۱۳۸۵/۰۸/۲۳

?

گفته می‌شود از زمان ِ آفرینش ِ حضرت ِ ‌آدم دستِ‌بالا ۱۰۰۰۰ سال می‌گذرد. گفته می‌شود ۱۲۴۰۰۰ پیامبر داریم. به‌طور ِ میان‌گین بیش از ۱۲ پیامبر در سال. اگر دوران ِ پیامبری‌ ِ هر پیامبر را ۲۰ سال بگیریم (در مورد ِ پیامبر ِ اسلام ۲۳ سال و در مورد ِ حضرت ِ نوح ۹۵۰ سال است)، به‌طور ِ میان‌گین همیشه در حدود ِ ۲۴۰ پیامبر هم‌زمان پیامبری می‌کرده‌اند. البته توجه کنید که در این ۲۰۰۰ سال ِ آخر فقط ۲ پیامبر وجود داشته‌اند. اگر این را هم در نظر بگیریم عدد ِ ۲۴۰ به حدود ِ ۳۰۰ افزایش می‌یابد.

۱۲ نظر:

Arash Salarian گفت...

مشکل سر این است که آن عدد ده هزار سال را از کجا آورده‌ای؟

Farshad F گفت...

I have read or seen that 10000 as well but I can't remember where.

the point is very of these messengers have been like a messenger for a village.

کیوان گفت...

بر پايه‌ی ِ اطلاعاتی که از متون ِ دينی، مثلاً تورات - عهدِعتيق، سفر ِ پيدايش- به دست می‌آيد حدود ِ ۶۰۰۰ سال از زمان ِ آفرينش‌ ِ آدم می‌گذرد.
از نظر علمی نيز می‌توان به موارد زير اشاره کرد. قدمت ِ انسان نئاندرتال به صد تا صدوپنجاه هزار سال ِ پيش باز می‌گردد. ظاهراً دوره‌ی ِ يخ‌بندان که حدود ۵۰۰۰۰ سال ِ
قبل بوده اين انسان‌ها را از بين می‌برد. پس از آن نوبت به انسان‌های ِ کرومانيون می‌رسد. اين‌ها شايد بين ۳۰۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ سال ِ پيش زندگی می‌کرده‌اند. ‌ غارنشين بوده‌اند و ‌ آثار ِ نقاشی‌هايشان در غارها پيدا شده است. ابزارسازی ِ آن‌ها هم پيش‌رفته‌تر از انسان‌های نئاندرتال بوده. ولی تمدن هنوز به‌ وجود نيامده بود. قدمت ِ نياکان ِ انسان ِ کنونی بين ِ ۱۰۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ سال ِ قبل تخمين زده می‌شود. بنابراين ۱۰۰۰۰ سال تخمين ِ بدی نيست، چه از ديدگاه ِ علمی، چه از ديدگاه ِ دينی.

Arash Salarian گفت...

راستش من نمی‌دانم که این اطلاعات کیوان از کجا نقل کرده ولی با اطمینان بسیار زیادی می‌دانم که اشتباه است. انسان امروز یا هوموساپین قدمتی در حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار سال دارد که هر طوری نگاه کنیم با ۱۰۰۰۰ سال اختلاف فاهشی دارد. نکته دیگر اینکه برای مدت طولانی انسان نئاندرتال و هوموساپین به طور همزمان در مناطق مختلف زندگی می‌کرده‌اند و اینکه انسان نئاندرتال کی از بین رفت ربطی به پیدایش هوموساپین‌ها ندارد.
کتاب‌های مذهبی مانند عهد عتیق هم که تکلیفشان معلوم است. کاش فقط ادعا این بود که انسان ۶۰۰۰ سال پیش (نه ده هزار سال) بوجود آمده، ادعای پرت‌تر آنها این است که تمامی هستی ۶۰۰۰ سال پیش به وجود آمده...!

کیوان گفت...

