۱۳۸۳/۰۶/۰۹

نيش

مدت طولاني هستش که به فکر راه اندازي يک وب سايت هستم که با ارائه خدمات خاصي يا به مردم عادي و يا برنامه نويسها بتونم يک محل درآمد ديگري براي خودم دست و پا کنم. چندين ايده و فکر از ذهنم گذشت ولي با جستجو در گوگل ديدم که مشابه ايده هاي من وجود دارند. حتي نوشتن يک يا چند نرم افزار و فروش آن از طريق اينترنت براي من هم هيجان انگيز است. ولي باز هم به مشکلي مثل وجود آن از قبل برخوردم. مثلا نوشتن يک برنامه براي Code profiling برنامه هاي نوشته شده در NET. (دات نت). متاسفانه با چک کردن از طريق گوگل ديدم که يک بابايي تو انگلستان يک همچين چيزي نوشته است. خلاصه مطلب اينکه دنبال چيزي ميگردم که حالت Market Niche داشته باشه. هر چي ميگردم کمتر پيدا ميکنم. گاهي هم فکر ميکنم نظير کاري که قبلا وجود داشته را انجام بدم ولي ميبينم که آنقدر تعداد اين نوع کارها زياد است که عطا آن کار را به لقايش ميبخشم به خصوص اينکه اون کارها در طول سالها Develop شده است .
البته ايران پر از Market Niche است. هر کاري را از نظر نرم افزاري در ايران انجام بدهيم جديد و پرسود خواهد بود. مثلا راه اندازي سرويسهاي آنلاين براي بانکها. مطمئنا راه بسيار طولاني براي عملي شدن اين نوع خدمات گسترده الکترونيکي در ايران پيشرو است.
ميخواستم نظر شما دوستان را بپرسم. شما چه فکر ميکنيد. آيا ميتوان روشي براي ايجاد يک نوع سرويس کارا و جديد در آمريکاي شمالي و يا اروپا يافت؟

۸ نظر:

Masoud Ghaffari گفت...

چند نکته نامربوط:
فکر کنم تلفظ این لغت نیچ باشد نه نیش (لااقل در ولایت ما که اینطور است). در این کاربرد شاید بتوان از معادل‌های فرصت یا ایده بازاریابی استفاده کرد.
ضمنا اگر دوستان از نام کامل‌شان در وبلاگ استفاده کنند کمک بزرگی به آدم‌ کم‌حافظه و خنگی مثل من در بخاطر آوردنشان می‌کنند.

Masoud Ghaffari گفت...

لهجه‌های مختلف انگلیسی هم عالمی دارد. در همین آمریکا تنوع نژادی جغرافیایی ملغمه‌ای از لهجه‌ها ساخته است. بین این تنوع تلفظ خارجی‌ها را هم که اضافه کنید مجموعه جالبی از کار در می‌آید. مثلا انگلیسی با لهجه گلپایگانی مثل من :). البته فکر کنم از نظر زبان‌شناسی به گروه اول accent می‌گویند و به گروه دوم dialect

Arash Salarian گفت...

من نسبت به کیفیت و روش برنامه‌سازی برای کاربردهای بانکی در ایران خیلی بدبین هستم. ببینید! سیستم اجرای تراکنش‌های بانکی، باید سیستمی Highly Available باشد به این معنا که MTBF بسیار طولانی و MTTR خیلی کوتاه داشته باشد. برای ساخت چنان سیستمی نیاز به سخت‌افزار و نرم‌افزار ویژه است. به نظر من کامپیوتری کردن اطلاعات بانکی و در مرحله بعد، تراکنش‌ها بدون دانش کافی در طراحی چنان سیستم‌های مقاومی در برابر خرابی، کاری بسیار اشتباه و در دراز مدت همراه با ریسک‌های خیلی بزرگ است.

Arash Salarian گفت...

