چند روز پیش کیوان در پانوشتی لینکی داده بود به مقالهای. ته ِ حرف نویسندگان آن مقاله این بود که میتوان با ارجاعهای بیخود به مقالهای آن را مهم جلوه داد. گذشت تا چند روز پیش که نوشتهای خواندم در روزنامهی شرق که گیر داده بود به قلنبه گویی و فضلفروشی. حرفش این بود که بعضیها با پراندن چند واژهی بیگانه یا مهجور و قلنبه مخاطب بینوا را مرعوب سواد ِ نداشتهی خود میکنند. گذشت تا این نوشته را دیدم. که حاشیهای است بر آن مطلب روزنامهی شرق. اما خلاصهی ماجرا:
چند سال پیش فیزیکدان رندی مقالهای پر از واژهپرانی نوشتهبود و برای یکی از مجلههای معتبر علوم انسانی فرستادهبود. مقاله را که چاپ کردهبودند، پشتبندش مقالهی دیگری فرستاده بود که سرتان کلاه گذاشتم و هرچه آنجا گفتهام «گلواژه» بوده. متولیان مجله از ترس آبرو ریزی چاپش نکردهبودند. شرح مفصل را میتوانید اینجا بخوانید.
به این فضلفروشی ِ جهانی، رودهدرازی ِ ایرانی را هم که بیفزایید باز هم دلیل پیچیدهگویی بعضی روزنامهنگاران/نویسندگان ایرانی را نمیفهمید. به گمانم دو چیز دیگر هم هست:
۱. ذهن ِ آلوده به شعر و شاعری ما ایرانیها. که مثلا در نشان سازمان انرژی اتمی هم نوشتهایم: دل هر ذره را که بشکافی/ آفتابیاش در میان بینی. ربطش را خودتان پیدا کنید.
۲. زبان فارسی را بلد نیستیم. نظام آموزشی هم به جای «زبان فارسی» به ما «ادبیات فارسی» یاد میدهد. (یا دست کم در زمان دانشآموزی ما اینطوری بود.) همین است که میبینی جانمان بالا میآید تا دو خط بنویسیم و تا خواننده را جانبهسر نکنیم دست بر نمیداریم.
اگر حوصلهاش را دارید و میخواهید «زبان فارسی» تان بهتر شود، «تاریخ بیهقی» را بخوانید. بیهقی ساده نوشتهاست و سر راست. هیچ صنعت ادبیای هم در آن نیست. از تقلیدهای بیمایه از ساختار زبانهای فرنگی هم خالی است. به گمانم نشر مرکز همین یکیدو سال پیش چاپش کردهاست.
وبلاگ ِ چند نفر از ورودیهای سال ۶۹ دانشکدهی برق و کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان
۱۳۸۳/۰۹/۲۲
زبان رندان
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
البته متاسفانه در ایران بدلیل پایینبودن سطح تحقیقات و اینکه اکثر اساتید و دانشگاهها مقاله درست و حسابی ندارند، وضعیت چنین است، یعنی تعداد مقاله مهم است نه کیفیت آن. البته تعداد مقاله در هیچ جا بیتاثیر نیست، ولی در جاهای درست و حسابی (مثلا اگر برای عضویت در هیات علمی یک دانشگاه معتبر جهانی اقدام کنید)، چیزی که مهم است کیفیت مقالات و نه تعداد آنها است که آن هم با «تعداد ارجاع به مقاله» مشخص میشود (یعنی چقدر بقیه افراد در مقالات خودشان به مقاله مورد نظر رفرنس دادهاند).
البته متاسفانه گفت که دنیای تحقیقات علمی و انتشار مقالات دنیای پرفسادی است، و حتی در معتبرترین کنفرانسهای جهانی آشنایی نقش مهمی ایفا میکند. کپی کردن مقاله و مخصوصا دزدیدن ایده (قبل از اینکه به مقاله منجر شده باشد، و در طی مکالمهای که مثلا در یک کنفرانس انجام شده است) هم بسیار رایج است. دوستی الجزایری داشتم بنام «انیس طالب» که در واقع تز دکترای من ادامه کارهای او بود (شاگرد قبلی استاد من در فرانسه بود). تز بسیار خوبی هم انجام داده بود. ولی بدلیل اینکه معتقد بود دنیای تحقیقات آکادمیک دنیای پرفسادی است، پس از دکترا کار آکادمیک را رها کرد و فعلا در شرکت اریکسون در فنلاند مشغول به کار است. آنقدر هم به مقالاتی که در دوره دکترایش منتشر کرد رفرنس داده شده است که در زمینه تحصصی من همه اسم او را شنیدهاند و بسیار معروف است.
در تکمیل حرف قبلیام باید اضافه کنم که منظور من این نبوده است که محققان افراد فاسدی هستند. بلکه منظور من این بود که برخلاف چیزی که در ابتدا به نظر میرسد در این دنیا هم، مثل خیلی جاهای دیگر، متاسفانه دزد زیاد است. البته معمولا چنین دزدهایی به ردههای بالا نمیرسند (تاکید میکنم معمولا!).
البته این استعداد ایرانیها که مهرداد به آن خرده گرفته آنقدرها هم بد نیست. چند سال پیش در خیابان تخت طاووس بر روی دیوار شرکت بیمهای این جمله را به خیال خود در ستایش بیمه از کسی نوشته بودند: «خون سیدالشهدا اسلام را بیمه کرد!». هر بار که از آن خیابان عبور میکردم، در آن غلغله دود و سروصدا و شلوغی با دیدن این جمله حسابی از ته دل میخندیدم و دلم شاد میشد :)
ارسال یک نظر