وبلاگ ِ چند نفر از ورودیهای سال ۶۹ دانشکدهی برق و کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان
۱۳۸۳/۱۱/۰۹
MBZ پَر
شادمانه بگویم که امروز مسعود عزیز پرید. برای او و همراه و همسرش از خدا زندگی شاد و پرباری میخواهم. امیدوارم قدر هم را بدانند و به پای هم هر روز جوانتر شوند.
مبارکه. اميدوارم زندهگی شاد و پرباری داشته باشید. یادم هست یکی از معیارهای مسعود برای انتخاب همسر این بود: کسی که با هیچ پسری صحبت نکرده باشد. در عین حال مایل بود پیش از ازدواج، با فرد مورد نظرش مفصل صحبت کند که همین خواسته شرط اول را نقض میکرد. نمیدانم بالاخره چهطور این تناقض را حل کرد!
با عرض تبريك به مسعود عزيز براي اين اتفاق فرخنده، همچنين تشكر فراوان از ايشان! بالاخره وقتي شاگرد اولمون همون اشتباهي رو مرتكب بشه كه ماها مرتكب شديم، باز يه مقداري حال گيريش كمتر ميشه.
Misery likes company! (just kidding guys, dont get mad on me)
سلام مسعود جان واقعا تبریک میگم امیدوارم همواره زیر سایه مولا علی دلخوش باشید و سفید بخت. راستی یک نگاهی هم به این مدخل توی لغتنامه انگلیسی به فارسی بنداز، و بدان هر چه هم زرنگ باشی و شاگرد اول آخرش همینه: henpecked husband راستش من خیلی دنبالش میگشتم چون هر وقت میخواستم زی زی را برای دوستان خارجی ترجمه کنم کلی مشکل داشتم.
قبول میکنم که آنچه نوشتم اغراقآمیز بود. قصدم بیشتر شوخی بود و یادآوریای از دورانی که در خوابگاه مینشستیم و از ازدواج و چیزهای شیرین دیگر حرف میزدیم. اگر موجب دلخوری شد، عذرخواهی میکنم.
اين بخش از مصاحبه محمود کيانوش جالب بود: .......به هر حال در زمان ما بين پسرها دوستی های عميق برقرار می شد. بين دخترها هم دوستی آن جوری برقرار می شد که می گفتند بارانی هم هستند. منظور به هيچوجه رابطه جنسی نبود، منظور اين بود که اينها غمخوار و همدل شب و روز يکديگرند. اينکه شما می گوييد رويای دوستی پايدار، بايد بگويم که دوستی های نسل در نسل مردان ايرانی همينطور بوده است. در « معمای دوستی » هم خواستم همين را نشان بدهم که وقتی دو نفر اينطور با هم دوست می شوند که شب و روزشان با هم می گذرد، وقتی يکی می آيد زن می گيرد، آن ديگری اصلا معلق می شود و نمی داند چه کار بايد بکند. نسبت به آن زن حسادت دارد، نه برای آنکه تعلق خاطر جنسی به دوستش داشته باشد، نه. فقط زندگی اش با او گذشته و از فردا بدون تکليف است. توی آن داستان هم وقتی می روند بالای آبشار که يک بار ديگر مثل گذشته ها با هم باشند، آن بيچاره خودش می افتد، اما مردم فکر می کنند که دوستش او را از آن بالا پرت کرده و کشته است. به هر حال اين دوستی ها وجود داشت. يار گرمابه و گلستان هم بودند. از قديم هم بوده است. دو يار زيرک و از باده کهن دو منی / فراغتی و کتابی و گوشه چمنی........
۱۳ نظر:
به به. مبارکه. فرشاد جان حالا حالت جا اومد؟
فکر کنم برای چند وقتی موضوع بحث داریم. :)
به مسعود و همسرش تبریک میگویم و برایشان آرزوی شادی و سلامتی دارم. خبر بسیار شادیبخشی بود.
مبارکه. اميدوارم زندهگی شاد و پرباری داشته باشید.
یادم هست یکی از معیارهای مسعود برای انتخاب همسر این بود: کسی که با هیچ پسری صحبت نکرده باشد. در عین حال مایل بود پیش از ازدواج، با فرد مورد نظرش مفصل صحبت کند که همین خواسته شرط اول را نقض میکرد. نمیدانم بالاخره چهطور این تناقض را حل کرد!
با عرض تبريك به مسعود عزيز براي اين اتفاق فرخنده، همچنين تشكر فراوان از ايشان!
