بلاخراه این تعطیلات کریسمس فرصتی ایجاد کرد که داستان ناتمام هاروارد را ادامه دهم. هر چند که قلم من به گرد شیوایی نوشته های دیگر دوستان چون نوشته های شیرین افشین و کیوان و ... نمی رسد!
تصمیم به مهاجرت از سوئیس از نوشتن یک مقاله آغاز گشت. در یکی از جلسات پروژهء اروپاییمان در زمینه پیشگیری از افتادن افراد سالمند1 با یک پزشک و محقق آلمانی به نام اوولی لیندمن2 تصمیم گرفتیم که یک کار تحقیقی مشترک در زمینه طراحی یک پروتکل برای اندازه گیری آنالیز راه رفتن3 در افراد سالمند انجام دهیم. بسیاری از محققان توافق دارند که برای اندازه گیری صحیح راه رفتن، باید قسمت رژیم پایدار4 راه رفتن، آنالیز شود. اما هیچ محققی بطور دقیق نشان نداده است که این رژیم پایدار از کی شروع می شود. ایده کار ما بررسی دقیق تر این رژیم پایدار با استفاده از دستگاه ساخت آزمایشگاه ما بود. قرار بود اندازه گیریها و ارزیابیهای کلینیکی توسط او انجام شود و آنالیز داده ها و طراحی الگوریتم برای تشخیص رژیم پایدار توسط من. همچنین قرار گذاشتیم که اگر مقاله ای از این کار در آمد در صورتی که نویسنده او باشد، اسم اول او و اسم آخر من باشم و اگر مقاله را من بنویسم بلعکس. پیشنهاد بسیار هوس انگیزی بود بخصوص آنکه اسم آخر حتی اعتبار بیشتری از اسم اول دارد چرا که معمولا رهبر پروژه اسم آخر مقاله می باشدو یکی از شرطهای مهم برای استاد شدن، داشتن چندین مقاله با اسم آخر است. بعد از حدود یک سال توانستیم از 120 فرد سالمند با ریسک افتادن بالا اندازگیری انجام دهیم. نتایج آزمایشها نیز نشان داد که الگوریتم طراحی شده بسیار خوب جواب می دهد. مقالهء بسیار خوبی هم آماده شدو چندین محقق نامدار از کشورهای مختلف نیز به جمع نویسندگان مقاله و تکمیل بخش بحث مقاله پیوستد. وقتی مقاله اماده ارسال بود من از اوولی خواهش کردم که اسم استادم نیز به جمع نویسندگان مقاله اضافه شودو بعد از قبول او مقاله را جهت ارزبابی به استادم انتقال دادم که مشکل از همین جا آغاز شد. او اعتقاد داشت که اسم آخر مقاله حتما باید رئیس آزمایشگاه باشد! من نیز بصورت رک این نظریه را به اوولی انتقال دادم. البته بعداً از این عملکرد خودم بسیار پشیمان شدم چراکه هرچه بود او حق استادی 10 ساله بر من داشت و انصافاً هرچه پیشرفت داشتم به لطف او بود. اما متاسفانه ایمیل را در هنگام عصبانیت نوشته و ارسال کرده بودم و دیگر راه برگشتی نبود! متاسفانه اوولی نیز ایمیل من را برای استادم و سایرین فوروارد کرد و یک سوال با لحن اعتراض گونه به آن اضافه کرده بود که آیا اسم اخر باید استاد من باشد یا نه! طبیعتاً این موضوع عصبانیت بیش از اندازه و حتی غیر قابل پیشبینی او را برانگیخت بطوری که واقعا از آینده خود در آن آزمایشکاه بیمناک شدم! جالب اینجا بود که درست یک هفته قبل، ایمیلی جهت استخدام یک پست-دک در دانشگاه هاروارد دریافت کرده بودم که از طرفی چون از هاروارد بود توجه ام را جلب کرده بود و از جهت دیگرچون یک شغلآکادمیک دائم در سوئیس داشتم، ازش براحتی گذشته بودم. اما عصر جنجال و درگیری لفضی با استادم به هر زحمتی بود آن ایمیل را پیدا کردم و بیدرنگ همان عصر رزومه خودم بهراه یک نامه درخواست کاندیداتوری را با ایمیل ارسال کردم. جالب اینجا بود که همان شب قبل از رفتن به خانه جواب ایمیل را دریافت و دعوت به مصاحبه اما در آمریکا شدم که البته با توجه به شریط ویزای آمریکا تقریبا کاری غیر ممکن بود! هرچند از انجام مصاحبه ناامید بودم اما باز هم، چنین جوابی بعد از ان جنجال مثل یک قرص ارام بخش برایم بود! همان شب موضوع را برای همسرم تعریف کردم که با واکنش مثبت او همراه بود و کلی هم در موردش خندیدم و شوخی کردیم.
