حتماً این جمله را زیاد شنیدهاید که: «الف مثل ِ سگ از ب میترسد». حالا بیایید بهجای ِ «الف» بگذاریم «موش» و بهجای ِ «ب» بگذاریم «گربه». نتیجه تناقضآمیز میشود، چون سگ از گربه نمیترسد. اگرچه ظاهر شدن ِ این تناقض علت ِ سادهای دارد ولی بد نیست خودتان هم به آن فکر کنید. بهنظرم علت ِ آن با همهی ِ سادهگی بسیار مهم است. بعداً در بارهاش خواهم نوشت.
۴ نظر:
به نظر من علت این «تناقض» این است که از اول ما مجاز به استفاده از گربه و موش در این مثال نبودیم! در واقع به نظر میرسد که فرم استاندارد این اصطلاح به این شکل است «فلانی مثل سگ از فلان شخص/چیز میترسد». به این ترتیب جایگذاری گربه در این مثال تعریف شده نیست ؛)
برداشت ِ آرش درست است. موضوع اینجاست که خیلی چیزها مثلاً حتی نظریههای ِ
علمی دست ِ آخر از یک یا تعدادی گزاره تشکیل شدهاند. هر گزاره تحت ِ شرایطی درست است و اگر آن شرایط برقرار نباشند معلوم نیست درست باشد. حال به این گزاره توجه کنید:
الف مثل ِ سگی که از صاحبش میترسد از ب میترسد.
از آنجا که معمولاً این گزاره را وقتی به کار میبریم که الف و ب آدم هستند و از آنجا که صاحب سگ هم معمولاً آدم است عبارت «ی که از صاحبش میترسد» به قرینه از این گزاره حذف شده است ولی باید توجه داشت که گزارهی ِ جدید در شرایطی که الف و ب آدم باشند درست است و در غیر ِ این صورت معلوم نیست درست باشد. به عبارت ِ دیگر باید همیشه به شرایط ِ صدق ِ یک گزاره توجه داشت. بنابراین با قرار دادن ِ موش و گربه به جای ِ الف و ب ممکن است به نتیجهی ِ خندهداری برسیم که در این مورد میرسیم. اما اگر در همان گزارهی ِ اول به جای ِ الف و ب قرار دهیم موش و گربه، هیچ تناقضی وجود ندارد.
همین واقعیت ِ ساده در بسیاری موارد نادیده گرفته میشود و باعث بحثهای ِ زیادی میشود. بهخصوص اگر گزاره کمی پیچیدهتر باشد و یا مربوط به موضوع ِ پیچیدهتری باشد. مثلاً اگر کمی دقت کنید علت ِ بسیاری از بحثها و اختلافها در عالم ِ سیاست چیزی جز این نیست. گاهی اوقات علت ِ این که دانشجویان درس را نمیفهمند هم همین است.
هر گزارهی علمی بنا به شرایطی درست است و همیشه باید به شرایط صدق گزاره توجه داشت. اما اینطور نیست که این شرایط همیشه به قرینه حذف شدهباشند، یا شرایط صدق گزاره هنگام بیان گزاره بر گویندهی گزاره معلوم باشند.
مثلآ وقتی نیوتون قانون بقای اندازه حرکت را بیان میکرد نمیدانست که این گزاره فقط برای سرعتهای بسیار کمتر از سرعت نور صادق است.
میخواهم بگویم مشکل بسیار بزرگتر از فراموشی یا کمدقتی بیان کنندهی گزاره است. هر وقت میگوییم «اگر الف آنگاه ب» در واقع منظورمان این است که اگر «الف (و تعدادی احتمالآ بیشماری شرط دیگر که اکنون بر گوینده روشن نیست) آنگاه ب».
حالا شاید بگویید پس یک گزارهی علمی به چه درد میخورد؟ جواب: به این درد که ما دربارهاش بحث کنیم:)
به نظر میرسد گاهی اوقات وقتی آدم میخواهد از اطناب ِ ممل پرهیز کند گرفتار ایجاز ِ مخل میشود.
ارسال یک نظر