۱۳۸۵/۱۲/۰۹

ایران اتمی

آقای احمد زیدآبادی همچون بسیاری از نخبگان با لحن زیبائی مسئله اتمی فعلی ایران را مورد نقد قرار داده اند که لینک مربوطه را میتوانید اينجا ببینید.
پاسخ این سوال که چطور بااینهمه گفتن‌ها باز سران در راه خویشند را نیز اينجاببینید.

۱ نظر:

Afshin گفت...

به همان دلیل همیشگی متن کامل مقاله مذکور را اینجا می‌آورم:
اتم و ديگر هيچ
احمد زيدآبادي - چهارشنبه 9 اسفند 1385 [2007.02.28]

منبع:
http://www.roozonline.com/archives/2007/02/002733.php

ما ايرانيان محکوميم که هميشه سر بر آستان تابويي بساييم که از تاثيرش بر زندگي مان آگاهي چنداني نداريم. اين بار قرعه به نام اتم افتاده است تا در قامت تابويي مقدس و نقدناپذير سربرافرازد و همه ما را به کرنش در مقابل خود فرا خواند.

گويي جهان چنان پديد آمده است که امور ما ايرانيان بدون تابو نمي گذرد، و گرنه چرا درست پس از شکستن تابوي مذاکره با آمريکا، ناگهان با تابوي انرژي اتمي روبرو شديم.

وقتي که مذاکره با آمريکا تابو بود، ارتباط با آمريکا نه فقط هيچ اثر مثبتي نداشت، بلکه همه شرور عالم از آن بر مي خاست و حال که انرژي اتمي تابو شده است، نه فقط هيچ عيب و نقصي ندارد، بلکه سعادت دنيا و آخرت خلق خدا يکسره بسته به وجود سحرآميز و طبع معجزه آساي آن شده است.

بي هوده نيست که آقاي احمدي نژاد مي گويد اگر براي رسيدن به انرژي هسته اي ده سال مملکت را تعطيل کنيم، ارزشش را دارد چرا که انرژي هسته اي پنجاه سال کشور را به جلو مي راند.

خب، وي راست مي گويد چون تجربه بشري هم همين را مي گويد. همسايه ما پاکستان از وقتي که به چرخه سوخت هسته اي دست پيدا کرده و حتي به يمن آن چند سلاح اتمي نيز آزمايش کرده است، به بهشت روي زمين تبدل شده است. در واقع ناصر خسرو – يا شاعر ديگري – که در وصف نقطه اي از جهان سروده است : اگر فردوس بر روي زمين است، همين است و همين است و همين است، منظورش دقيقا پاکستان دارنده چرخه سوخت هسته اي بوده است.

بي سبب نيست که پس از اتمي شدن پاکستان بيکاري در اين کشور ريشه کن شده و ديگر اثري از گدايان ژوليده و لاغر اندام پاکستاني در شهرهاي ايران به چشم نمي خورد.

پاکستان در پرتو دانش هسته اي تمام مشکلات ناشي از درگيري هاي فرقه اي و محلي و خطر تروريسم بنيادگرايانه را از ميان برداشته و اگر مراکز تحقيقاتي جهان، اين کشور را از نقطه نظر ثبات سياسي و اجتماعي در رده اي پايين تر از افغانستان قرار مي دهند، صرفا به علت تنگ نظري و حسادتي است که نسبت به اتمي شدن پاکستان دارند، چرا که اسلام آباد به کوري چشم دنياي غرب، با دستيابي به انرژي هسته اي انحصار دنياي کفر و استکبار را شکسته و راه هر گونه زورگويي و سلطه سلطه گران را بسته است. بنابراين اگر پرويز مشرف مي گويد که بر اثر تهديد جرج بوش مجبور به همراهي با نيروهاي ائتلاف براي سرنگوني رژيم طالبان شده است، شوخي مي کند.

پاکستان در عين حال به دليل دستيابي به چرخه سوخت هسته اي براي قرن ها امنيت انرژي کشور خود را تامين کرده و ديگر نيازي به منابع فسيلي نظير نفت و گاز ندارد و اگر هم اين روزها رسانه هاي ايران از کشيدن خط لوله گاز ايران به پاکستان و هند سخن مي گويند، دليلش فقط اين است که پاکستاني ها و همينطور هندي ها از معجزات انرژي اتمي براي بي نياز شدن از گاز، آگاهي لازم را ندارند و يا احتمالا با واردات گاز از ايران و يا قطر قصد کمک به اين کشورها را دارند تا گاز روي دست کشورهاي فلک زده دراي منابع عظيم گاز باقي نماند.
هند هم در زمينه دستيابي به تکنولوژي اتمي تجربه اي همسنگ پاکستان دارد و از روزي که به اين اکسير حيات دست يافته است، ديگر تمام ناکامي هاي ناشي از نظام کاستي، کثرت جمعيت، اختلافات مذهبي و فقر چشمگير در روستاها و شهرها را به سرعت پشت سر گذاشته است.

از اين دو کشور مهمتر، کره شمالي است که يک شبه ره صد ساله رفته و با چرخه سوخت هسته اي خود توانسته مردم قحطي زده و گرسنه خود را به قله هاي سعادت و رفاه برساند. اينکه در خبرها آمده است کره شمالي در مذاکرات شش جانبه حاضر شده است در ازاي دريافت چند هزار تن از همين انرژي هاي بي ارزش فسيلي، از خير چرخه سوخت هسته اي بگذرد، مسلما شايعه و دروغي بيش نيست.

تکليف کشورهاي غربي هم که روشن است. تمام تمدن و پيشرفت و قدرت ادعايي آنان ريشه در همين انرژي هسته اي دارد. اگر رسانه هاي بي طرف ايراني، مرتب از بروز انواع بحران ها از اقتصادي و سياسي گرفته تا اخلاقي و جنسي در آمريکا و بريتانيا و فرانسه سخن مي گويند، البته امر عليحده اي است که براي تحليل آن وقت بيشتري لازم است. شايد از زماني که ايران چشم انداز انحصار اتمي آنها را با به کار اندازي يک آبشار 64 سانتريفيوژي از نوع پي – يک به چالش کشيده است به انواع بحران ها دچار شده اند وگرنه انرژي هسته اي جاي هيچ مشکلي را براي يک کشور باقي نمي گذارد.

بنابراين اگر بنده به عنوان يک ايراني چنان وانمود کنم که در تاريخ و فرهنگ کهنسال کشورمان، افتخاري عظيم تر از آنچه دانشمندان جوان ما در زمينه انرژي هسته اي آفريده اند، خلق نشده است، حق دارم. فردوسي و بوعلي و سهروري و بيروني و خوارزمي و و حافظ و سعدي و مولوي کجا و دانشمندان جوان اتمي کجا؟

انشاءالله به زودي با توليد سوخت هسته اي در مقياس صنعتي جهش بزرگ صورت مي گيرد و ايران نيز فردوس روي زمين مي شود، حال اگر براي رسيدن به اين هدف والا، مختصر خساراتي از ناحيه تحريم هاي بين المللي و احيانا خمله نظامي به کشورمان وارد شد، ارزشش را دارد. فرار چند ميليارد دلار سرمايه، مهاجرت حيرت انگيز نخبگان و تحصيل کردگان، فقر و فلاکت چند ميليون ايراني و از بين رفتن بخشي از ساختارهاي نظامي و زيربنايي کشور و خداي نکرده تلفات جاني ناشي از يک حمه احتمالي البته که در ازاي کيمياي سعادت انرژي صلح آميز هسته اي به پشيزي نمي ارزد.