فردای آن روز استادم با بزرگمنشی از خطای من لااقل به ظاهر گذشته بود هرچند هنوزدر ابتدا با من سرسنگین بود اما بعد از یک هفته دوباره رابطهء خوبی را با هم شروع کردیم. خبرهای موفقیتهای خوبی نیز دریافت کردیم که به بهبود بیشتر روابط ما و افزایش اعتبار من در نزد او کمک کرد. لذا تقریباً موضوع رفتن به آمریکا را فراموش کردم! اما... ادامه دارد
پانوشت : چند کلمه در مورد آنالیز راه رفتن
آنالیز راه رفتن کاربردهای روز افزونی در رابطه با تشخیص یا ارزیابی پیشرفت درمان در زمینه هایی چون بیماریهای نورولوژی، ارتوپدی، افراد سالمند و حتی روانشناسی پیدا کرد ه است. بسیاری از محققان اعتقاد دارند که هر گونه دردی یا حتی مشکلات روحی نحوهء راه رفتن انسانها را تحت تاثیرقرار می دهد. لذا آنالیز راه رفتن می تواند ابزار مناسبی برای ارزیابی این گونه پاتولوژیها باشد. شناخته ترین روش برای آنالیز راه رفتن استفاده از دوربین و نصب تعدادی نشانگر5 برروی بدن می باشد. اینگونه سیستمها اخیرا نیز در زمینه های انیمشین و طراحی بسیاری از جلوه های ویژهء فیلمهای سینمایی کاربرد پیدا کرده است. مشکل بزرگ اینگونه سیستمها علاوه برهزینه و زمانبری بالا، محدود بودن به برد دوربین ( که معمولا با توجه به دقت مورد نیازمحدود به محیط کوچک یک اتاق 6 تا 10 متری است) می باشد. بعبارتی با این تکنولوژی می توان حداکثر حدود 10 سیکل راه رفتن را آنالیز نمود. حال آنکه تحقیقات اخیرنشان داده است برای بررسی دقیق تر راه رفتن بهتر است تعداد زیادی سیکل و در فضایی طبیعی (خارج ار محیط آزمایشگاه) آنالیز شود. در زمینه افراد سالمند کار زیبای لیلمور6 محقق سوئدی نشان داده است که اگراز یک فرد سالمند سئوالی بپرسید و او برای پاسخگوی به شما مجبوربه ایستادن شود، او بدون شک ریسک افتادن دارد7 حتی اگر از لحاظ جسمانی در وضعیت مناسبی باشد. این کار تحقیقاتی، بسیاری را به فکر انداخت که برای ارزیابی بهتر بیماریهای نورولوژی یا عملکرد سیستم مرکزی مغز8 بهتر است از بیمار خواسته شود در هنگام راه رفتن یک کاری دیگر نیز9 مثل شماردن معکوس با صدای بلند انجام دهدو بعد با بررسی تفاوت راه رفتن بخصوص تغییرات سیکل به سیکل10 می توان بهتر بیمار را ارزیابی نمود. چنین آزمایشی، طبیعتاً فضایی طبیعی و اندازه گیری تعداد بسیار زیادی سیکل راه رفتن را می طلبد که خارج از توانایی سیستمهای دوربینی است . یکی از ثبت اختراعات من، طراحی سیستمی برای آنالیز راه رفتن بود. این سیستم بر اساس چهار سنسور از نوع ژایروسکوپ که به نواحی ران و ساق پا متصل می شوند، می تواند حتی به مدت چندین ساعت بسیاری از پارامترهای مهم راه رفتن را استخراج کند. تحقیقات متفاوتی نیز در زمینه ارزیابی ریسک افتادن با استفاده ازاین دستگاه در چندین کشور اروپایی انجام گرفت. این سیستم توسط آرش نیز کاملتر و در زمینه بیماریهای پارکینسون استفاده گردید.