راستی یک نکته هم در مورد لهجه‌های زبان انگلیسی: فقط یک لهجه وجود دارد که از نظر جمعیت کسانی که به آن لهجه صحبت می‌کنند بی‌رقیب است. می‌دانید که کدام یک را می‌گویم؟ لهجه هندی!

MBZ (Massoud Babaie-Zadeh) گفت...

خوب البته دوستاني كه مدتي از ايران دور بوده‌اند كمي فراموش كرده‌اند كه سيستم كاري در ايران اصلا جور ديگري است!

MBZ (Massoud Babaie-Zadeh) گفت...

من خودم هم دو سال در شركت خدمات انفورماتيك كار كرده‌ام و انصافا كارشان بد نيست (يا لااقل نبود!). بخصوص خود دكتر الهي (موسس شركت) در آن سالهاي اولي كه از خارج آمده بود و ايده ايجاد اين شركت را داشت خيلي روي مواردي كه آرش برشمرده تاكيد داشت و واقعا آنها را در نظر مي‌گرفت (البته ايشان لغت Availability را ترجيح مي‌داد!). او در آن موقع عضو هيات علمي دانشگاه صنعتي شريف و به هر حال يك شخصيت دانشگاهي بود (و من هم خيلي چيزها از او ياد گرفتم). ديگر در سالهاي بعدي و بعد از رفتن ايشان از دانشگاه چه تغييراتي رخ داده است من اطلاعي ندارم!

Arash Salarian گفت...

درست است، کلیدواژه‌ای که اینجا باید بکار گرفته شود Availability است و سیستمهای بانکی باید Highly available باشند. معمولا Availability را به درصد نشان می‌دهند مانند ۹۹/۹۹٪ ولی چون در واقع تعداد نه‌ها در این عدد مهم است، بجای این مثال می‌گویند چهارتا نه و یا «کلاس ۴». در بیشتر کشورها استاندارد Avilability برای سیستم‌های بانکی کلاس ۵ یا حتی بعضی موارد کلاس ۶ است. ترجمه به زبان فارسی کلاس ۵ می‌شود: سیستمی که در تمامی طول یک سال،‌ کمتر از ۵ دقیقه از کار بیافتد. این مقدار برای کلاس ۶ در حدود ۳۱ ثانیه در سال است!
حال آیا واقعا در طراحی سیستم‌های بانکی کشور، در تمامی سطوح طراحی و پیاده‌سازی و نگه‌داری سیستم طوری طراحی می‌شود که بتواند «تضمین» کند که در بد‌ترین حالت تنها ۵ دقیقه در سال نیاز خارج شدن از سرویس برای هرگونه خرابی ممکن داشته باشد؟ به کلمه «طراحی» و «تضمین» توجه کنید. دوستانی که در شرکت‌هایی که این‌گونه طراحی‌ها را برای خدمات بانکی کشور انجام می‌دهند کار می‌کنند (یا کرده‌اند) بهتر از من می‌توانند به این سوال جواب دهند.

Farshad F گفت...

یک) در مورد بحث آرش خان عفیفی من فکر کنم بخش مهمتر همانگونه که خودش هم اشاره کرده داشتن یک طرح تجاری (Business Plan) دقیق است تا توانایی های نرم افزاری هر چند آن هم مهم است. من فکر کنم برای موفقیت طرحهای نرم افزاری آن برنامه تجاری مهمتر از تواناییهای نرم افزاری است. دست کم وزن اولی به دومی 60 به 40 است اگر بیشتر نباشد.
دو) در مورد سیستم بانکی پیشنهاد شخصی بنده به دوستان این است تا زمانی که انحصار دولتی بانکداری از بین نرفته خیلی سرمایه گذاری شخصی در این زمینه نکنند. بهترین موقعیت سمت مشاوره در شرکتهای دولتی است که مشاوره می دهند یا اجرا می کنند. چون احتمالا تا یک مشکلی پیش بیاید بازی "کی بود کی بود من نبودم" شروع می شود و تنها روشی که راحت می شود در رفت داشتن سمت مشاوره است:)