آخر هفته گذشته رفته بودم چهارمحال بختیاری. در اغلب شهرها ستاد انتخابات احمدی نژاد و موسوی به کرات وگاهی هم ستاد انتخاباتی رضائی دیده میشد، ولی من ستاد انتخاباتی کروبی ندیدم. شاید دلیل آن مسائل قومیتی باشد. صحبت معمولی با مردم هم گرایش به موسوی را نمایان میکرد که خلاف تصور اغلب ما در رضایت مردم فقیر و شهرستانی از احمدی نژاد است.اما دیروزکه از اصفهان رد شدم، با کمال تاسف شاهد تعداد کثیری از طرفداران احمدی نژاد بودم. نمیدانم بخاطر حضور خودش از جای دیگری آمده بودند و یا ساکنین خود اصفهان بودند.در این چهار سال بسیار شنیدم که رای احمدی نژاد در استان اصفهان بالاتر از بسیاری از استانها بود، هیچ وقت صحت این گفته را چک نکردم ولی بی تعارف بگویم طرفداران دوآتیشه وی در اصفهان بسیار بیشتر از تهران به نظر میرسیدند.
نکته آخر هم تعداد بسیار زیاد تحریمی ها هستند که همانطور که کیوان هم گفته باز وزنه ای به سوی احمدی نژاد است.
نکته آخر هم تعداد بسیار زیاد تحریمی ها هستند که همانطور که کیوان هم گفته باز وزنه ای به سوی احمدی نژاد است.
۳۸ نظر:
طرفداران احمدي نژاد اغلب مثل رفتار خود احمدي نژاد كه در مناظره هم نشان داد هوچي گرند واهل سر وصداي زياد در تهران طرفداران احمدي نژاد در قسمتهاي بازار زيادندو وقسمتهايي از مناطق جنوب شهر بازاريها كه حسابشان كاملا مشخص هست در قسمتهاي ديگر هم متاسفانه اين آدم از كم اطلاعي وبي اطلاعي آدمها استفاده كامل را مي بره وفقط با حربه ضعف هاشمي كه 4 سال پيش از آن حربه استفاده كرد وراي آورد ودر مناظره هم ديديم كه بارها براي راي آوردن مثل دفعه قبل از حربه هاشمي استفاده ميكرد مي خواهد كار خودش را پيش ببره ديشب هم يكي از دوستان نزديك من كه از طرفداران احمدي نژاده يك پيامك براي من فرستاد ودائم مي گفت من به موسوي راي نميدهم چون هاشمي پشت سرشه ومابايد با اشرافيت مبارزه كنيم من هم بهش گفتم اين حربه احمدي نژاده كه دوباره از هاشمي براي برنده شدن استفاده كنه قبول نميكرد گفتم اگر احمدي نژادراست ميگه با اشرافيت مبارزه مي كنه چرا صادق محصولي راكرد وزير كشور خودش موسوي هم در آن مناظره بارها گفت من وخاتمي وهاشمي سه نفر جدا هستيم متاسفانه اين مردم خيلي ساده تراز آني هستند كه حقه هاي اين آدم را باور كنند
اگر به آمار رایهای سال ۸۴ در دور اول نگاه کنید [+] ٬ درصد رایهای احمدینژاد در شهرهای بزرگ (مثل اصفهان و تهران) بیشتر بودهاست تا روستاها و شهرهای کوچک. یک دلیلش میتواند این باشد که در شهرهای بزرگ درصد مشارکت کمتر بوده و بیشتر ثابت قدمان در رای دادن به احمدینژاد رای دادهاند.
اما دلیل دیگرش میتواند این باشد که جاهایی که قلههای ثروت در کنار فرودستان اقتصادی بیشتر در جامعه نمود دارد رای احمدینژاد بیشتر بوده.
