۱۳۸۵/۰۹/۱۶

چه خبر؟

آقا چه خبر؟ من که در ایران نیستم، اما با این استقبال وسیعی -سه تا پانوشت که دو تایش را هم کسی نوشته که در ایران نیست- که از نوشته‌ی پیشین من شد، فکر کنم کسی حال و حوصله‌ ندارد به انتخابات فکر کند. دو کلام بنویسید بفهمیم دنیا دست کیست.

افشین هم چند روزی است که پیدایش نیست. نکند تو همین برف چند روز پیش گیر کرده‌ و هنوز نرسیده خانه؟

۶ نظر:

mehrdad گفت...

این «آقا چه خبر؟» هم مثل «رجل سیاسی» است. همان‌طور ‌آن ‌جا که تاکید بر «سیاسی» بودن است نه «رجل» بودن، این‌جا هم اصل بر «چه خبر» است نه «آقا».

به هر حال باز هم می‌پرسم:
«خانم/آقا چه خبر؟»

کیوان گفت...

من در انتخابات ِ شوراها شرکت می‌کنم و به لیست ِ اصلاح‌طلبان رأی می‌دهم. در انتخابات‌ِ خبرگان شرکت نمی‌کنم.

Farshad F گفت...

کیوان توی اصفهان بین کاندیداها افراد معروف هم هستند؟
طاهری کاندید خبرگان شده؟

کیوان گفت...

من کسی را نمی‌شناسم. علت‌ ِ رأی دادنم به ائتلاف ِ اصلاح‌طلبان هم مشورت با دکتر شیرزاد است. طاهری نامزد‌ ِ خبرگان نشده است. بیمار است و بستری. لیست‌ ِ اصلاح‌طلبان ِ اصفهان را اینجا می‌توانی ببینی.

mehrdad گفت...

چه کار می کنند؟ همین کارهایی که مشغولش هستند.

نمونه اش را که خودت دیده ای. آدمی که عرضه ی راه انداختن یک کتابخانه در دانشگاهی هفت هزار نفری را نداشت می کنند شهردار یک شهر دو میلیون نفری. معرف حضور که هستند. نیستند؟

در ضمن راست و چپ قدیمی شد. لطفآ به رنگ لباس و نوع پوتین توجه کنید.

کیوان گفت...

البته این هم یک راه است که آدم صبر کند ببیند چه می‌شود و امیدوار باشد که جناح‌ ِ مقابل (!) آن‌قدر خراب‌کاری کند که موجبات نابودی ِ خودش را فراهم کند یا مثلاً مشروعیت‌اش اندکی مورد اسائه‌ی ِ ادب واقع شود باشد تا شرم کند یا پند گیرد. بالاخره این هم یک دورانی است و می‌گذرد. ولی عمر ِ ما هم دارد می‌گذرد و شاید آن‌قدر خوش‌شانس نباشیم که آن‌چه را امیدواریم با صبر کردن اتفاق بیفتد ببینیم‌.
یک‌بار داشتم فکر می‌کردم که وقتی داشتم کنکور می‌دادم جام‌ ِ ۹۰ بود. وقتی داشتم لیسانس می‌گرفتم جام ِ ۹۴ بود. اوایل ِ دوره‌ی‌ ِ دکترا جام ِ ۹۸ بود. چیزی از استخدام‌ام نگذشته‌ بود که جام ۲۰۰۲ برگزار شد. چند جام ِ جهانی‌ ِ دیگر را خواهم دید؟

آقای ِ دکتر همدانی ِ گلشن که معرف ِ حضور هستند. ایشان هم‌اکنون معاون ِ‌ آموزشی ِ دانش‌گاه‌اند. تا چند وقت‌ ِ پیش که سرپرست‌ ِ تحصیلاتِ تکمیلی‌ ِ دانش‌کده بودم، هر سه هفته یک‌بار ایشان را در جلسه‌ی ِ‌تحصیلاتِ تکمیلی ِ دانش‌گاه زیارت می‌کردم. نظرات ِ بدیعی در مورد مسائل آموزشی دارند و در همین مدت کوتاه دست به کارهای ِ بنیادینی زده‌اند! در یکی از جلسات که صحبت از بار ِ آموزشی استادان و تأثیر ِ منفی ِ آن در کیفیت ِ کارهای ِ پژوهشی بود ایشان می‌گفتند بار ِ آموزشی نه تنها کیفیت ِ پژوهش را پایین نمی‌آورد که باعث ِ افزایش ِ آن نیز می‌شود. زیرا استاد اگر درس ندهد کار دیگری که نمی‌کند. اگر درس بدهد لااقل مجبور است جزوه‌ای تهیه کند و به این شکل کمی پژوهش کند!
بعضی هم‌کاران معتقدند که دوران این‌ها بالاخره تمام می‌شود و دانش‌گاه در مسیر درست‌ ِ خود حرکت خواهد کرد. من الآن ۵ سال است که استخدام شده‌ام. ۲۵ سال دیگر هم که بگذرد تمام می‌شود. چیزی نمانده. باید صبر کنم ببینم چه می‌شود!