در پاسخ ِ آرش باید بگویم که اتفاقاً من هم نمی‌دانم آرش اطلاعات‌اش را از کجا نقل کرده. راست‌اش من در این زمینه متخصص نیستم. اعداد و ارقامی هم که دادم بیش‌تر بر پایه‌یِ دو کتاب بود. یکی «سرگذشت ِ تمدن» نوشته‌ی ِ «کارل ل بکر» و « فردریک دنکاف» ترجمه‌ی ِ علی‌محمد زهما. دیگری «منشأ حیات، انسان و زبان». این دومی در واقع مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها است. در کتاب ِ دوم اشاره شده است که این که «انسان ِ امروزی» چه‌قدر قدمت دارد بسته‌گی به تعریف ِ انسان دارد. مثلاً قدمت ِ انسان به معنی‌ ِ موجودی که روی ِ دو پا راه می‌رود خیلی بیش‌تر از قدمت ِ انسان به معنی ِ موجودی است که حرف می‌زند. به هر حال به‌نظر می‌رسد قدمت ِ انسان به معنی ِ موجودی که به شکل ِ وحشی یا نیمه‌وحشی زنده‌گی نمی‌کند، کشاورزی می‌کند، جامعه دارد و حرف می‌زند بیش از ده تا پانزده هزار سال نیست.
در ضمن منظور ِ من تأیید تورات یا کتاب ِ دیگری نبود. فقط می‌خواستم بگویم چه به منابعِ دینی تکیه کنیم چه به یافته‌های ِ علمی (و «انسان» را طوری تعریف کنیم که اصولاً پیامبر فرستادن برایش معنی داشته باشد)، این که همیشه ۳۰۰ پیامبر هم‌زمان وجود داشته باشند کمی زیاد به نظر می‌رسد. همین.

Arash Salarian گفت...

کیوان جان من مشکلی با کلیت نوشته‌ات ندارم، صحبتم در مورد اعداد بکار رفته بود. در این موارد هم از آنجایی که مطالب بسیار جا افتاده و «کلاسیک» است، آسان‌ترین مرجع چیزهایی مانند بریتانیکا هستند. این جمله را از بریتانیکا کپی کرده‌ام:
Viewed zoologically, we humans are Homo sapiens, a culture-bearing, upright-walking species that lives on the ground and first evolved in Africa between 100,000 and 200,000 years ago.
خلاصه که تفاوتها فاحش است. اول اینکه بین ۶ هزار و ۱۰ هزار ۶۰٪ اختلاف وجود دارد که خودش کم نیست. دوباره بین آن ۶ هزار و ۱۵ هزار مربوط به انسان کرمانیون (بگذریم که تعدادی مراجع قدمت آنرا ۴۰ هزار سال و نه ۱۵ هزار سال می‌دانند) تفاوت ۲۵۰٪ است. بین ۶ هزار و پایین‌ترین نظریه در مورد هومو ساپین (۱۰۰ هزار سال) تفاوت ۱۶۰۰٪ و با بالاترین تقریب (۲۵۰ هزار سال) تفاوت ۴۱۰۰٪ است...
در هر حال گیر اصلی من در این جا این نیست که انسان را دقیقا چه تعریف کنیم .شخصا تعریف بازتری را می‌پسندم که با برخی یافته‌های جدید در مورد پسرعمو‌هایمان، انسان نئاندرتال، بیشتر هماهنگ است و آن این است که آنچه که انسان می‌دانیم را از هموم ارکتوس به بعد، با سابقه‌ای نزدیک به یک میلیون سال، در نظر بگیریم. چون و چرای این نظر شخصی بماند برای بعد.
گیر اصلی من عبارت‌های مانند این و برداشت‌هایی این چنینی است می‌گوید «چه به منابعِ دینی تکیه کنیم چه به یافته‌های ِ علمی...». ببینید! منابع دینی به خصوص از آن نوعی که در این نوشته نقل شده (عهد قدیم و امثال آن) اصولا صحبت از «خلق» انسان می‌کنند. خلق به آن معنی که پیش از آن وجود نداشته و یک‌باره و در یک پروسه ناگهانی ایجاد شده است. در حالی که از دیدگاه علمی، می‌دانیم که انسان امروز حاصل تکامل تدریجی و بسیار کندی که تاریخچه‌اش سر به میلیون‌ها سال می‌زند است. از دیدگاه عملی انسان خلق نشده و آدم (اولین انسان و اولین پیامبر) افسانه است. به این ترتیب «منابع دینی و علمی» به هیچ عنوان در این مورد یک چیز نمی‌گویند و قابل مقایسه نیستند.
از این قضیه که بگذریم، چیزی که به نظرم می‌رسد (بر اساس حافظه می‌گویم و مرجع را به خاطر نمی‌آورم) این است که داستان ۱۲۴۰۰۰ پیامبر ریشه در باورهای یهودی و نه اسلامی که در سالها به تدریج وارد باورهای اسلامی شده بدون اینکه در قرآن و احادیث مستند، از آن ذکری شده باشد.

