۱۳۸۵/۱۱/۲۹

فرصت سوزی

اولین بار نقدهائی نیمه رسمی از هشت سال جنگ را در روزنامه جامعه دیدم.ازآن پس نقدهای در پرده و اغلب بدون اشاره به نام کسی از جنگ و دلایل ادامه آن پس از آزادی خرمشهر و پیشنهادات سخاوتمندانه کویت و عربستان و حتی از دغدغه‌ها و نامه‌های بزرگانی چون بازرگان را شاهد بودیم.اغلب پس از خواندن یکی از این مقالات در یکی از روزنامه‌های با مجوز با خود می‌اندیشیدم دلایل ادامه جنگ در سردرگمی یا شاید منافع مادی گروه خاصی بوده است. اینک در آستانه اتمام زمان داده شده از طرف شورای امنیت با مرور خبرهای رسمی و غیر رسمی همان نتایج همان نقدهای محدود و مبهم را میگیرم.آیا نبود قدرت تصمیم‌گیری،مشخص نبودن منابع قدرت،گیر کردن در شعارهای داده شده، و شاید منافع مالی گروهی خاص اینبار هم سرنوشتی چون جنگ هشت ساله را پیش رویمان قرار داده‌است؟فراموش نکنیم تمام پیشنهادات را که بعضا سخاوتمندانه بودند را بی‌پاسخ گذاردند،تمام نامه های سرگشاده دلسوزان را نادیده‌انگاشتند، و ....مردم هم کاملا بی خیال و بی توجه به زندگی روزمره پرداخته و انگارنه‌انگار.

۱ نظر:

mehrdad گفت...

درباره‌ی فرصت‌سوزی و ندانم‌کاری شکی نیست. اما درباره‌ی مصداق‌ها باید با دقت بیش‌تری حرف زد. فکر می‌کنم پیش‌نهادهای کویت و عربستان در آن زمان هر چه بود٬ سخاوت‌مندانه نبود. یک‌بار دیگر هم این‌جا درباره‌ی پایان جنگ ایران و عراق صحبت کردیم. همان‌جا نظرم را بیش‌تر توضیح‌داده‌ام؛ پانوشت‌های من ‌را بر این نوشته ‌بخوانید.