كار به اينجا رسيد كه احمدي نژاد بابت شكست تيم ملى از نمايندگان مجلس تذكر گرفت. حسينعلى قاسم زاده و ايرج نديمى نمايندگان بابل و لاهيجان در اين تذكر آيين نامه اى از احمدى نژاد خواستند به مقامات تصميم گيرنده فوتبال ايران تذكر بدهد تا مانع از بازيكن سالارى و بى تفاوتى شوند.
ولي دائي در پاسخ به فردوسي پور پرسيده است "مگر زمانى كه اين همه گل براى تيم ملى زدم براى من چه كرده اند كه حالا به وقت ناكامى با من چنين مى كنند." و برانکو ميگويد: "نقاهت دايى يك تا پنج روز طول مى كشد. يعنى اگر دايى خود را برساند..."
۶ نظر:
و اين هم نظر يک کارشناس فوتبال:"على دايى كه به دليل كسوت و شرايط ويژه اش مورد احترام كادر فنى و مسئولان فوتبال ما است در فروردين ماه گذشته در شرايطى در اواسط نيمه اول بازى ايران- ژاپن در آزادى تعويض شد كه دوستان نزديك برانكو ايوانكوويچ از قرار بين سرمربى و كاپيتان اطلاع داشتند. طبق اين توافق قرار بود در صورتى كه شرايط بازى طورى پيش برود كه برانكو نياز به تغيير تاكتيكى و تعويض دايى داشته باشد، او به اصطلاح پايش را بگيرد و بيرون بيايد. در توضيح اين ماجرا نياز به كمى روده درازى است. بايد از شيوه بازى تيم ملى بنويسيم. برانكو پس از قرارداد دوباره با فدراسيون فوتبال ايران تيم خود را با روش ?-?-?-? آرايش داده است كه در اين سيستم فقط به يك مهاجم (مارك من) احتياج داريم. خب، حالا شما به جاى برانكو. او از زمان فروغ ناگهانى وحيد هاشميان در بوندس ليگا هرگز موفق به حل معادله خط حمله تيم نشده است. از يك طرف على دايى است با سابقه درخشان ملى و در سوى ديگر وحيد هاشميان كه بازى او در بوندس ليگا توانايى اش را به درستى نشان مى دهد. اگر شما مربى قاطع و بى تعارفى باشيد قطعاً روى گزينه هاشميان به نتيجه مى رسيد، اما همان طور كه گفتيم شما برانكو ايوانكوويچ ايد كه عاقلانه فكر مى كنيد و شرايط و سابقه و قدرت دايى را در نظر مى گيريد. بنابراين وحيد هاشميان از يك مهاجم نوك تبديل به بازوى چپ مى شود و دايى تك و تنها آن نوك مى ايستد. البته هاشميان در هانوفر و بوخوم بازى در اين پست را تجربه كرده اما با توجه به جابه جايى دائمى او و مهاجمان هم دسته در بوندس ليگا عملاً شرايط متفاوت است. در تيم ملى طبيعتاً دايى از شرايط فيزيكى لازم براى گريز و سرزنى برخوردار نيست و به زحمت كنارى ها اضافه مى كند و در اين شرايط مهاجم دوم (هاشميان) بايد در فضاهايى پا به توپ شود كه چندان مناسب سبك بازى او نيست. نتيجه؟ همين بازى مكزيك، بازى قبلى مقابل كرواسى و حتى بازى ژاپن. اما نه، برانكو در آن مسابقه آبرودارى كرد و با تعويض دايى و دو گل وحيد هاشميان به پيروزى رسيد. هاشميان در بازى فراموش نشدنى مقابل قطر نيز نوك حمله تيم ملى بود و با دو گل زمينه صعود ايران به مرحله دوم مقدماتى را فراهم كرد. اما هاشميان كه در آن بازى مكزيك قدرت خود را با يك ضربه سر عالى (كه فقط اسوالدو سانچس مى توانست آن را مهار كند) نشان داد، در اكثر اوقات به جاى دو نفر بازى مى كرد. خب. چه فايده؟
"
دوستدان که کم لطفی میکنند من هم کامنت قبلی را از جائی کپی و پیست کردم تا خودم که به این وبلاگ سر میزنم و هیچ کامنتی نمیبین. خدای نکرده دچار عقده خود کامنت کم بینی نشم.
سلام افشینجان. فقط خواستم بگویم که من هر روز به وبلاگ سر میزنم و نوشتهها را میخوانم. از این که در این مدت خیلی فعال بودهای و مرتب چیز نوشتهای تشکر میکنم. در مورد کامنت نوشتن هم، خوب، حتما میدانی که من اهل کامنت نوشتن نیستم مگر آنکه بخواهم «به شدت» با چیزی مخالفت کنم 8)
موافق بودن هم که دیگر کامنت نمیخواهد....
خلاصه این که نوشتههایت خواننده دارد. اگر کامنت کم دارد لابد به این دلیل است که دم کسی را لقد نمیکنی و ملت راضی هستند :)
بهنظرم «خودکمکامنتبینی» از «خودکامنتکمبینی» درستتر است. هرچند ممکن است از لحاظ ِ مفهومی دو نوع عقدهی ِ متفاوت باشند. ولی بههرحال هیچکدام از این عقدهها مشکل ِ حادی ایجاد نخواهد کرد.
افشن جان من شخصاً از نوشته هات کلی لذت بردم اما متاسفانه مثل تو انشای قویی برای نوشت کامنت یا مطلب جدید ندارم! به امید بازی آبرمند ایران در مقابل پرتقال بخصوص که هر دو همسایه کناری ما پرتقالی هستند... بیژن
از لطف همه دوستان ممنونم.
امشب مصاحبه برانکو را با رادیو آمریکا گوش میکردم.ایشان مژده دادند که همه بازیکنان در سلامت کامل هستند و ایران فردا با همان ترکیب و با همان بازیکنان جلو پرتقال حاضر خواهد شد.
اگر این کار را بکند و علی دائی هم بازی کند، به نظر من برانکو و دائی هر دو شرایط کاندیداتوری کرسی ریاست جمهوری را در ایران دارند.
ارسال یک نظر