۱۳۸۳/۰۳/۳۱

تولدها


سلام ،قرار بود روزهای تولد یاد آوری شوند. اما داخل تقویمها هم معمولا روز رفتن را میاورند نه روز آمدن را! البته بعضی رفتنها آغاز یک آمدن است! نه
بگذریم سالروز رفتن دو بزرگمرد است :"شریعتی و چمران" و آخر این هفته نیز تولد حضرت زینب علیها سلام شیر زن کربلا.
از شریعتی جمله ای می آورم که از هر دو یاد شده باشد که: " آنانه رفتند کاری حسینی کردند و آنانکه ماندند باید کاری زینبی کند و گرنه یزیدی اند."
در مورد چمران و روح بزگ او واقعا چیزی نمیتوان نوشت: بزرگ شدن در کوچه پس کوچه های سه را سیروس ، دبیرستان البرز، دانشگاه برکلی ، لبنان وپایه گذاری جنبش امل باتفاق امام موسی صدر و در نهایت کردستان ایران، جنگ و عروج در دهلاویه! گویند آخرین جملاتی که ساعتی قبل از شهادت در مسیر حرکت بسوی خاکریزها نوشته جمله ای با این مضمون دارد:"... خدایا دیگر خسته شده ام ، دیگر این دنیا جای من نیست..." و یک ساعت بعد هم شهادت.
آما شما از آمدن بگویید.
شاد و پایدار باشید
د

۳ نظر:

Fatemeh Esmaeeli گفت...

) خداونـــــــــــــــــــــدا
عقيده مرا از دست عقده ام مصون بدار
به من قدرت تحمل عقيده مخالف ارزاني كن
مرا همواره ، آگاه و هوشيار دار ، تا پيش از شناختن - درست و كامل- كسي يا فكري – مثبت يا منفي – قضاوت نكنم
شهرت ، مني را كه " ميخواهم باشم " ، قرباني مني كه "ميخواهند باشم " نكند
خودخواهي را چندان در من بكش ، يا چندان بركش ، تا خودخواهي ديگران را احساس نكنم و از آن در رنج نباشد
انديشه و احساس مرا در سطحي پايين مياور كه زرنگي هاي حقير و پستي هاي نكبت بار و پليد " شبه آدم هاي اندك " را متوجه شوم ، چه، دوست تر مي دارم " بزرگواري گول خور " باشم تا همچون اينان "كوچكواري گول زن "
( دكتر علي شريعتي

Farshad F گفت...

شریعتی هماره برای من بزرگمرد بود و خواهدماند اما در این سالها بسیار از خود پرسیدم نمی توان در دو سر طیفی که یک سوی آن حسین و زینب اند و سوی دیگر یزید جایی یافت برای انسانهای دیگر. انسانهایی خاکستری نه به سپیدی حسین نه به سیاهی یزید.
من اگر بخواهم یک جمله از شریعتی برگزینم -حداقل من امروز- این یکی را بیشتر را ترجیح می دهم (قریب به مضمون): معلمی شغل انبیاست اگر کسی بتواند معلم خوبی باشد خیانت کرده است اگر شغل دیگری برگزیند.
هر چند من خودم ترجیح می دهم عبارت "خیانت می کند" را با عبارت " انتخاب خوبی نکرده است" عوض کنم.
اصلا هیچ توجه کرده اید رمز ماندگاری حافظ همین است که قضاوتهای چنینی ندارد تاریخ مصرف ندارد.

Arash Salarian گفت...

با تمام احترامی که به شریعتی و نقش مهمی که آغاز دوباره روند روشنگری اذهان مردم ایران داشته، دارم معتقدم که نظریات شریعتی در بسیاری موارد افراطی، شعارگونه و احساساتی و روند فکری او بیشتر شورشگرانه و نه فیلسوفانه بود. شریعتی با خرافات، جهل و انحراف می‌جنگید، ولی نبرد او بیشتر متوجه شوراندن نسل بی‌صدای جوان آن روز بود. او فلسفه‌ای دقیق، مبتنی بر روشی علمی و با وسواس علمی تالیف نکرد و اثار او بیشتر جنبه دراماتیک دارند تا علمی و فلسفی. البته مراد من از فلسفه در اینجا فلسفه مدرن و آنالیتیک است و نه فلسفه به معنای پیچیده‌گویی و بازی با واژگان که روش پیشینیان بود. به این ترتیب، شریعتی به عنوان واقعیتی در تاریخ ایران باقی می‌ماند که نه یک فیلسوف، بلکه سخنرانی زبردست بود که نسلی را به شور درآورد.