بجای بیماری هلندی، من دارم بیشتر به بیماری ویژه شب امتحان فکر می‌کنم! تز مهرداد نزدیک به آخرش است و فکر کنم که الان وقتی است که به قول معروف اوج گرفتاری و کار (برای نوشتن و تموم کردن هزار تا کار و ایده نصفه و نیمه و ...) است. در این شرایط خیلی از افراد (از جمله خودم!) دچار بیماری ویژه‌ای می‌شوند به نام بیماری شب امتحان! در این بیماری، بیمار بجای آنکه به کار اصلی خودش برسد، فکرش درگیر مسائل فربینده دیگر می‌شود. مثلا کتابی را کشف می‌کند و کارش را رها کرده و یک‌سره به خواندن آن کتاب فرعی مشغول می‌شود. یا در مورد خودم (چون کار تز من هم نزدیک به اتمام است)، یک دفعه هوس می‌کنم که برنامه شطرنجی که مدتهاست رویش کار می‌کنم را تکمیل کنم! در مورد مهرداد هم که انگار نگرانی‌اش در مورد قضیه نفت و تغییرات قیمت آن و تاثیرش بر اقتصاد ایران بیشتر زمانی به اوج می‌رسد که سرش شلوغ می‌شود و کار تزش بالا می‌گیرد :))
من که اسمش را تا حالا نشنیده بودم. در نتیجه مجبور شدم کمی در نت در مورد این بیماری در اینجا بخوانم (نسخه فرانسویش). البته واکسینه کردن درختها هم جالب است، تا حالا نشنیده بودم! اما منظور تو از اینکه آنرا اینجا نوشتی چیست؟ خبر جدیدی در دانشگاه تورونتو شده (چون آخرین اطلاعات این صفحه مربوط به سال ۲۰۰۱ است)؟ یا اینکه قضیه‌ی ریش‌تراش است؟ ؛-)
گمان می کنم که مسعود در جستجویش از جای عجیب و غریبی سر درآورده باشد! بیماری هلندی یک اصطلاح اقتصادی است که به وضعیتی اطلاق می شود که کشف یک ماده معدنی بر اقتصاد صنعتی کشور تاثیر معکوس گذاشته و در عمل رشد اقتصاد صنعتی کشور را عقب می راند! به عنوان مثال به اینجا نگاه کنید. کامنت من هم در مورد اشاره های متعدد مهرداد به قضیه افزایش قیمت نفت و تاثیر در عمل منفی آن بر اقتصاد ایران بود. البته ناگفته نماند که نظر شخصی من در مورد صادرات نفت و گاز کمی با مهرداد فرق می کند...
۴ نظر:
بجای بیماری هلندی، من دارم بیشتر به بیماری ویژه شب امتحان فکر می‌کنم! تز مهرداد نزدیک به آخرش است و فکر کنم که الان وقتی است که به قول معروف اوج گرفتاری و کار (برای نوشتن و تموم کردن هزار تا کار و ایده نصفه و نیمه و ...) است. در این شرایط خیلی از افراد (از جمله خودم!) دچار بیماری ویژه‌ای می‌شوند به نام بیماری شب امتحان! در این بیماری، بیمار بجای آنکه به کار اصلی خودش برسد، فکرش درگیر مسائل فربینده دیگر می‌شود. مثلا کتابی را کشف می‌کند و کارش را رها کرده و یک‌سره به خواندن آن کتاب فرعی مشغول می‌شود. یا در مورد خودم (چون کار تز من هم نزدیک به اتمام است)، یک دفعه هوس می‌کنم که برنامه شطرنجی که مدتهاست رویش کار می‌کنم را تکمیل کنم!
در مورد مهرداد هم که انگار نگرانی‌اش در مورد قضیه نفت و تغییرات قیمت آن و تاثیرش بر اقتصاد ایران بیشتر زمانی به اوج می‌رسد که سرش شلوغ می‌شود و کار تزش بالا می‌گیرد :))
من که اسمش را تا حالا نشنیده بودم. در نتیجه مجبور شدم کمی در نت در مورد این بیماری در اینجا بخوانم (نسخه فرانسویش). البته واکسینه کردن درختها هم جالب است، تا حالا نشنیده بودم! اما منظور تو از اینکه آنرا اینجا نوشتی چیست؟ خبر جدیدی در دانشگاه تورونتو شده (چون آخرین اطلاعات این صفحه مربوط به سال ۲۰۰۱ است)؟ یا اینکه قضیه‌ی ریش‌تراش است؟ ؛-)
گمان می کنم که مسعود در جستجویش از جای عجیب و غریبی سر درآورده باشد! بیماری هلندی یک اصطلاح اقتصادی است که به وضعیتی اطلاق می شود که کشف یک ماده معدنی بر اقتصاد صنعتی کشور تاثیر معکوس گذاشته و در عمل رشد اقتصاد صنعتی کشور را عقب می راند! به عنوان مثال به اینجا نگاه کنید.
کامنت من هم در مورد اشاره های متعدد مهرداد به قضیه افزایش قیمت نفت و تاثیر در عمل منفی آن بر اقتصاد ایران بود. البته ناگفته نماند که نظر شخصی من در مورد صادرات نفت و گاز کمی با مهرداد فرق می کند...
عجب! شديدا در فكر بودم كه مهرداد با درختها چكار دارد!
ارسال یک نظر