تصمیم به مهاجرت از سوئیس از نوشتن یک مقاله آغاز گشت. در یکی از جلسات پروژهء اروپاییمان در زمینه پیشگیری از افتادن افراد سالمند1 با یک پزشک و محقق آلمانی به نام اوولی لیندمن2 تصمیم گرفتیم که یک کار تحقیقی مشترک در زمینه طراحی یک پروتکل برای اندازه گیری آنالیز راه رفتن3 در افراد سالمند انجام دهیم. بسیاری از محققان توافق دارند که برای اندازه گیری صحیح راه رفتن، باید قسمت رژیم پایدار4 راه رفتن، آنالیز شود. اما هیچ محققی بطور دقیق نشان نداده است که این رژیم پایدار از کی شروع می شود. ایده کار ما بررسی دقیق تر این رژیم پایدار با استفاده از دستگاه ساخت آزمایشگاه ما بود. قرار بود اندازه گیریها و ارزیابیهای کلینیکی توسط او انجام شود و آنالیز داده ها و طراحی الگوریتم برای تشخیص رژیم پایدار توسط من. همچنین قرار گذاشتیم که اگر مقاله ای از این کار در آمد در صورتی که نویسنده او باشد، اسم اول او و اسم آخر من باشم و اگر مقاله را من بنویسم بلعکس. پیشنهاد بسیار هوس انگیزی بود بخصوص آنکه اسم آخر حتی اعتبار بیشتری از اسم اول دارد چرا که معمولا رهبر پروژه اسم آخر مقاله می باشدو یکی از شرطهای مهم برای استاد شدن، داشتن چندین مقاله با اسم آخر است. بعد از حدود یک سال توانستیم از 120 فرد سالمند با ریسک افتادن بالا اندازگیری انجام دهیم. نتایج آزمایشها نیز نشان داد که الگوریتم طراحی شده بسیار خوب جواب می دهد. مقالهء بسیار خوبی هم آماده شدو چندین محقق نامدار از کشورهای مختلف نیز به جمع نویسندگان مقاله و تکمیل بخش بحث مقاله پیوستد. وقتی مقاله اماده ارسال بود من از اوولی خواهش کردم که اسم استادم نیز به جمع نویسندگان مقاله اضافه شودو بعد از قبول او مقاله را جهت ارزبابی به استادم انتقال دادم که مشکل از همین جا آغاز شد. او اعتقاد داشت که اسم آخر مقاله حتما باید رئیس آزمایشگاه باشد! من نیز بصورت رک این نظریه را به اوولی انتقال دادم. البته بعداً از این عملکرد خودم بسیار پشیمان شدم چراکه هرچه بود او حق استادی 10 ساله بر من داشت و انصافاً هرچه پیشرفت داشتم به لطف او بود. اما متاسفانه ایمیل را در هنگام عصبانیت نوشته و ارسال کرده بودم و دیگر راه برگشتی نبود! متاسفانه اوولی نیز ایمیل من را برای استادم و سایرین فوروارد کرد و یک سوال با لحن اعتراض گونه به آن اضافه کرده بود که آیا اسم اخر باید استاد من باشد یا نه! طبیعتاً این موضوع عصبانیت بیش از اندازه و حتی غیر قابل پیشبینی او را برانگیخت بطوری که واقعا از آینده خود در آن آزمایشکاه بیمناک شدم! جالب اینجا بود که درست یک هفته قبل، ایمیلی جهت استخدام یک پست-دک در دانشگاه هاروارد دریافت کرده بودم که از طرفی چون از هاروارد بود توجه ام را جلب کرده بود و از جهت دیگرچون یک شغلآکادمیک دائم در سوئیس داشتم، ازش براحتی گذشته بودم. اما عصر جنجال و درگیری لفضی با استادم به هر زحمتی بود آن ایمیل را پیدا کردم و بیدرنگ همان عصر رزومه خودم بهراه یک نامه درخواست کاندیداتوری را با ایمیل ارسال کردم. جالب اینجا بود که همان شب قبل از رفتن به خانه جواب ایمیل را دریافت و دعوت به مصاحبه اما در آمریکا شدم که البته با توجه به شریط ویزای آمریکا تقریبا کاری غیر ممکن بود! هرچند از انجام مصاحبه ناامید بودم اما باز هم، چنین جوابی بعد از ان جنجال مثل یک قرص ارام بخش برایم بود! همان شب موضوع را برای همسرم تعریف کردم که با واکنش مثبت او همراه بود و کلی هم در موردش خندیدم و شوخی کردیم.