در این دوره این طور که من فهمیدهام تحریمیها برد چندانی ندارند، بنابراین عامل اول (کمی درصد مشارکت در شهرهای بزرگ) وجود ندارد. اما عامل دوم (قلههایثروت/درههای فقر) هنوز هم هست و میتواند موثر باشد. همین هم هست که هنوز در شهری مثل تهران احمدینژاد رایهای زیادی دارد.
البته من شنیدم تعداد زیادی اتوبوس از تهران و شهرهای اطراف اصفهان برای بدرقه احمدی نژاد به اصفهان آوردند!من فکر میکنم شانس موسوی به احمدی نژاد 6 به 4 است.
حدس من به صورت ذیل است:
25 درصد شرکت نخواهند کرد
3 درصد رضایی
7 درصد کروبی
25 درصد احمدی نژاد
40 درصد موسوی
که در این صورت موسوی دور اول انتخاب میشود
مناظره امشب کروبی با احمدی نژاد راديديد؟ اين همه آدم حسابی دور و بر کروبی پس چی کار کردند؟ 2 تا برگ آمار دست این ادم می داد ند . مساله احمدی نژاد دزدی دور بريهاش نيست بايد نشان داد با سو مديريتش چه پولی از جيب اين ملت رفته کاشکی يک کسی يک برگه آمار و ارقام می داد دست کروبی تا با زبان ساده به مردم می گفت که بادرآمد نفت اين چهارسال چه کارهای زير بنايي می شد کرد که نشد. اين چرنديات چی بود کروبی گفت ؟از شدت عصبانيت خوابم نمی بره
من پیش از شروع مناظرهها پیشبینیام این بود که احمدینژاد پوز بقیه را میزند. به چند دلیل:
- سخنور توانایی است.
- اصلآ آدم ملاحظهکاری نیست.
- به هیچ محدودیت اخلاقی یا حکومتیای پایبند نیست. یعنی حرفهایی را میزند که سی سال است به طور رسمی تکذیب شده. نمونههاش توی این چند مناظره و برنامهی تبلیغاتی فراوان است. اگر خواستید بعدآ نمونه میآورم.
تو مناظرهی احمدینژاد-کروبی به گیرهی کوجک روی یقهی کت احمدینژاد که توجه کردید؟ پرچم ایران بود. این کار از بعد از یازده سپتامبر در آمریکا مد شد. همهی سیاستمدارهای آمریکایی برای این که نشان بدهند خیلی میهندوست هستند از این پرچمهای کوچک میزدند به یقهی کتشان.
حتی محافظهکارهای آمریکایی آن اوایل به اباما گیر دادهبودند که تو چرا از اینها به خودت آویزان نمیکنی؟
خلاصه که همین چیزهای کوچک نشان میدهد که رییسجمهورمان خبره است در این امور.
چند دقیقهی آخر صحبتهای رییسجمهور در این مناظره من را یاد این تکه از مهران مدیری انداخت که ۱۵ سال پیش اجرا کردهبود تو تلویزیون. حتی حرکتهای دستشان هم مثل هم بود. این دو تا را با هم مقایسه کنید. اولی را از دقیقهی 7:45 ببینید. دومی هم که مهران مدیری است.