بالاخره وقتي شاگرد اولمون همون اشتباهي رو مرتكب بشه كه ماها مرتكب شديم، باز يه مقداري حال گيريش كمتر ميشه.
Misery likes company! (just kidding guys, dont get mad on me)
سلام مسعود جان
واقعا تبریک میگم
امیدوارم همواره زیر سایه مولا علی دلخوش باشید و سفید بخت.
راستی یک نگاهی هم به این مدخل توی لغتنامه انگلیسی به فارسی بنداز، و بدان هر چه هم زرنگ باشی و شاگرد اول آخرش همینه: henpecked husband
راستش من خیلی دنبالش میگشتم چون هر وقت میخواستم زی زی را برای دوستان خارجی ترجمه کنم کلی مشکل داشتم.
راستی فکر می کنید MBZ اجازه داره از این به بعد در اینجا مطلب بنویسه؟ اگر هم چیزی بنویسه میشه بهش اعتماد کرد؟
من از طرف خودم و همسرم، بهاره اخباری، از ابراز لطف مهرداد و همه دوستان تشکر میکنم.
مهرداد: خیلی متشکر و ممنون از مطلب شیرینی که نوشتی. من هم برای تو و همسرت آرزوی شادی و سلامتی دارم.
مسعود غفاری: ممنون. اما سخنان سعید محسنی هم همیشه نغز بوده است!
آرش: خودت را برای اجرای حکم آماده کن!
بهنام و نسیم: خیلی ممنون. اگر سام و بیلی اجازه دادند، مجددا سری هم به منزل ما بزنید!
رضا: با تشکر، امیدوارم همیشه در کنار همسر و فرزندانت شاد و پیروز باشید.
کیوان: متشکرم. اما کاش این مطلب را به این شکل اغراق شده ننوشته بودی و آبروی مرا نبرده بودی!
فرزانه: با تشکر فراوان.
سعید: ممنون از تبریکات و نصایح پدرانهات.
فرشاد هندی: ...
عزیز: متشکرم. اما احتیاج به تشکر نبود، من همیشه در خدمت دوستان هستم!
فرشاد فاطمی: خیلی ممنون. امیدوارم مشکل لیستت حل شده باشد!معلوم است که زندگی در لندن، انگلیسی آدم را قوی میکند!
"After the game the king and the pawn go in the same box."
قبول میکنم که آنچه نوشتم اغراقآمیز بود. قصدم بیشتر شوخی بود و یادآوریای از دورانی که در خوابگاه مینشستیم و از ازدواج و چیزهای شیرین دیگر حرف میزدیم. اگر موجب دلخوری شد، عذرخواهی میکنم.
اين بخش از مصاحبه محمود کيانوش جالب بود:
.......به هر حال در زمان ما بين پسرها دوستی های عميق برقرار می شد. بين دخترها هم دوستی آن جوری برقرار می شد که می گفتند بارانی هم هستند. منظور به هيچوجه رابطه جنسی نبود، منظور اين بود که اينها غمخوار و همدل شب و روز يکديگرند. اينکه شما می گوييد رويای دوستی پايدار، بايد بگويم که دوستی های نسل در نسل مردان ايرانی همينطور بوده است. در « معمای دوستی » هم خواستم همين را نشان بدهم که وقتی دو نفر اينطور با هم دوست می شوند که شب و روزشان با هم می گذرد، وقتی يکی می آيد زن می گيرد، آن ديگری اصلا معلق می شود و نمی داند چه کار بايد بکند. نسبت به آن زن حسادت دارد، نه برای آنکه تعلق خاطر جنسی به دوستش داشته باشد، نه. فقط زندگی اش با او گذشته و از فردا بدون تکليف است. توی آن داستان هم وقتی می روند بالای آبشار که يک بار ديگر مثل گذشته ها با هم باشند، آن بيچاره خودش می افتد، اما مردم فکر می کنند که دوستش او را از آن بالا پرت کرده و کشته است. به هر حال اين دوستی ها وجود داشت. يار گرمابه و گلستان هم بودند. از قديم هم بوده است. دو يار زيرک و از باده کهن دو منی / فراغتی و کتابی و گوشه چمنی........
سلام عزيزان
مثل اينکه من خيلي دير رسيدم. من هم به آقا مسعود تبريک ميگويم وآرزو ميکنم زندگي سرشار از شادکامي وخوشبختي داشته باشند
ضمن عرض تبریک خدمت آقا ی MBZ برایشان آرزوی خوشبختی میکنم
...مسعود جان. تبریک تبریک تبریک
Bonne chance pour la suite ...! :)
ارسال یک نظر