یادش به خیر. در صحنهای از فیلم کمالالملک، مظفرالدین شاه (علی نصیریان) میگوید: مملَکت باید همَهچیزش به همَهچیزش بیاید. ما که صدر اعظمی مثل بیسمارک نداریم که نقاشی مثل کمالالملک داشته باشیم.
من فکر کنم بهترین واکنش کروبی و هاشمی این است که کنار بروند. من با حمید موافق نیستم اینها نمی خواهند هاشمی هم رای بیاورد و از حالا دنبال راهش می گردند. این طوری هم هاشمی و هم کروبی می توانند حسابی محبوب بشوند و هم شورای نگهبان را تحت فشار می گذارند. البته نه تنها هاشمی حتی فکر نکنم کروبی هم استعفا بدهد. کروبی فکر می کند می تواند با رای استانهای غربی رییس جمهور بشود. حتی خاتمی هم می تواند با استعفا فشار زیادی به شورای نگهبان بیاورد و الان چون تهدید خارجی جدی است راستیها مجبورند کوتاه بیایند. البته من تا الان حتی با حضور معین هم اگر می توانستم رای بدهم به احتمال قوی به هاشمی رای می دادم.
راستی راستی فکر میکنید که شمایی که حضور یا رایتان مهم نیست، نظرتان اهمیتی دارد؟؟؟ بهتر نیست بجای صحبت در مورد موضوع کسل کننده و «بیخاصیتی» مانند انتخابات، یه بحث جالبتر و هیجانبرانگیزتر مانند تفسیر آخرین قسمت جنگ ستارگان رو پیش بکشیم؟؟
انتخابات وقتی قابل توجه است که: -مردم به آزادی توانایی شرکت و رای دادن را داشتهباشند. -کاندیداها نماینده تفکرهای عمده جامعه باشند. -در مورد کاندیداها و برنامههایشان اطلاعات کافی در اختیار عموم قرار گیرد. -فرآیند کاندیداتوری، تبلیغات، انتخابات و شمارش آرا شفاف و عادلانه باشد. -و در نهایت، کسی که انتخاب شده بتواند با قدرت سکان امور جامعه را در دست بگیرد. وقتی که تمامی موارد بالا در عمل محدود شوند، بجای انتخابات ما با فرآیندی مواجه هستیم که نامش انتصابات، نمایش، حماسه، مشت دندانشکن، سرکاری، حرکت انقلابی و خلاصه هر چیز دیگری به جز «انتخابات» است! نظر دوستان برای همه ما کمابیش روشن است و وقتی که در تمامی این فرایند، فکر، نظر و اراده افراد تاثیری در کلیت موضوع ندارد، بحث در این مورد هم مفید به نظر نمیرسد. به این ترتیب من ترجیح میدهم در مورد گل، بلبل، جنگستارگان، آخرین نسخه فایرفاکس و خلاصه هر موضوع روزمره و بازمزه دیگری صحبت کنیم تا حدیث تلخ حوادث رازآلود سیاسی ایران.
۸ نظر:
به عبارتی اکبرو سه باره شاه شد !!
یادش به خیر. در صحنهای از فیلم کمالالملک، مظفرالدین شاه (علی نصیریان) میگوید: مملَکت باید همَهچیزش به همَهچیزش بیاید. ما که صدر اعظمی مثل بیسمارک نداریم که نقاشی مثل کمالالملک داشته باشیم.
من فکر کنم بهترین واکنش کروبی و هاشمی این است که کنار بروند. من با حمید موافق نیستم اینها نمی خواهند هاشمی هم رای بیاورد و از حالا دنبال راهش می گردند. این طوری هم هاشمی و هم کروبی می توانند حسابی محبوب بشوند و هم شورای نگهبان را تحت فشار می گذارند. البته نه تنها هاشمی حتی فکر نکنم کروبی هم استعفا بدهد. کروبی فکر می کند می تواند با رای استانهای غربی رییس جمهور بشود.
حتی خاتمی هم می تواند با استعفا فشار زیادی به شورای نگهبان بیاورد و الان چون تهدید خارجی جدی است راستیها مجبورند کوتاه بیایند.
البته من تا الان حتی با حضور معین هم اگر می توانستم رای بدهم به احتمال قوی به هاشمی رای می دادم.
آخرین خبر.
راستی راستی فکر میکنید که شمایی که حضور یا رایتان مهم نیست، نظرتان اهمیتی دارد؟؟؟ بهتر نیست بجای صحبت در مورد موضوع کسل کننده و «بیخاصیتی» مانند انتخابات، یه بحث جالبتر و هیجانبرانگیزتر مانند تفسیر آخرین قسمت جنگ ستارگان رو پیش بکشیم؟؟
ظاهرا اینبار هم پیغام فرستادنهای رهبر برای شورای نگهبان کارگر نیافت و جنتی گفته اگر ایشان نظری دارند کتبا با ذکر نام به ما بنویسند.
انتخابات وقتی قابل توجه است که:
-مردم به آزادی توانایی شرکت و رای دادن را داشتهباشند.
-کاندیداها نماینده تفکرهای عمده جامعه باشند.
-در مورد کاندیداها و برنامههایشان اطلاعات کافی در اختیار عموم قرار گیرد.
-فرآیند کاندیداتوری، تبلیغات، انتخابات و شمارش آرا شفاف و عادلانه باشد.
-و در نهایت، کسی که انتخاب شده بتواند با قدرت سکان امور جامعه را در دست بگیرد.
وقتی که تمامی موارد بالا در عمل محدود شوند، بجای انتخابات ما با فرآیندی مواجه هستیم که نامش انتصابات، نمایش، حماسه، مشت دندانشکن، سرکاری، حرکت انقلابی و خلاصه هر چیز دیگری به جز «انتخابات» است! نظر دوستان برای همه ما کمابیش روشن است و وقتی که در تمامی این فرایند، فکر، نظر و اراده افراد تاثیری در کلیت موضوع ندارد، بحث در این مورد هم مفید به نظر نمیرسد. به این ترتیب من ترجیح میدهم در مورد گل، بلبل، جنگستارگان، آخرین نسخه فایرفاکس و خلاصه هر موضوع روزمره و بازمزه دیگری صحبت کنیم تا حدیث تلخ حوادث رازآلود سیاسی ایران.
نمیدانم چرا یاد داستانی افتادم که سال دوم دبیرستان در کتاب انگلیسی میخواندیم. یک کسی بود که دست به هر چه میزد طلا میشد. اسمش «مایدِس» بود انگار.
ارسال یک نظر