من فكر مي كنم راي احمدي نژاد خيلي كمترازآني باشه كه آقاي تاج گردون گفتند چندتااز دوستاي احمدي نژادي من رائيشون برگشته و مي خواهند به محسن رضايي راي بدهند بغيراز دوستانم يكسري از اصولگراها هم به موسوي راي مي دهند وستاد اصولگراهاي حامي موسوي تشكيل دادند
http://www.ghalamnews.ir/news.aspx?id=18023
اين مناظره ها خيلي تاثيرگذار بوده احمدي نژاد با تمام زرنگي كه در مناظره ها از خودش نشون ميده روي واقعي خودش را از همه چيز بهتر نشون داد هر چه بيشتراز مناظره ها ميگذره من بيشتراز خودم خجالت مي كشم كه چرا 4 سال پيش به اين آدم دروغگو وهوچي گروپرونده ساز وتشنه قدرت كه براي رسيدن به قدرت از هرابزاري حتي بي آبرو كردن نظام استفاده مي كنه اعتماد كردم وبهش راي دادم من اطرافم خيليها را مي بينم كه قبلا مي خواستند به احمدي نژادراي بدهند اما حالا دودل هستند به نظر من مناظره احمدي نژاد ومحسن رضايي بيشتر از هر مناظره ايي برگ سقوط را به احمدي نژاد خواهدداد
اين هم يك خبر خوب براي فرزانه خانم عزيز
http://khabaronline.ir/news-10115.aspx
مهرداد
تفسیر تو از آن پرچم درست نیست و این هم به این دلیل است که از ایران دور هستی. در حال حاضر پرچم ایران سمبل طرفداران احمدینژاد است و رنگ سبز سمبل طرفداران موسوی. مثلا طرفداران موسوی یک نوار سبز به مچ دستشان یا آینه یا آنتن ماشینشان میبندند و طرفداران احمدینژاد یک پرچم ایران. در واقع در ابتدا سمبل احمدینژاد را رنگ قرمز قرار دادند، ولی بعد از آنکه برخی آن را با رنگهای منتسب به شمر و امامحسین مقایسه کردند، آنها رنگشان را عوض کرند!
در مورد مناظره با کروبی هم باید بگویم که فکر نمیکردم مشاوران و اتاق فکر کروبی تا این حد ضعیف باشند. مثلا قضیه «دول الخلیج العربیه» واقعا معلوم بود و در همان موقع همه جواب دادند و این اشتباه فاحش تیم کروبی بود که به چنین چیزی گیر دادند. در واقع نقاط ضعف احمدینژاد یکی دروغگویی است (کما اینکه مطالبی که این چند وقت گفته توسط افرادی که موضوع به آنها مربوط میشده از جمله زنگنه، ترکان، وزارت خارجه انگلیس و ... تکذیب شده) و دیگری قانونگریزی (که این یکی دلیل اصلی حضور موسوی اعلام شده و وی نیز در مناظره خودش روی این موضوع تاکید داشت).
البته به نظر من برنده واضح و قاطع مناظره با موسوی، موسوی بود. اما داشتم فکر میکردم اگر خاتمی کاندید شده بود، در این مناظرهها چه بلایی سرش میآمد؟!
خبر دارم که پرچم ایران نشان ستاد انتخاباتی احمدینژاد و رنگ سبز هم نشان موسوی است. اشارهی من به آن گیرهی روی یقهی کتش بود که از بعد از ۱۱ سپتامبر در آمریکا مد شدهاست. همین انتخاب پرچم ایران هم زیرکی و رندیای میخواهد که از او بر میآید نه دیگر نامزدها.
من سعی میکنم هیچ فکری درباره رای احمدی نژاد نکنم ولی آرزو میکنم آنچه اخیرا میبینم فقط هوچیگری طرفداران احمدی نزاد باشد.
تعداد ماشینهایی که تبلیغ احمدی نژاد را میکنند به شکل چشمگیری اضافه شده است.
روی دیوارهای شهر شبیه اول انقلاب با اسپری رنگ شعارهای عوامانه به نفع احمدی نژاد نوشته اند. حتی ایستگاه های تازه ساز اتوبوس هم از این شعار نویسی مصون نمانده.
طرفداران احمدی نژاد پشت یک وانت شبها از جلوی ستاد سایر کاندیداها عبور میکنند و ....
