ساعتی پیش یک هنرپیشه سیاه در جواب گزارشگر بی بی سی که پرسید از پیروزی اوباما چه احساسی داری؟ گفت:
Rosa sat, so Martin could stand;
Martin stood, so Barack could run;
Barack ran, so my children could fly.
Martin stood, so Barack could run;
Barack ran, so my children could fly.
هرچند خیلی احساسی است ولی حیفم آمد شما را در آن سهیم نکنم.
نکته جالب آن که آنقدر که دیگران بر سیاه بودن اوباما تاکید می کنند، او خود نمی کند. بسیار باهوش می نماید، گاهی حتی باهوش تر از کلینتون. در سخنوری سیاسی بسیار قهار است. و دموکراسی آمریکا پس از دو دوره رای دادن به بوش برای اعاده حیثیت خودش هم که بود، به انتخاب شخصی مثل او نیاز داشت.
برایم جالب است دوستانی که کانادا هستند، بنویسند که با توجه به افکار عمومی، احتمال آن که در بیست سال آینده یک غیرسفید نخست وزیر کانادا شود چقدر است؟
نکته جالب آن که آنقدر که دیگران بر سیاه بودن اوباما تاکید می کنند، او خود نمی کند. بسیار باهوش می نماید، گاهی حتی باهوش تر از کلینتون. در سخنوری سیاسی بسیار قهار است. و دموکراسی آمریکا پس از دو دوره رای دادن به بوش برای اعاده حیثیت خودش هم که بود، به انتخاب شخصی مثل او نیاز داشت.
برایم جالب است دوستانی که کانادا هستند، بنویسند که با توجه به افکار عمومی، احتمال آن که در بیست سال آینده یک غیرسفید نخست وزیر کانادا شود چقدر است؟
۴ نظر:
بعید میدانم که سیاهپوستی بتواند نخستوزیر کانادا بشود. جمعیت سیاهپوستان در کانادا چندان زیاد نیست. ضمن اینکه شخصیتهای تاریخی بزرگی مثل رزا پارک یا مارتین لوترکینگ هم ندارند. اندک سیاهپوستان قدیمی اینجا -آنها که سابقهی بیش از ۲۰۰-۳۰۰ ساله اینجا دارند- با سیاهپوستان آمریکایی بیشتر همدلی دارند تا با سیاهپوستان نسل جدیدی که تازه به کانادا آمدهاند.
آسیاییتبارها-هندیها و چینیها- شاید بخت بهتری داشته باشند که در بیست-سی ساله آینده نخستوزیر شوند. چون هم جمعیتشان نسبتآ زیاد است و هم سابقهی حضور طولانی در کانادا دارند.
اما آن هم چندان ساده نیست. چون کانادا هم مثل انگلیس نظام پارلمانی دارد که رهبر حزب برندهی انتخابات به نخستوزیری میرسد. گرچه انتخاب داخلی رهبر یک حزب تا حدودی دموکراتیک است؛ اما رهبر حزب شدن هم بیش از آن که بیشتر به نخبگان حزبی بستگی دارد تا به رای عمومی.
در انگلیس هم سیاهپوستان چندانی را در سطح بالای سیاسی نمیبینید.
البته من نمی دانم تعریف رنگین پوستی در کانادا چیست. اما در انگلستان سفید به اروپایی ها و به طور خاص به نژاد انگلوساکسون می گویند. با این تعریف آسیایی ها هم غیرسفید محسوب می شوند.
جالب است که در سیستم فرانسوی اشاره به نژاد فرد غیرمعمول (و اگر اشتباه نکنم، غیرقانونی) است.
با این تعریف بالاترین رتبه غیرسفیدها در سیاست انگلستان محدود به 3 نفر عضو کابینه (نه در پستهای مهم) و یک لیدر حزب کارگر در مجلس لردها بوده است.
تصحیح یک جمله از پانوشت قبلی:
رهبر حزب شدن بیشتر به نخبگان حزبی بستگی دارد تا به رای عمومی.
اینجا هم به غیر اروپاییتبارها سفیدپوست نمیگویند.
در کانادا برای بعضی شغلها ممکن است که نژادت را بپرسند یا در فرمی که پر میکنی ازت سوال کنند. علتش هم این است که برای بعضی اقلیتها «تبعیض مثبت» (affirmative action) قایل میشوند٬ تا نابرابری تاریخی-اجتماعی را جبران کنند و حضور اقلیتها را بیشتر. مثلآ در استخدام استاد دانشگاه٬ در شرایط برابر اولویت را میدهند مثلآ به فردی که سیاهپوست است یا زن است.
در همین مورد:
http://news.bbc.co.uk/1/hi/uk_politics/7717149.stm
ارسال یک نظر