعصب (ناصبی) هستند که طبق باورهایشان هر کجا شیعه گیر بیاورند امانش نمی دهند.از ایرانی هم که طبیعتا نمی پرسند اصلا به چه چیزی اعتقاد دارد و چگونه می اندیشد. همین که معلوم شود ایرانی هستی ، یعنی اینکه مسلمانی و شیعه و طرفدار جمهوری اسلامی و پشتیبان حزب الله.
باری، دیدم دلداریم می دهد که نترسم. با خودم گفتم : آفرین ! یک عمر خرج شما را از جیب ما دادند ؛ دود پشتیبانی از شما به چشم زن و بچه های ایرانی رفت ؛ پول و اسلحه و داروی مفت از ما گرفتید و از تغییر نام خلیج فارس به خلیج جعلی عربی پشتیبانی کردید ؛ از صبح تا شب چفیه فلسطینی جلوی چشم ما گرفتند و شما پای برگه تعلق جزایر سه گانه ایرانی به شکم گنده های اماراتی را امضا کردید ، حالا هم من باید نترسم و سپاسگزار باشم که دموکرات منشی و در قوری چایم خراب کاری نمیکنی.
نقل از وبلاگ کابوس نگار اقلیمی
http://kabous.blogspot.com

Afshin گفت...

فرشاد جان ، در همان اصفهان که شما مثال زده اید از زمان شاه عباس گروهی از ارامنه به ستوه آمده از تجاوز عثمانی با آزادی کامل زندگی میکنند.
با وجود پشت سر گذاشتن تحولات اجتماعی زیاد، از قبیل تغییر سلسله پادشاهان ،جنگ های داخلی یا خارجی ،انقلاب و... هرگز تعدی به ایشان روا نشده است. در حالی که این اقلیت به دلیل صنعتگریشان جزء ثروتمندان محسوب میشده اند.و ثروتمندان همیشه در خطر نا امنی اجتمائی قرار داشته اند.
اینان از زمان شاه صفی مجاز به ساختن کلیسا و تبلیغ آیین خود شدند و هرگز ظلم یا تعدی نیز به آیین آنان صورت نگرفته است.
میانگین تعصب یک نانوا در یک شهر ناچیز انگاشته میشود.مثالی از این دست را من اینگونه تجربه کردم که بابت یک ماموریت به تبریز رفتم، مهندس نگهدار سیستم حاضر به صحبت به فارسی با من نشد ، ولی کارمند فروش بلیط آژانس هواپیمائی وقتی فهمید غریبم کمال همکاری را در یافتن بلیط با من نمود.
در مورد افاغنه نیز وضع چندان بد نیست ، من فکر کنم اگر مثلا تجاوز و قتل یک زن در کشوری به دست مهاجری رخ دهد، تمام مهاجرین آن قوم باید در انتظار حملات شدید مردم خشمگین باشند. ولی من چنین واقعه ای را در ایران به یاد ندارم.

mehrdad گفت...

عنوان «وزیر مخالفت» با چند چیز مخالفم:
فرشاد، با تو کار ندارم چون تو با من موافق بودی

حمید، حمایت دولت ایران از فلسطین شعار است. اگر عربستان و مصر نبودند، اسراییل فلسطین و فلسطینیان را یک‌جا و درسته قورت داده‌بود.

افشین، این جمله که گفته‌ای:«من فکر کنم اگر مثلا تجاوز و قتل یک زن در کشوری به دست مهاجری رخ دهد، تمام مهاجرین آن قوم باید در انتظار حملات شدید مردم خشمگین باشند. ولی من چنین واقعه ای را در ایران به یاد ندارم.» اگر از دهان سیاست‌مداری در لندن یا نیویورک یا تورنتو خارج شود، حسابش با کرام‌الکاتبین است. روزنامه‌ها پوست از سرش می‌کنند و اگر مخالفان زورشان زیاد باشد طرف را مجبور به استعفا می‌کنند. ( منظورم این نیست که در لندن یا ... نژادپرستی وجود ندارد. فقط می‌خواستم بگویم که این جمله یکی از مصداق‌های زبانی‌اش است. )
ضمن این‌که دقیقآ موردی مشابه آن چه تو گفتی را به چشم خودم در ایران دیدم و ماجراهای مشابهی را هم از نزدیکانم شنیده‌ام. یعنی یک افغانی کاری کرده (یا مردم فکر می‌کرده‌اند او متهم به آن کار است) و پلیس همه‌شان را جمع کرده‌ و زده‌است.