فردای آن روز استادم با بزرگمنشی از خطای من لااقل به ظاهر گذشته بود هرچند هنوزدر ابتدا با من سرسنگین بود اما بعد از یک هفته دوباره رابطهء خوبی را با هم شروع کردیم. خبرهای موفقیتهای خوبی نیز دریافت کردیم که به بهبود بیشتر روابط ما و افزایش اعتبار من در نزد او کمک کرد. لذا تقریباً موضوع رفتن به آمریکا را فراموش کردم! اما... ادامه دارد
پانوشت : چند کلمه در مورد آنالیز راه رفتن
آنالیز راه رفتن کاربردهای روز افزونی در رابطه با تشخیص یا ارزیابی پیشرفت درمان در زمینه هایی چون بیماریهای نورولوژی، ارتوپدی، افراد سالمند و حتی روانشناسی پیدا کرد ه است. بسیاری از محققان اعتقاد دارند که هر گونه دردی یا حتی مشکلات روحی نحوهء راه رفتن انسانها را تحت تاثیرقرار می دهد. لذا آنالیز راه رفتن می تواند ابزار مناسبی برای ارزیابی این گونه پاتولوژیها باشد. شناخته ترین روش برای آنالیز راه رفتن استفاده از دوربین و نصب تعدادی نشانگر5 برروی بدن می باشد. اینگونه سیستمها اخیرا نیز در زمینه های انیمشین و طراحی بسیاری از جلوه های ویژهء فیلمهای سینمایی کاربرد پیدا کرده است. مشکل بزرگ اینگونه سیستمها علاوه برهزینه و زمانبری بالا، محدود بودن به برد دوربین ( که معمولا با توجه به دقت مورد نیازمحدود به محیط کوچک یک اتاق 6 تا 10 متری است) می باشد. بعبارتی با این تکنولوژی می توان حداکثر حدود 10 سیکل راه رفتن را آنالیز نمود. حال آنکه تحقیقات اخیرنشان داده است برای بررسی دقیق تر راه رفتن بهتر است تعداد زیادی سیکل و در فضایی طبیعی (خارج ار محیط آزمایشگاه) آنالیز شود. در زمینه افراد سالمند کار زیبای لیلمور6 محقق سوئدی نشان داده است که اگراز یک فرد سالمند سئوالی بپرسید و او برای پاسخگوی به شما مجبوربه ایستادن شود، او بدون شک ریسک افتادن دارد7 حتی اگر از لحاظ جسمانی در وضعیت مناسبی باشد. این کار تحقیقاتی، بسیاری را به فکر انداخت که برای ارزیابی بهتر بیماریهای نورولوژی یا عملکرد سیستم مرکزی مغز8 بهتر است از بیمار خواسته شود در هنگام راه رفتن یک کاری دیگر نیز9 مثل شماردن معکوس با صدای بلند انجام دهدو بعد با بررسی تفاوت راه رفتن بخصوص تغییرات سیکل به سیکل10 می توان بهتر بیمار را ارزیابی نمود. چنین آزمایشی، طبیعتاً فضایی طبیعی و اندازه گیری تعداد بسیار زیادی سیکل راه رفتن را می طلبد که خارج از توانایی سیستمهای دوربینی است . یکی از ثبت اختراعات من، طراحی سیستمی برای آنالیز راه رفتن بود. این سیستم بر اساس چهار سنسور از نوع ژایروسکوپ که به نواحی ران و ساق پا متصل می شوند، می تواند حتی به مدت چندین ساعت بسیاری از پارامترهای مهم راه رفتن را استخراج کند. تحقیقات متفاوتی نیز در زمینه ارزیابی ریسک افتادن با استفاده ازاین دستگاه در چندین کشور اروپایی انجام گرفت. این سیستم توسط آرش نیز کاملتر و در زمینه بیماریهای پارکینسون استفاده گردید.
1) Fall Prevention
2) Lindemann, Ulrich
3) Gait Analysis
4) Steady state
5) Marker
6) Lillemor Lundin-Olsson
7) Stop walking, When talking
8) CNS
9) Dual tasks
10) Gait Variability
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر