۱۳۸۶/۰۲/۰۴

اندر احوالات دریافت کارت سوخت و قاط زدن در نیمه شب

بعد از مراجعه به سایت پست و اطمینان از رسیدن کارت سوخت دو مرتبه برای دریافت کارت سوخت مراجعه کردم. بار آخر پجشنبه هفته قبل. ابتدا باید به یک اپراتور مراجعه میشد، و بعد از دادن شماره ماشین او صف دوم را نشان میداد که بار آخر یک ساعتی هم در صف بودم و در نهایت: دو هفته دیگر مراجعه کن!
ولی پس از انتقاد شدید ریاست مجلس از دولت در پی شایعه به تعویق افتادن زمان استفاده از کارت سوخت اکثر پمپهای بنزین قسمت کارت خوان خود را فعال و فقط به دارندگان کارت سوخت سرویس میدادند.
باری بین دنبال پمپ بنزین در ترافیک گشتن و مراجعه چندباره ، مراجعه به پست را انتخاب کردم.حدود 8 شب با پرینت سایت پست ازسرنوشت پاکت پستی در دست به پست رسیدم که دیدم کل ساختار تغییر کرده و 8 صف مجزا که توسط میله های داربست از هم جدا شده اند با جمعیتی حدود 100 نفر در هر صف منتظر کارت سوخت خود هستند. آگهی توزیع سوخت در تمام ساعات شبانه روز تشویقم کرد که بروم و حدود ساعت یازده و نیم شب مراجعه کنم.جمعیت هر صف به حدود 50 نفر کاهش یافته بود و با یک حساب سرانگشتی فکر کردم حدود ساعت یک نوبتم خواهد شد.زهی خیال باطل که به هر سه صف یک اپراتور سرویس میداد و تا ساعت دو و نیم بامداد در صف بودم.نوبتم شد و اپراتور شماره مرا به نفر پشت سری داد و نفر رفت و برگشت و گفت دو هفته دیگر مراجعه کن! بعد از حدود سه ساعت در صف ایستادن پیام جالبی نبود و با استناد به پرینت اداره پست قاط وحشتناکی زدم و بی توجه به اعتراض پشت سر مبنی بر عدم ایجاد تاخیر، بر دریافت کارت سوخت اصرار ورزیدم تا اپراتور مجبور شد با اینبار پرینت من خود دنبال کارت سوخت برود و بعد از 15 دقیقه با کارت سوخت مراجعه نماید! و من دریافتم اگر این قاط را همان پنجشنبه زده بودم لازم نبود تا نیمه شب در صف بایستم.
لازم به ذکر است طراح ترکیب صف بندی مذکور فراموش نموده بود جائی جهت خروج در نظر بگیرد و خروج از صف مذکور بایستی از کنار مردم در صف انجام میشد،در حالی که عرض فضای صف فقط به اندازه پهنای شانه یک فرد متوسط بود، که نهایت مصیبت هنگام خروج به روشنی قابل لمس بود.
در حاشیه مراسم:
1-پدر، مادر، خواهر و همسر احمدی نژاد به شدت مورد تفقد حضار قرار گرفته بودند.
2-رفسنجانی و فرزندان وی هم گاه به گاه مورد عنایت واقع میشدند.
3-جز یک جوان 70 الی 75 ساله که با دستان خالی در حال بازگشت بود و از شدت عصبانیت قادر به تکلم صحیح نبود و عدم تعجیل وی در خروج شایبه قزوینی بودنش را به شدت دامن زده بود،من ندیدم فردی یادی از مقام معظم رهبری نماید.
4-به منظور دلجوئی از آنان که با دست خالی در حال بازگشت بودند ، مردم به کررات به یاد آنان می آوردند که فقط " انرژی هسته ای حق مسلم ماست."
5-به آنانی که با دست پر بازمیگشتند یادآوری میشد که این قسمتی از همان نفت وعده داده شده بر سر سفره ایشان است.
6-بازار شایعه، بحث سیاسی، اقتصادی و بین الملل بسیار داغ بود و تعداد جکهای بالای 18 سال جدید بسیار بیشتر از یادآوری احتمال حمله نظامی آمریکا بود.
7-در تایید فرمایش سردار احمدی مقدم –فرمانده نیروی انتظامی و باجناق احمدی نژاد- مبنی بر اینکه 97 درصد افراد موافق برخورد با بد حجابی و مصادیق مانکنیزم هستند. من خود شاهد بودم این موافقت تا 100 در صد هم بود،و دلایل مدعیون نیز عبارت از اینکه : خدا هم حریف زنها نمیشود. بذار رویشان-منظور نیروی انتظامی است- کم شود.از ما که بخاری بلند نمیشود بگذار آنان –منظور خانمها است- کارشان را بسازند. هر که با زن درافتاد ورافتاد و... -لازم به ذکر است صف ما از صف خانمها فاصله زیادی داشت-.
8-با وجود اینکه تعداد خانمها در آن وقت شب یک سوم آقایان بود فقط یک به خانمها یک صف اختصاص داده شده بود. حال خود نتایج این صفبندی را در روز تصور فرمائید.

هیچ نظری موجود نیست: