۱۳۸۸/۰۴/۰۸

نقش ایرانیان خارج از کشور

دیروز جلسه ای با حضور برخی ایرانیان با نفوذ در شهر شیکاگو شامل برخی از تجار، اسا تید و دانشجویان در مورد شرایط فعلی و آینده ایران و همچنین نقش ایرانیان خارج تشکیل شده بود. حرفهای جالبی زده شد که البته بعضی نیز دلهره آور بود! سعی میکنم با قدرت نوشتاری ضعیفم خلاصه گفتگو ها را اینجا بیاورم
1. بحث جالبی در مورد تاریخ حرکت دموکراسی خواهی در ایران شد.یکی از تاریخدانان گفت اگر بتاریخ نگاه کنیم شعارهای فعلی هیچ فرقی با شعارهای صد سال گذشته نکرده و هنوز مردم بدنبال آزادی هستند. لذا بنظر می رسد با وجود اینکه ما بیشترین جنبش آزادی خواهی را در جهان داشتیم اما هنوز در جای صد سال قبل ایستاده ایم بدون هیچ پیشرفت! بگفته یکی دیگر از متخصصان که یکی از زندانیان زمان شاه هم بوده، در انقلاب مشروطیت سه قدرت سلطنت، روحانیت و مردم به توافق رسیدند بعد روحانیت کنار گذاشته شد و بعد سلطنت مردم را هم کنار گذاشت بطوری که در زمان رضا خان نه اثری از روحانیت باقی ماند نه اثری از مردم. در زمان انقلاب 57 روحانیت و مردم متحد شده و سلطنت را به کلی کنار گذاشتند اما کمی بعد روحانیت مردم را کنار گذاشت. بقول این شخص در تحرکا ت اعتراض آمیز اخیر مردم، مستقل از هر جریانی چه سلصنت طلب چه روحانیت به صحنه آمده و لذا این امید هست که بلاخره مردم سرنوشت خود را در دست بگیرد.
2. بحث جالبی در مورد نفت و اثر آن در فرجام دموکراسی خواهی شد. من به عنوان سوال عنوان کردم که دولتهای ایران بر خلاف کشورهای آمریکا و سوییس که بشدت به مالیا تهای مردمی وابسته است بخاطر پول نفت می تواند وابسته به مردم نباشد. لذا شاید دنبال الگو برداری از چنین کشورهایی اصلا راهگشا نباشد. بعبارتی شاید الگوهایی مثل امارات برای ما بهتر باشد تا دموکراسی خواهی! ما باید توجه کنیم که با توجه به موقیت استراتژی ایران در منطقه هر حرکت دموکراسی خواهی موفق، بشدت بضرر منطقه می شود. لذا اگر می خواهیم به اهداف نهایی مان برسبم باید از روش قورباغه پزی فرانسوی استفاده کنیم یعنی ببینیم با توجه به شرایط و روانشناسی از افراد سر قدرت چگونه می توانیم امتیاز یگیریم که بهدف نهایی نزدیک شویم. مثلا سعی کنیم مثل حرکت مصدق که نفت را ملی کرد بدون حمله مستقیم به قانون اساسی، بینیم که چگونه کنترل این سرمایه عظیم را در اختیار مردم بگذاریم با کمترین هزینه وکمترین تحریک دیگران. ما باید کاری کنیم که دولت به شرکتهای خصوصی بیشتر وابسته باشد تا شرکتهای خصوصی به دولت. متعصفانه ما در هر حرکت که امکان امتیاز گیری داریم سریعا سراغ ایداآلها می رویم که برای افراد سر قدرت بسیار پر هزینه هست ولذا بهیچ وجه زیر بار نمی روند. مثلا در زمان خاتمی دنبال مطبوعات آزاد بودیم اما مطبوعات ما سریعا خواسته های آزادی خواهی مثل حذف سریع بعضی از احکام اسلام پرداختند بدون مهیا کردن شرایط. خوب نتیجه آن این شد که همان یک ذره آزادی بحکم ولی فقیه گرفته شد. شاید ما به جای دنبال آزادی رفتن باید دنبال حرکتهایی مثل دبی باشیم یعنی بدون تحریک کسی اقتصاد مملکت را درست و کمتر وابسته بدولت بکنیم و اگر موقعیتی پیش آمد مثل جریان اخیر با روانشناسی و قدرت چانه زنی بینیم چگونه می توانیم حریف را به امتیاز دادن به مردم وادار کنیم با کمترین هزینه. یکی از متخصصان در جواب من گفت متعصفانه این تفکر در فکر خیلی از مردم شکل گرفته که تا ما نفت داریم نمیتوانیم به دموکراسی دست پیدا کنیم. در صورتی که نفت فقط 25 درصد درامد دولت ایران را تشکیل می دهد. در ضمن کشورهایی مثل نوروژ خیلی بیشتر از ایران تفت دارند بدون مشکل داشتن با دموکراسی. همین موضوع در مورد مذهب نیز مطرح می شود که با وجود مذهب دموکراسی امکان پذیر نیست! اما این نظرات کاملا نادرست هسنتد. بعنوان مثال اگر به قانون اساسی آمریکا که در دویست و پنجاه سال پیش نوشته شده توجه کنیم می بینیم که بصراحت حق زن و مرد نابرابر بوده وفقط سال گذشته قانون اساسی آمریکا در این زمینه تغییر کرده. اما با این بوجود سالیان سال است که حق زن و مرد در آمریکا یکسان است . لذا با همین قانون اساسی و همین شریط مذهبی می توان دمکراسی و آزادی را بر قرار کرد. شخص دیگری اذهان داشت که تمدن ایرانی بسیار گسترده تر از امارت است و لذا نحوه آزادی خواهی مردم این کشور قایل مقایسه با ما نیست و الگو برداری از این کشور نبز خطاست
3. در مورد فعالیتهای ایرانیا ن خارج کشور مطرح شد که ما باید مشروعیت دولت احمدی نژاد را زیر سوال ببریم و از قدرت لابی خود استفاده کنیم که دولت آمریکا مشروعیت دولت احمدی نژاد را برسمیت نشناسد و همچنین دیگر دولتها را نیز مجبور به این کار کند. در این راستا می توان شروع به نامه نگاری به سناتورها کرد. ظاهرا با این کار ایرانیان مقیم کلیفرنیا موفق به جلوگیری از ویزا دادن به یکی از معاونین احمدی نژاد شده اند. همچنین میتوان سخنرانیهایی در مراکز معتبر دانشگاهی با دعوت از خبر گزاریها کرد تا بنوبه خود به دولت آمریکا بیشتر فشار وارد کرد. همچنین می توان به مردم عادی و همکاران دستبند سبز توزیع کرد و آنها را بطرف داری از حرکت ایرانیان و نامه نگاری به سناتورها ترغیت کرد. باید توجه داشت که حرکت شجاعانه ایرانیان داخل، ایرانیهای خارج را متحد کرده و الان ایرانیان میتوانند قدرت تاثیر گزاری زیادی را در سیاستهای آمریکا داشته باشند. همچنین مردم آمریکا نه تنها دیگر از مردم ایران متنفر نیستن بلکه با دیده احترام به آنها نگاه می کنند. این به نوبه خود باعث متحد شدن بیشتر ایرانیها شده ومثلا کسانی که ملیت خود را مخفی می کردند الان با افتخار می گویند ایرانی هستند. توجه کنید که این شرایط بهترین موقعیت برای تشکیل یک لابی قدرتمند ایرانی است!
4. بعضی ها نگران آینده این حرکتها بودند. مثلا نگران بودند که با بایکت ایران، ایران الگوی کره شمالی را دنبال کند یعنی از یک طرف شدیدا مردم را سرکوب و از طرف دیگر سلاح هسته ای بسازد که باعث جلوگیری از دخالت خارجیان شود. از طرف دیگر شاید شرایط بگونه پیش برود که همین ایرانیانی که الان مخالف حمله آمریکا و اسراییل به ایران هستند موافق آن شده و حتی دولت آمریکا را مجبور به این کار کنند! البته یکی از متخصصان ابراز داشت که مطمن باشید نه اسراییل و نه آمریکا به ایران حمله نخواهند کرد چون شدیدا به ایران نیازمندند که اوضاع افقانستان و عراق را تحت کنترل قرار دهند. دولت ایران نیز به این امر واقف است و حتی آمریکا را تهدید کرده که جواب آنها را در جایی دیگر می دهد و اگر دقت کنیم می بینیم بعد از مدتها دوباره بمب گزاریها در عراق و افقانستان شروع شده. او دوباره تاکید کرد که تنها راه حمایت از حرکت مردم ایران تشکیل یک لابی قدرتمند ایرانیست که بدولت امریکا بتواند فشار لازم را بیاورد.... من که شخصا گیج شدم که واقعا ما ایرانیان خارج از کشور چه می توانیم بکنیم که به آینده ایران خدمت کنیم نه اینکه ناخواسته ضرر بزنیم؟!!

