۱۳۸۹/۰۱/۲۴

هند

تعطیلات نوروز فرصتی بود تا هند را ببینم.وقتی برگشتم قصدم این بود که اینجا بنویسم که "هرگز به هند سفر نکنید!"، ولی حالا که خستگی سفر از تنم خارج شده مینویسم:"زیاد هم بد نبود!!"، شاید اگر دو، سه هفته دیگر نظرم این شده بود:"ارزش یک بار تجربه رادارد!". ولی حتی چند سال دیگر فکر نمیکنم نظرم تغییر چندانی کند!
باری و اما هند:
1- کشوری با دو برابر مساحت ایران و جمعیتی 16 برابر جمعیت ایران.
2- در خیابانها مامور راهنمایی و رانندگی ندارند ولی گاو چرا.
3- در شهر ها گربه ندارند ولی میمون چرا.
4- کلاغ ندارند ولی طوطی چرا.
5- گنجشک ندارند ولی سنجاب چرا.
6- توالتهای عمومی بسیار زیاد است، ولی این توالتها عموما مردانه و فاقد آب، سنگ توالت ، دستشوئی ،سیستم فاضلاب، تهویه و دیوار است.
7- در هند هرگز احساس تنهائی نخواهید کرد چرا که فوج متکدیان تنهائیتان را پر میکنند، حتی اگر به فلان معبد بالای کوه با فیل هم رفته باشید.
8- دستفروشان بسیار نگران سوغاتی حتی برای چند همسایه آنطرفترتان هستند لذا کیلومترها دنبالتان میآیند.
9- مفهوم تجارت و خرید وفروش با آنچه ما فکر میکنم بسیار متفاوت است و هر فروشنده ای آرزوهایش را در همان یک فروش سعی میکند براورده کند.
10- پشت ماشینها به جای "بیمه ابوالفضل" نوشته شده "بوق بزنید"، حتی به جای "رفیق بی کلک مادر" نوشته شده "لطفا بوق بزنید"
اساسا یک هندی بدون بوق نمیتواند رانندگی کند، جزء هنگامی که در آستانه تصادف علی الخصوص با یک عابر است. دلیل این امر خیلی ساده است، فرمان اتوموبیلشان سمت راست است.
11- مفهوم فرعی و اصلی و عابر و موتور سوار با فرهنگ ما تفاوت اساسی دارد.
12- فاصله شهرها خیلی خیلی زیاد است مثلا 220 کیلومتر لذا برای طی این فاصله حداقل یک روز کامل باید رانندگی کنید.
13- از استخرهای بسیار زیبای هتل های 5 ستاره میتواننید لذت بصری فراوان برد چرا که شنا در آنهابرای توریستها اکیدا ممنوع میباشد.

۲ نظر:

Reza P. گفت...

با سلام به سلامتي براي ماه عسل رفته بوديد؟(لبخند)
حالا نسبت به زندگي كردن در ايران چه احساسي داري؟
اگه ميشد يك تور داخلي راه ميانداختيم و باتفاق همدوراي ها ميرفتيم حالا با يا بدون خانواده فكر ميكنم خوش بگذره!

Afshin گفت...

سلام رضا جان
پاسخ سوال اول منفی است.
سوال دوم، بیشتر فهمیدم چرا تهران در رده گرانترین شهرها است. همینطور فهمیدم که ایرانی ها بد رانندگی نمیکنند و بوق زدنشان زیاد نیست! ترافیک هم هنوز قابل تحمل است.
و اما پیشنهاد، به نظر من ما که هنوز نتوانسته ایم یک جلسه حضوری برای تجدید دیدار داشته باشیم خیلی واقع بینانه به نظر نمیرسد ولی در باب "یا بدون خانواده" :
رضا یا خانواده ات این وبلاگ را دنبال نمیکند، یا اینکه دل شیرداری؟
(لبخند)