۱۳۸۵/۰۹/۲۱

برف

چند روز ‌ِ پیش برف آمد. صبح از خانه تا دانش‌کده را پیاده زیر ِ برف آمدم. توی ِ راه که می‌آمدم چیزی به فکرم رسید که می‌خواستم در وبلاگ بنویسم. وقتی به دانش‌کده رسیدم دیدم برق نیست. اندکی کنف شدم و رفتم سر ِ کلاس. وقتی برگشتم دیگر حس ِ نوشتن نبود. در ضمن مهرداد مطلبی در مورد ِ انتخابات نوشته بود. دیدم نوشتن از برف محلی از اعراب ندارد و به‌تر است تنور ِ انتخابات را سرد نکنم.

از دیروز دوباره آسمان ابری و کمی برفی است. تنور ِ انتخابات هم آن‌قدر گرم نیست که با نوشتن از برف سرد شود. پس حالا آن مطلب را می‌نویسم.

برخی شاعران از «برف» در شعرهای ِ خود استفاده کرده‌اند. برای ِ نمونه

احمد شاملو
برف ِ نو ، برف ِ نو ، سلام ، سلام
بنشين خوش نشسته ای بر بام

فروغ فرخزاد
پشت ِ شیشه برف می‌بارد
پشت ِ شیشه برف می‌بارد
در سکوت ِ سینه‌ام دستی
دانه‌ی ِ اندوه می‌کارد

سهراب سپهری
پدرم پشت ِ دو بار آمدن ِ‌ چلچله‌ها، پشت ِ دو برف
پدرم پشت ِ زمان‌ها مرده است

مهدی اخوان ثالث
هوا سرد است و برف آهسته بارد
ز ابری ساکت و خاکستری رنگ
زمین را بارش ِ مثقال مثقال
فرستند پوشش ِ فرسنگ فرسنگ

سیمین بهبهانی
بشکست مرا پشت ز سردی که به من کرد
من شاخه‌ی ِ گل بودم و او برف ِ گران بود

سیاوش کسرایی
برف می‌بارد. برف می‌بارد به روی ِ خار و خارا سنگ
کوه‌ها خاموش. دره‌ها دل‌تنگ...

دکتر شفیعی کدکنی
چه بگويم كه دل افسردگيت
از ميان برخيزد؟
نفس ِ گرم ِ گوزن ِ كوهي،
چه تواند كردن؟
سردی ِ برف ِ شبانگاهان را
كه پرافشانده به دشت و دامن؟

ولی یادم نمی‌آید که در شعرهای ِ سعدی و حافظ و مولوی کلمه‌ی ِ برف را دیده باشم. اگر لغت‌نامه‌ی ِ‌ دهخدا در اختیار داشتم شاید می‌شد چیزی پیدا کرد. اگر پیدا کردید لطفاً بگویید.

۳ نظر:

Farshad F گفت...

Isn't this from Saadi:
OMR BARF AST O AFTABE TAMOOZ

کیوان گفت...

yes. Thanks.

mehrdad گفت...

این هم از مولوی است:
در این برف آن لبان او ببوسیم
که دل را تازه دارد برف و شکر

در ضمن می‌توانید به وب‌سایت ریرا سر بزنید که شامل دیوان کامل بسیاری از شاعرهای فارسی‌گو است. امکان جست‌وجو هم دارد.