۶ نظر:

mehrdad گفت...

وضعیت ایرانیان خارج از کشور (به خصوص آن‌ها که فکر می‌کنند فعال سیاسی‌اند) بسیار رقت‌بارتر از آن است که بخواهند یا بتوانند کاری کنند. به‌ترین کار این است که برای یک‌بار هم که شده دهان‌شان را ببندند و به صداهایی که از ایران می‌رسد گوش کنند. به خیرشان امیدی نیست٬ شر نرسانند. همین.

Arash Salarian گفت...

مهردادجان به نظر من اینکه تمامی ایرانی هایی که خارج از کشور هستند را به طور مطلق از یک نوع بدانیم دیدگاهی بسیار افراطی است که نه منصفانه است، نه منطقی است و نه کمکی به حل مشکل می کند. آن قید «به خصوص» کمکی به حل قضیه نمی کند چرا که در نهایت برای همه یک نسخه پیچیدی.

mehrdad گفت...

عمل سیاسی نیاز به آگاهی از بستر عمل دارد. اغلب ایرانی‌هایی که از ایران دور بوده‌اند (از جمله خود من) تصویر روشنی از وضعیت سیاسی/اجتماعی/اقتصادی ایران ندارند. به خصوص اکثر فعالان سیاسی دست کم بیست تا سی‌سالی است که از ایران دور اند (به جز چند استثنا). ایرانی که آن‌ها در ذهن دارند اصلآ وجود خارجی ندارد.
توی همین دو-سه روزه چیزی می‌نویسم و نظرم را مفصل توضیح‌ می‌دهم.

Fatemeh Esmaeeli گفت...

اين قسمتي از مصاحبه مخملباف هست


دویچه وله: از مردم معترض به خصوص در خارج از کشور چه کاری ساخته است؟

مخملباف: بالأخره این رژیم با جهان خارج هم کار دارد. آقای احمدی‌نژاد در سفرهای آینده خود به خارج دیگر در امان نخواهد بود. ما خواب او را اشفته می‌کنیم. به هر کشوری سفر کند، ایرانی‌ها او را به عنوان کودتاچی رسوا خواهند کرد. در خارج از ما کارهای زیادی بر می‌آید. بسیاری از ایرانیان آگاه در خارج زندگی می‌کنند که در این جوامع حیثیت و اعتبار دارند و خیلی از آنها با مقامات کشورهای غربی در تماس هستند. ما باید روابط شخصی خود را فعال کنیم و دولت‌های دیگر را متقاعد کنیم که دولت احمدی‌نژاد را به رسمیت نشناسند، چون او نماینده‌ی قانونی مردم ما نیست. همین امروز بسیاری از کشورها همین موضع را دارند. به نظر من یک دولت برای ادامه‌ی حاکمیت یا باید در میان مردم خود محبوب باشد، و یا پیوندهای جهانی و روابط خارجی محکمی داشته باشد. در داخل ایران، این حکومت مثل قوم غارتگری است که رفته کشوری را به گروگان گرفته، نه تنها محبوبیت ندارد، بلکه با تنفر عمومی روبروست. در خارج هم برای این رژیم هیچ آبرویی باقی نمانده است.

Hamid Tajgardoon گفت...

اگر چکیده کارشناسان سیاسی خارج از کشور کسانی باشند که در صدای آمریکا و بی بی سی و رادیو فردا می آیند و تحلیل می کنند، من با نظر مهرداد تا حدی موافقم . بخصوص اینکه نسبت مستقیمی بین عدم آشنایی این کارشناسان با مدت زمان دور بودنشان از ایران وجود دارد.اما به نظر من ایرانیانی که در نهادها وNGO های خارج از کشور در مورد مسایلی مثل حقوق بشر وامثال آن فعالیت می کنند تاثیر گذار تر خواهند بود.

Masoud Ghaffari گفت...

Here is from our Iranian community:

Rally in Cincinnati