من که عربیم همیشه ضعیف بوده. میشه کسی بگه «دولتهای عربی خلیج» و «دولتهای خلیج عربی» را به عربی چطور می نویسند؟
چون «دولت» مونث و «خلیج» مذکر است:
«دول الخلیج العربیه» = «دولتهای عربی خلیج»
«دول الخلیج العربی» = «دولتهای خلیج عربی»
البته به نظر من این عربها هم در این نامگذاری کمی شیطنت کردهاند! ضمن اینکه به هر حال «خلیج» هم مشکل دارد و «خلیج فارس» درست است.
يك اتفاق خيلي جالبي برام امروز افتاد وقتي يادش مي افتم خنده ام ميگيره با خودم ميگويم واقعا طرفدارهاي احمدي نژاد نه تنها بعضيهاشون خيلي ساده هستند خيلي ناشي هم هستند
امروز ظهر وقتي داشتم مي رفتم مسجددانشگاه براي نماز يكي از همكارهاي قديمي كه ديگه الآن تو دانشكده ما نيست توي راه جلوم را گرفت وبا يك سلام خيلي گرمي از من پرسيد كه به كي راي ميدم من هم گفتم موسوي بعدازش پرسيدم كه شما به كي راي ميديد گفت احمدي نژاد همان موقع دوزاريم افتاد كه ميخواد مخم را بزنه خواستم يكجوري گريز بزنم وبروم بعد يك چيزي تو دلم گفت وايسا محكم جوابش را بده شروع كرد از آماروارقام بانك مركزي كه ديشب احمدي نژاد گفت من هم گفتم بله همه آن نمودارها را ديشب ديدم اما من كليپهايي دارم كه دقيقا آماررا برعكس آنچه كه شما مي گوييد ميگه وآخرش هم ميگه از سايت بانك مركزي درآمده گفت تورم زمان موسوي خيلي بيشتراز احمدي نژاد بوده من هم گفتم اما من تو سايت اصلاح طلبها خواندم كه تورم آن زمان يك رقمي بوده علاوه برآن من يادم هست آن زمان آن فشاري را كه الآن حس مي كنيم نبود درحاليكه جنگ بود ديد نميتوانه با آمار وارقام دروغ حريفم بشه گفت من يادم هست زمان خاتمي اين را آقاي ابطحي تعريف كردند كه يك روز صبح آقاي خاتمي را با چشمهاي قرمز مي بينند بعد كه ازشون مي پرسند كه چي شده ميگويند تا نصفه شب فوتبال مي ديدند آخه رئيس جمهور بايد به كارهاي مملكت برسه نه فوتبال ببينه من هم گفتم احمدي نژاد هم كم براي فوتبال نگذاشت گفت آقاي موسوي نميتوانه مثل زمان جنگ عمل كنه سنش رفته بالا صداش ميلرزه وهمش ميگه چيز گفتم اتفاقا من صحبتشون را گوش دادم خيلي هم خوب صحبت مي كنند حالا تو يكساعت ونيم مناظره دوسه دفعه هم چيز گفته به نظر من هيچ اشكالي نداره من هم بعضي وقتها تو حرفهام تپق ميزنم ومي گويم چيز به نظر من اين دليل درستي نيست بعد خنديد و گفت پس شما انتخابتون را كرديد من بروم امروز مثل اينكه كاسب نيستيم :))
یک نمونه از اختلافات آماری :
میزان بیکاری در زمان خاتمی طبق آمار فکر کنم حدود 4درصد بیشتر از زمان احمدی نژاد باشد.اما تعریف بیکاری در زمان خاتمی :اگر کسی در هفته کمتر از دو روز اشتغال داشته باشد بیکار محسوب میشود،طبق تعریف زمان احمدی نژاد ،این دوروز به دوساعت تقلیل یافته،به عبارتی در دولت احمدی نژاد اگر کسی در هفته، دوساعت کار داشته باشد بیکار محسوب نخواهد شد...حال خود بقیه آمارهای ایشان را تحلیل کنید.........
