۱۳۸۴/۱۲/۱۲

املای فارسی

امروز شنیدم که فرهنگستان فارسی مدتی است که بالاخره دستوری برای خط فارسی منتشر کرده است. تا به حال افراد مختلف افراط و تفریط فراوانی در قواعد املای فارسی داشته‌اند (مثلا من هرگز از علامت تشدید استفاده نمی‌کرده‌ام یا برخی اصرار داشته‌اند که هیچ ترکیبی را سرهم ننویسند). به نظر می‌رسد که دستور فرهنگستان تا حدی راه میانه را انتخاب کرده باشد. البته من هنوز تمام این متن پنجاه و چند صفحه‌ای را که بعضی وقتها کمی هم فنّی است نخوانده‌ام ولی حداقل دیده‌ام که «دانشجو»‌ را سر هم نوشته و علامت تشدید را به وفور استفاده کرده است. بد نیست اگر از بین دوستان این متن را مطالعه کرده، نظرش را با ما هم در میان بگذارد.

۲ نظر:

mehrdad گفت...

شیوه‌نامه یا «دستور ‌خط» فارسی را پیش از این هم دیده‌بودم و ازش خوشم نیادمده‌بود. این بار به دقت آن را خواندم تا حرف‌هایم را مستدل‌تر بنویسم. بگذارید حرف آخر را همین اول بگویم که این «دستور ‌خط» از اساس به‌دردنخور است. حالا می‌گویم چرا. به قول وکیل‌ها اول از ایرادهای شکلی این متن شروع می‌کنم.
متن نوشته به‌ شدت مغشوش است. بعید می‌دانم خودشان متن تایپ شده را یک‌بار هم خوانده‌باشند. نمونه:
ــ پاراگراف دوم صفحه‌ی اول: واژه‌ی «ما» در اول جمله زیادی است. شاید هم «امّا» بوده که الفش افتاده است، گرچه از بودن اما هم در این‌جا ضروری نیست.
ــ در همان پاراگراف، به جمله‌ی هشت سطری!! توجه کنید.
ــ استفاده‌‌ی نادرست و بی‌جا از ویرگول متن شیوه‌نامه را به هم ریخته. از جالب‌ترین نمونه‌ها گذاشتن ویرگول پس از حرف ربط واو است، که بارها در متن به چشم می‌آید. نمونه:
اما از توجّه به طبیعتِ خط به طور کلّی و به ویژه طبیعتِ خطّ فارسی و نیز ذوق و سلیقه و
پسند اهل فن غفلت نکرد و، هر جا اِعمال قانون را موجب پدید آمدن فهرست بالابلندی از استثناها دید.


اما ایرادهای اساسی:
۱. تعداد استثناها از قاعده‌ها بیش‌تر است. همه‌ی قاعده‌های این دستور استثتا دارند. جالب آن‌که گاهی بعضی از استثناها هم تبصره و استثنا دارند. نمونه:
کلمات مرکّبی که از ترکیب با پیشوند ساخته می شود همیشه جدا نوشته می‌شود، مگر مرکّبهایی که با پیشوندهای « به»، « بی » و « هم»، با رعایت استثناهایی، ساخته می شود...

۲. در این دستور پانزده قاعده برای جدانویسی یا پیوسته‌نویسی واژه‌های مرکب آورده‌اند. اما نه قاعده‌ها منطق درست و حسابی دارند و نه استثناها.
اگر یک کلام می‌گفتند واژه‌های مرکب را جدا اما بی‌فاصله می‌نویسیم، نه به این همه قاعده نیازی بود و نه به این همه استثنای بی‌منطق. من فرق «بی‌جا» را با «بی‌سیاست» نمی‌فهم؛ چرا اولی بنا به این دستور سرهم باید نوشته شود و دیگری جدا؟ چرا «هم‌بند» پیوسته باید نوشته شود اما «پشت‌بند» جدا؟

