۱۳۸۳/۰۴/۰۳

ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود

يادم می‌آید که مسعود یک بار تفألی زده بود به حافظ (شاید برای قبولی در کنکور. اگر اشتباه می‌کنم تصحیح کن مسعود) و این شعر آمده بود

ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود
وین بحث با ثلاثه‌ی غســاله مــی‌رود
...........................
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر
کاین طفل یک‌شبه ره صدساله می‌رود

من نمی‌دانم که مسعود بالاخره یک‌شبه ره صد ساله رفت یا نه. ولی در این‌جا نمی‌خواهم در مورد این موضوع صحبت کنم، بلکه بیش‌تر می‌خواهم به «ثلاثه‌ی غساله» بپردازم! ترکیبی که در نگاه اول زمخت و ناموزون می‌نماید.
همان‌طور که می‌دانید باده‌خواری و می‌گساری ریشه‌ای دیرینه در بین مردم این مرز و بوم دارد. و این را می‌توان از لابه‌لای اشعار شاعران و نوشته‌های نویسنده‌گان دریافت. به‌عنوان مثال همین «ثلاثه‌ی غساله» بخشی از باده‌خواری روزانه بوده است. صبح‌هنگام، پس از بیدار شدن از خواب، برای شست‌وشوی مجاری گوارشی سه جام می‌صافی نوش جان می‌فرموده‌اند! و تازه این بخشی از کل ماجرا بوده است. پس از صرف نهار برای کمک به هضم غذا پنج جام دیگر سر می‌کشیده‌اند که نام آن «خمسه‌ی هاضمه» بوده‌است. در آخر شب هم برای یک خواب راحت، هفت جام تجویز شده‌بود که نامش «سبعه‌ی نائمه» بود.
برای صرف شراب ظرف‌های مخصوصی وجود داشته که مثلاًبعضی از آن‌‌ها به شکل حیوانات (مثلاً مرغابی) ساخته می‌شده به طوری‌که شراب از دهان آن خارج شود. حافظ می‌گوید

صفیر مرغ بر‌آمد بط شراب کجاست
فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید

بط به معنی مرغابی است. جام‌های مخصوصی نیز در می‌خانه‌ها بوده که درجه بندی داشته و هر کس بسته به توانایی خود در نوشیدن، جامش را تا یکی از خطوط هفت‌گانه پر می‌کرده است. کسی که تا خط هفتم را (که خط جور نامیده می‌شد) پر می‌کرده و آن را لاجرعه سر می‌کشیده به اصطلاح امروز آخر میخوار‌‌ه‌گی بوده و به همین مناسبت «هفت‌خط» نامیده می‌شده است. ضمناً شراب‌خواری ربطی به طبقات اجتماعی و احیاناً توان مالی نداشته و همه‌گانی بوده است. آن‌ها که توان‌شان بیش‌تر بوده، «می‌صافی» نوش جان می‌کردند و آن‌ها که توان مالی‌شان اجازه‌ی تهیه‌ی می‌ صافی نمی‌داد به «دُرد» که در واقع ته‌مانده‌ی شراب بوده و صاف و شفاف نبوده بسنده می‌کرده‌اند.
گیرم منظور حافظ و دیگران از می و مطرب و ساقیان سیمین‌ساق و شاهدان سرو قد به تمامی مفاهیم عمیق عرفانی بوده باشد. اما به‌هرحال آثار این بزرگان نشان می‌دهد که این‌ها واقعیت‌های جامعه‌ی ما بوده است. تا چیزی در عالم واقع وجود نداشته باشد سخن گفتن از آن به «کنایه» معنا پیدا نمی‌کند.
بسیاری از مشکلاتی که امروزه به عنوان معضلات جامعه از آن‌ها یاد می‌شود و عامل آن را ایادی استکبار جهانی و تهاجم فرهنگی از طریق ویدئو و ماهواره و اینترنت و ... می‌دانند، ریشه‌های کهنی در بین مردم همین مرز و بوم داشته است. کافی‌ است نگاهی به طنزهای عبید زاکانی، طنز پرداز بزرگ قرن هشتم که طنزهایش هنوز بوی تاز‌ه‌گی می‌دهد، بیندازید تا دریابید آن‌چه فساد اخلاقی و اجتماعی و ... نامیده‌ می‌شود از همان زمان‌ها در جامعه‌ی ما به وفور وجود داشته، فقط شکل و شمایل‌اش جور دیگری بوده است. ممنوع کردن کشیدن قلیان مشکلی را حل نمی‌کند.

۵ نظر:

Masoud Ghaffari گفت...

آفرین به این حافظه. روایت تو درست است. شب امتحان کنکور به سراغ حافظ رفتم و غزلی که اشاره کردی آمد. حالا که فکر می کنم به نظرم اشتباه چاپی وجود داشته و مصرع صحیح "کاین طفل صدساله ره یک شبه می رود" است. فعلا که 14 سالش گذشته است.
حالا که به سراغ حافظ میروم میگوید:
"حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را"
آن زمان که در صنعتی اصفهان خر میزدیم حافظ بی انصاف خودش مشغول حال و حول بود. حالا که توی چاهی که حافظ پیش پای ما گذاشت افتادیم و سعی می کنم تحقیق کنم می گوید زور بیخود نزن.

آقایان مواد مخدر را حرام اعلام نمی کنند و یا هزار اما و اگر قبلش می گزارند اما با شراب که کما بیش در اکثر جوامع پذیرفته شده و خطراتش به مراتب کمتر از مواد مخدر است به شدت دشمن انند. خیلی از تحقیقات (من این دکمه کوفتی حرف بعد از "ز" را نمی توانم پیدا کنم که از پزوهش به جای تحقیقات استفاده کنم) حتی بر مفید بودن استفاده معقول از شراب قرمز تاکید می کنند.
http://www.nlm.nih.gov/medlineplus/news/fullstory_17969.html

البته من مصرف هیچکدامشان رابه هیچکس توصیه نمی کنم.

Masoud Ghaffari گفت...

نظرت در مورد "پانوشت" به جای "کامنت" چیست؟ کم کم شاید لغت مناسب را پیدا کنیم.

کیوان گفت...

برای فارسی نوشتن می‌توانی از ویرایش‌گر لامپنویس استفاده کنی. در این ویرایش‌گر با گرفتن Shift و ز حرف ژ تایپ می‌شود.

پانوشت از پی‌نوشت و توضیح‌ به‌تر است. شاید کم کم به‌تر از این هم پیدا کنیم.

موفق باشی. راستی از بهنام خبری نداری؟ هیچ صدایی ازش نمی‌آد.

Masoud Ghaffari گفت...

بهنام مشغول خودکشی در مایکروسافت است (کار تابستان ) و مثل ما وبلاگ بازی نمی کند. با هم در تماس هستیم. عید امسال من پیششان رفتم و تلفنی هم گپ میزنیم.

Masoud Ghaffari گفت...

از یکی از ویولون نیستهای مشهور ایران که به شدت آلوده مواد مخدر شده بود پرسیده بودند که "حیف از تو نیست که با این آثار بزرگ از این مواد استفاده می کنی؟" در جواب گفته بود که "بدون این مواد آن آثار بزرگ خلق نمی شد."