به سایت بایک مرکزی مراجعه کنید ، آمار دقیق را آنجا منتشر کردن . هم عدد 23.9 هست و هم 15 ببینید حاج محمود چه چیری را به جای چه چیز دیگه ارائه میکنه . www.cbi.ir
راستی این را هم ببینید .
http://www.youtube.com/watch?v=E6JiZNz6ugA
خانم اسماعیلی،
گیرم که حرفهای این آقای خزعلی درست باشد ( که من شک دارم درست باشد)، من نمیتوانم بپذیرم که یک نفر را به خاطر این دلیلهای خطرناک و نژادپرستانه قبول کنم یا رد کنم. اتقاقآ خیلی از مشکلات ما برخاسته از همین دیدگاه است. به من چه که دیگری اجدادش چه دینی داشتهاند و گیرم که داشتهباشند چه ربطی به عملکرد کنونیشان دارد؟ این دستهبندیها و خود و غیرخودی کردن آنها و از «دیگری» دیو ساختن نه درست است نه انسانی است و نه اسلامی.
کجای دین اسلام و عقل بشری و شرف انسانی به یک نفر اجازه میدهد دربارهی آدم دیگری به خاطر نژادش یا مذهب اجدادش این طور صحبت کند؟
ما (یا دست کم من) اگر ایرادی به رییس جمهور میگیریم فقط و فقط به خاطر عملکردش است نه چیز دیگر. من کاری ندارم که رییسجمهور فعلی چه شکلی است یا قیافهاش خوب است یا نه. من کاری ندارم که پدرش که بوده یا اجدادش چه دینی داشتهاند. کی میخواهیم یاد بگیرم آدمها را به خاطر شکلشان، به خاطر نوع ایمانشان دستهبندی نکنیم؟ این جور افکار خطرناک است. شما هیج وقت به نتیجهی این جور حرفها فکر کردهاید؟
من عصبانیام. خیلی عصبانیام. از شما میخواهم که این نوشتهتان را از اینجا بردارید.
من نوشته ام رابرمیدارم مشکلی نیست من قضاوت نکردم من فقط شک کردم ضمن اینکه من عمیقا اعتقاددارم صهیونیستها برای رسیدن به اهداف پلیدشان دست به هرکاری می زنند
مهرداد عزیز
من با حرفهای تو کاملا موافقم ولی نمی فهمم چرا خواستار حذف نوشته ی خانم اسماعیلی شدی. خوب هر کسی می تواند خودش بخواند و قضاوت کند و یا نظر بدهد.
کیوان
آزادی بیان را یک چیز محدود میکند آن هم پراکندن نفرت است. منظورم این نیست که خدای نکرده خانم اسماعیلی منظورشان این بوده. اگر هم برخورد تند من موجب رنجش خانم اسماعیلی شدهباشد معذرت میخواهم.
متاسفانه ما در ایران از کنار این موضوع خیلی راحت میگذریم و متوجه نیستیم که همین چیزها چه طور میتواند ملتی را تباه کند. این است که کوتاه نمیآیم و موافق هم نیستم که بگذاریم دیگران قضاوت کنند.
مهرداد عزیز
اولا به نظرم تنها پراکندن نفرت نیست که آزادی بیان را محدود می کند. ثانیا
من از این جمله ات که «موافق هم نیستم که بگذاریم دیگران قضاوت کنند.» تعجب می کنم. با چه معیاری و در چه مواردی موافق نیستی که بگذاریم دیگران قضاوت کنند. اصلا این دیگران کیستند؟ کسانی غیر از من یا ما؟ آیا خود ما از دید همان دیگران «دیگران» نیستیم؟ با این روش اتفاقی که می افتد این است که کسانی که قدرت دارند جلوی انتشار نظرات دیگران را می گیرند.
