ببینید! این وبلاگ ۲۴ عضو دارد و فکر میکنم که کسانی هم که آنر میخوانند فقط همین تعداد و شاید یکی دو نفر بیشتر باشند (مثلا مرجان که همیشه نوشتهها و کامنتها را میخواند!).
همه ما همدیگر را میشناسیم و تا حدی از اخلاق و رفتار هم اطلاع داریم. چیزی که هست این است که وقتی کسی مطلبی در اینجا مینویسد معمولا سعی میکند چیزی بنویسد که برای «دیگران» جالب باشد و نه این که لزوماً آن مطلب برای خود آن شخص اهمیت فوقالعاده داشته باشد (یا به بیانی، نوشتهاش ارزش اشتراک داشته باشد نه آنکه فقط برای خودش جالب باشد). از خودم مثال بیاورم که فکر کنم بیشتر دوستان از اخلاق و رفتار من مطلع باشند و میدانند در واقع جالبترین چیز برای من مطالب مربوط به تکنولوژی (از هر نوعی که باشد!) است و در شبانه روز بیشتر وقت در خواب و بیداری ذهنم درگیر آن است. ولی خوب، وقتی که میخواهم در وبلاگ مطلبی بنویسم سعی میکنم چیزی باشد که برای دیگران جالب باشد و بتوانند در مورد آن نظر بدهند و بحثی داشته باشیم. بنابراین بجای نوشتن یک مطلب هیجان انگیز در مورد جزییات پیادهسازی سختافزاری لایه MAC در 100Mb ethernet میآیم و یک مطلب عمومی (که دیگر آنقدرها هیجانی ندارد (:) مینویسم.
همینطور به دلیل همان آشناییهایی که با هم داریم، در کامنتها دوستان معمولا فوری سراغ اصل مطلب میروند. وقتی که مطلب در زمینهای است که در آن تخصص نداریم در عین حال آنرا خیلی کوتاه و صریح نوشته باشیم، پیشاپیش معلوم است که چنان مطلبی نشانگر تمامی روش و منش فکری ما نیست. نکته من این است که اگر شخص الف بگوید که فلان چیز درست است و شخص ب پشت سر او کامنت بگذارد که نه خیر! فلان چیز دیگر درست است به این معنا نیست که این شخص ب عصبی است یا دلش درد میکند یا چیز دیگر! شاید به واقع موقع نوشتن میخندیده، کسی چه میداند؟!
وقتی که کسی چند سطر کامنت مینویسد، خیلی هنر کند یک یا دو نکته جالب را به نوشته در میآورد. شما هم همان یکی دو نکته را به شکل مجرد در نظر بگیرید. همان شخص ممکن است مطالب خیلی بیشتری هم داشته باشد ولی فرصت نکرده باشد که بنویسد و اولین چیزی که به ذهنش رسیده را صاف و پوستکنده و بدون حاشیهرویهای مرسوم ایرانی آورده باشد. بالاخره وبلاگ است، رساله دکترا که نیست! بنابراین از صراحت مطالب دلگیر نشوید، بر اساس آن به روانکاوی نویسنده نپردازید و با دید مثبت، کامنتها را تفسیر کنید. آخر پدرجان! نا سلامتی اینجا کسانی جمع شدهاند که بیش از ده سال است که همدیگر را میشناسند...
وبلاگ ِ چند نفر از ورودیهای سال ۶۹ دانشکدهی برق و کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان
۱۳۸۳/۰۸/۰۸
روانکاوی از راه دور
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
راستش فکر نمیکنم که برای کسانی که در این وبلاگ جمع شدهاند، وجه اشتراک «فقط» کلمه ورودی ۶۹ باشد. بالاخره حتی در حد خیلی محدودی هم که شده، همدیگر را میشناسیم. مثل سایر وبلاگهای جمعی نیست که ممکن است افراد به عمرشان یکدیگر را ندیده باشند، ندانند که چند سال دارند، اگر درس خوانده هستند رشته فنی بودهاند یا علوم انسانی یا ...
من هم با حرف دوست شما که گفته «iut69ece جايي است که چند تا دوست که همديگر را مي شناسند دور هم جمع شده اند و نظرات شخصيشان را در مورد مسائل مختلف مي دهند» کاملا موافق هستم. آنچه که ممکن است نظر من را نسبت به آن شخص متفاوت کند این است که «تمام» ورودیهای ۶۹ برق و کامپیوتر صنعتی اصفهان را دوست خودم میدانم! ممکن است که برخی از آنها دوستان صمیمیتری باشند ولی در هر حال کسی را به یاد نمیآورم که اگر روزی به او در خیابان برخوردم، مانند غریبه با او رفتار کنم. فکر میکنم که این فقط نظر من نباشد و خیلی از اعضای دیگر این وبلاگ هم با همین فکر و به قصد زنده کردن یا پررنگ کردن این دوستی به اینجا سر میزنند. قرار هم نبوده که متر برداریم و بگوییم که هر کس از دو متر و نیم بیشتر با ما دوستی داشت میتواند بنویسد و گرنه نه! هنوز هم دعوت عمومی ما برای همه برو بچههای ۶۹هی پابرجاست.
ارسال یک نظر