۳. چرا کلمه‌های مرکبی که با پیشوند‌ ساخته‌ می‌شوند باید جدا نوشته‌‌شوند و آن‌ها که با پسوند ساخته می‌شوند باید پیوسته نوشته‌شوند؟ چه منطقی این را تجویز می‌کند و آن را نه؟

۴. راستش از همان اول دبستان هیچ‌وقت نفهمیدم فلسفه‌ی وجودی این «یای کوچک» روی «های غیر ملفوظ» چیست؟ چرا باید یک نشانه‌ی دیگر برای چنین صدایی وجود داشته باشد؟ چرا «همه‌ی» را باید «همهٔ» نوشت؟ وجود این نشانه چیزی جز دردسر برای نوآموزان خط و زبان فارسی ندارد. اگر قبول ندارید سعی کنید برای یک بچه‌ی کلاس اولی موضوع را توضیح دهید تا بفهمید چه می‌گویم.

۵. از قرار معلوم حضرات فرهنگستان چیزی از نقطه‌گذاری نشنیده‌اند. در این «دستور خط» پنجاه صفحه‌ای به شیوه‌ی درست استفاده از نقطه، ویرگول، علامت و مانند آن‌ها حتی اشاره هم نکرده‌اند.

در کل به نظر می‌رسد نویسندگان این دستور در دهه‌ی پنجاه شمسی زندگی می‌کنند و بحث‌های دیگران (مثلآ بحث‌های مجله‌ی آدینه) درباره‌ی شیوه‌ی نگارش زبان فارسی در سال‌های دهه‌ی هفتاد شمسی به گوش‌شان نخورده است. یا اگر هم چیزی شنیده‌اند همه را به هیچ گرفته‌اند. یک نمونه همین ماجرای «یای کوچک» است که دیگر حتی در کتاب فارسی اول دبستان هم وجود ندارد. (می‌توانید کتاب فارسی اول دبستان را این‌جا ببینید.) نمونه‌ی دیگر قاعده‌هایی است که برای نوشتن واژه‌های همزه‌دار آورده‌اند که حتی با آن‌چه به ما در دبیرستان یاد داده‌اند نمی‌خواند.

ــ این یک جمله‌ی آخر را هم بگویم تا لال از دنیا نمیرم. در این مملکت هفتاد میلیونی از حداد عادل ادیب‌تر و زبان‌شناس‌تر و دانش‌مندتر پیدا نکرده‌اند که بگذارند رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی؟

Afshin گفت...

چون من هیچ سررشته ای از این موضوع ندارم و از طرفی قصد هم ندارم لال از دنیا بروم فقط دو خاطره در رابطه با املا فارسی بیان میکنم.
یکی اینکه خیلی بچه بودم و پدرم داشت در رابطه با بیسوادی یک پزشک صحبت میکرد و معیار بیسوادی وی را غلط املائی میدانست و من در عالم بچه گی
واقعا سواد طبابت پزشک مذکور و املا فارسی را هم تراز میدیدم.
دوم یک بار به خانمی بسیار شیک پوش و زیبا برخوردم که از من درخواست کرد مطلبی را برایش بخوانم. من اول فکر کردم مسخره ام میکند ولی بعد فهمیدم از نسل دوم ایرانیهای
مهاجر است که بخوبی فارسی حرف میزنند ولی اصلا توانایی خواندن و نوشتن آن را ندارد.ظاهرا خواند و نوشتن فارسی کار زیاد آسانی هم نیست.
با توجه به اینکه کار از محکم کاری عیب نمیکند صرفا بابت همان قضیه لال از دنیا رفتن این نکته را هم اضافه میکنم که بابت احراز یک سمت در رژیم کنونی تنها معیاری که کوچکترین اثری
در انتخاب فرد ندارد ادیب و دانشمند بودن و.... است. شما یک نکته را در نظر بگیرد و آن اینکه دختر جناب آقای حداد عادل عروس دوم حضرت آیت الله خامنه ای است.
اگر در تهران هستی توصیه میکنم این تاتر قطب الدین صادقی با عنوان عادل ها را ببینی.در رابطه با اهداف عالی یک انقلاب از تئوری تا عمل بد نیست.