نکته ی سوم این است که خود تو در یک مورد متنی نوشته بودی و گفته بودی که از نام دو نفر حالت به هم می خورد. اگر این بیان از دیدگاه یکی از دیگران مصداق پراکندن نفرت باشد و با ابراز عصبانیت از تو بخواهد نوشته ات را برداری این کار را می کنی؟
خواهش مي كنم من ناراحت نشدم بالاخره تااندازه ايي هم حق با شماست دليل خيلي از جنگها وويرانيها همان نژادپرستي هست كه شما گفتيد جنگ جهاني اول ودوم كه دنيا را ويران كرد همان نژادپرستي بودمن دريك قسمتي از متن هم گفتم وقتي براي اولين بار آن ايميل بدستم رسيد به نظرم مطلب باارزشي نيامد منتها از حرفهاي آقاي كروبي كه گفتند اسرائيليها خيلي از احمدي نژادتعريف كردند يادآن ايميل افتادم وكمي به محتوايش شك كردم درضمن من مخالف يهوديت نيستم دين يهوديت يكي ازاديان الهي است پيامبردارند كتاب آسماني دارند من مخالف آنها نيستم مخالف صهيونيست هستم صهيونيست هم يكجور نژادپرستي است وعلت تمام وقايع خونين خاورميانه همين نژادپرستي است يهوديهاي افراطي اعتقاددارند كه براساس كتاب آسماني آنها به سرزمين موعود مي روند سرزمين موعود آنها به منطقه خاورميانه محدود نمي شود بلكه آنها طبق همين نژادپرستي كه شما گفتيد ادعاي سلطه بركل دنيارادارند الآن هم اگر شما نگاه كنيد واقعا هم بركل دنيا سلطه دارند اكثرسرمايه دارها واشخاص با نفوذ آمريكا وحتي اروپا يهودي هستند البته ادعاي سلطه بركل دنيا مخصوص صهيونيستها نيست بعضي از مسلمانهاي افراطي هم يك چنين توهمي دارند حتي خودما ايرانيها هم اعتقاداريم اماخيلي زيركانه اين موضوع راپنهان مي كنيم بعضيها لغت آريايي را به نژاد نجيب معنا ميكنند بعضيها هم مي گويند آريايي يعني نژاد برتر واقعيت اينست كه ما هم در اعماق ولايه هاي زيرين فرهنگمان وقتي كنكاش مي كنيم مي بينيم كه نژادپرستيم اما خيلي ازماها به روي خودمان نمي آوريم ويا آنرا پنهان مي كنيم در واقع دردرون هر كدام از ما يك هيتلر پنهان خوابيده است منتها قدرت ظهور پيدا نكرده
کیوان جان
قبول دارم که آزادی بیان را فقط نفرتپراکنی محدود نمیکند؛ بهتر بود مینوشتم که یکی از چیزهایی که آزادی بیان را محدود میکند نفرتپراکنی است.
نفرتپراکنی هم (در این معنایی که به کار میبرم) چیز شخصیای نیست. یعنی صرف متنفر بودن از کسی و بیانش را من نفرتپراکنی نمیدانم، گرچه ممکن است نفرت شخصی اخلاقی نباشد. معنیای که به کاربردم یعنی برانگیختن نفرت عمومی از گروهی از مردم چون متعلق به نژاد، طبقهی اجتماعی، یا مذهب خاصی، ... هستند؛ نفرتی که کور است و معیار خودکاری میدهد دست عموم تا «جمعی دیگر» را محکوم کنند.
به نظرم مسوولیت اخلاقی هر آدم باوجدانی است که اگر چنین نفرتپراکنیای (با تعریفی که کردم ) را جایی دید یا شنید، از طرفش بخواهد که از این کار دست بردارد یا آن را در «دید همگان» قرار ندهد و خودش منتظر «قضاوت» دیگران ننشیند. من هم از دوستمان فقط خواستم که این نوشته را بردارد، دوستمان مختار بود که بردارد یا نه. اینجا رابطهی قدرتی در میان نبود که مسالهی سانسور یا جلوگیری از انتشار نظر دیگران در میان باشد.
با این اوصاف فکر میکنم روشن باشد که «حال بههم خوردن» از کسی یا بیانش در نظر من نفرتپراکنی نیست٬ گر چه ممکن است اخلاقی نباشد.
این اواخر متمایل به دیدگاه «آزادی مطلق» بیان شدهام. در نتیجه با وجود آنکه نمیدانم نوشته حذف شده چه بوده، با حذف آن حتی اگر حاوی «نفرت پراکنی» هم بوده باشد مخالفم.
من قبول دارم حرفهایی که آقای خزعلی زده وخانم اسماعیلی صرفا نقل قول کرده(ومطمئناً قصدی نداشته)،حرفهای خطرناکی هست که پخش آن آثار بدی در جامعه می تواند داشته باشد.اما مگر رئیس جمهور محترم همین شیوه را در پیش نگرفته؟ ایشان متاسفانه با لجن پراکنی و بدون مدرک تهمت ناروا به دیگران زدن سعی در تحریک احساسات مردم دارد..آن هم در تلویزیون با آن حجم بالای بیننده
بنظر من بهتر بود که آن نظر حذف نمی شد و اگر انتقادی بود در جواب به آن و با رفرنس به متن اصلی نوشته می شد. اینکه به دیگران اجازه ندهیم که متن اصلی را ببینند یعنی سانسور اطلاعات. بهرحال حرفی زده شده هرچند نادرست. اما اینکه از دیگران بخواهیم که قبول کنند آن نقل قول بد است بدون آنکه مطلب اصلی را بینند یعنی توهین به شعور دیگران!
دوستانی که میخواهند بدانند در آن نوشته چه آمده کافی است نام آقای خزعلی و رییسجمهور فعلی و یکی از ادیان ابراهیمی را در گوگل بجویند. جوینده یابنده است.
من از دیگران نخواستم که قبول کنند بد است. دلیلهایم را برای اینکه پراکندن و دامن زدن به این جعلیات (حتی اگر درست باشند) نوشتم و از دوستمان خواستم نوشته را بردارند. خانم اسماعیلی هم لطف کردند و نوشته را برداشتند. حالا هم مختار اند که اگر صلاح میدانند بگذارند. اما من همچنان معتقد ام بازنشر این جور نوشتهها و پراکندنشان نه تنها کمکی به ما نمیکند٬ بلکه در درازمدت عواقب خطرناکی دارد.
متاسف ام که بگویم حرفهایی از این دست در جامعه بسیار رواج دارد و حتی در میان نخبگان هم به وفور دیدهمیشود تا آنجا که حتی خبرنگاران و روزنامهنگاران هم نسبت به این رفتار نژادپرستانه و کینهتوزانه نه تنها واکسینه شدهاند٬ خودشان به آن هم دامن میزنند. کافی است روزنامه و خبرگزارهای ایرانی را ورق بزنید یا دنبال کنید. نمونهی بسیار تاسفبارش را در رفتارمان با افغانهای ساکن ایران میبینید. از ستمهایی که صاحبان قدرت به «دیگری»٬ حتی اگر همکیش و هممذهبشان باشد٬ روا میدارند در میگذرم. اما ما مردم به قدری در هوای عفن این رفتارها فرورفتهایم که بوی گندش را دیگر حس هم نمیکنیم.
این جور چیزها را میبینیم٬ میشنویم و میخوانیم بی آن که توهینی به شعور و انسانیت و وجدانمان در آن حس کنیم و دم بر نمیآوریم.
متاسف ام و از توهین به شعورتان معذرت میخواهم.
از نوشته سانسور شده نمیتوان انتقاد کرد گرچه شایسته شدیدترین انتقادها باشد. نکته اصلی در موضع حمایت از «آزادی مطلق بیان» همین است. گرچه به احتمال بسیار زیاد تمامی دوستان با متنی نژادپرستانه بشدت مخالفت میکردند، حال که نوشته سانسور شده مخالفان هم مجرای درستی برای بیان موضعشان ندارند. توجه کنید که مهرداد مجبور شده چندین بار توضیح بدهد و قضیه را روشن کند در حالی اگر از ابتدا بجای اصرار بر حذف آن نوشته، به بیان صریح نظرش پرداخته بود میتوانست خیلی بهتر موضع خودش را بیان کند. یاد بگیریم در برابر انتشار تنفرانگیزترین مطالب، به جای فریاد حذف و سانسور به پاسخگویی قوی، مستدل و قانع کننده بپردازیم.
آرش
اول این که -به قول علی دایی- ببخشید چون من خیلی میخواهم رک حرف بزنم. تو که خودت میدانی من وقتی عصبانی بشوم خودی و غریبه نمیشناسم. از بچگی هم علاقهی عجیبی به مرغهای یکپا داشتم. فقط هم یک جمله بیشتر نمیگویم:
«آزاد مطلق بیان» نه مفید است و نه اصلآ وجود خارجی دارد.
من هم دیگر حوصله ندارم این بحث را ادامه بدهم. بروم این مناظرهی محسن آرپیجی را با محمود چاخان ببینم.
دهه! این که نشد مهرداد! کجای این چیزی که نوشتی پرخاشجویانه و یا عصبانی بود؟ این جمله که در جواب نوشتی خیلی آرام و منطقی بود که :)
من هم کشوری سراغ ندارم که قانون اساسیش از آزادی مطلق بیان صحبت کرده باشد ولی دلیل نمیشود که من از آن دفاع نکنم. من نه تنها آنرا مفید، که آنر لازم میدانم. اگر مایل باشی بعدا در این باره بیشتر مشاجره میکنیم :)
من درايران زندگي مي كنم جامعه افراط وتفريط وقتي همه چيز سانسور ميشه وتودر سانسوركامل اطلاعات واخبار جهاني هستي طبيعتا دچار افراط مي شوي وتشنه اينكه همه جور خبري را بشنوي ويا بگي اينطور ميشه كه همه مرزها قاطي پاتي ميشه ونميداني چيزي را بايد گفت ويا نگفت واصلا مرزش چي هست ويا اصلا مرزي وجودداره يا نه با همه اين حرفها من فكر مي كنم دركل فرستادن آن مطلب شايد خيلي اخلاقي نباشه اما خيلي دوست دارم يكبار بحثي رادروبلاگ بگذاريم در مورد آزادي بيان وحدود ومرزهاي آن واينكه آزادي بيان چه حد ومرزهايي داره وچه چيزي آن را محدود مي كنه وآيا اصلا حد ومرز داره يانه هرچيزي را ميشه در جامعه بيان كرد يا نه من واقعا دوست دارم نظر دوستان عزيزمخصوصا دوستاني كه در خارج از كشور هستند را بدانم چون اينجا ايرانه ومعمولا بخاطر سانسورهاي زيادخبري وافراط وتفريط هاي زيادواقعا نمي داني اگر يكروز سانسورها برداشته بشه ممكنه در كل به پيشرفت جامعه انساني كمك كنه يا نكنه يا حدومرز سانسور وآزادي بيان چقدر هست
برای مطالعه درباره آزادی بیان این کتاب کوچک از انتشارات آکسفورد شروع بدی نیست.
اتفاقآ این مجموعهی Very Short Introdution
از انتشارات اکسفرد مجموعهی خیلی خوبی است. معمولآ نویسندهی هر جلدش هم از آدمهای شناختهشده و معتبر آن موضوع است. یکی دو تایش هم در ایران ترجمه و چاپ شده. «فلسفهی سیاسی» نوشتهی دیوید میلر و «سیاست» که اسم نویسندهاش را یادم نیست. فکر میکنم نشر ماهی چاپشان کرده.
ارسال یک نظر