Arash Salarian گفت...

از دوستان به خاطر اشکالات تایپی متعدد در نوشته قبلی عذر می‌خواهم. بعضی وقتها سرعت تایپ کردن با سرعت فکر کردن ناسازگار می‌شود و حاصل غلط و غلوط‌هایی مانند بالا است.

mehrdad گفت...

برای اطلاعات بیش‌تر به صفحه‌ی «همو ساپینز» در ویکی‌پیدیا نگاهی بیندازید.‌

mehrdad گفت...

برای دانستن بیش‌تر درباره‌ی روند تکامل زیست‌شناسی انسان این را ببینید.

کیوان گفت...

آرش جان فکر می‌کنم اشکال ِ اصلی این است که به‌خاطر ِ خلاصه‌نویسی ِ من، بیش‌تر به جزئیاتی توجه کرده‌ای که از نظر ِ من در این‌جا اهمیت ِ چندانی ندارند (یادم می‌آید یک بار ِ دیگر هم در گذشته -شاید باز هم به علت ِ خلاصه‌نویسی ِ من - به‌جای ِ این که به اصل ِ مطلب توجه کنی به جزئیات ِ کم‌اهمیت توجه کرده بودی). در مورد ِ دقت ِ اعداد و اهمیت ِ دقت‌ ِ آن‌ها در آینده‌ی ِ نزدیک مطلبی خواهم نوشت.
به‌طور ِ خلاصه‌ می‌خواستم بگویم عدد ِ ۱۲۴۰۰۰ با هیچ توجیهی منطقی به نظر نمی‌رسد. چه بخواهیم به منابع ِ دینی رجوع کنیم و چه به یافته‌های ِ علمی. می‌خواستم بگویم حتی با خوش‌بینانه‌ترین تخمین‌ها هم این عدد منطقی نیست.

Hamid Tajgardoon گفت...

یادمه در کتابهای دینی دوره دبستان نظریه تکامل داروین را رد میکردند استدلالشان هم این بود که این نظریه با قضیه خلقت یک باره آدم (از جنس خاک) در تعارض است اما امروزه میدانیم که از نقطه نظر علمی نظریه تکامل اثبات شده است و انسان کنونی حاصل بیش از 3 میلیارد سال تکامل موجودات زنده میباشد.نئاندرتالهابیش از 2 میلیون سال پیش زندگی میکردندو...درمورد حضرت آدم هم فکر کنم سقف 10000 سال زیاد دور از واقعیت نباشد( با توجه به زمان حضرت نوح و قبل از آن هود(که جد نوح بود) و هود هم که ظاهرا از نوادگان آدم بوده)شخصا فکر میکنم از زمان حضرت آدم بوده که انسان به حدی از تکامل رسیده که خداوند تکلیف بر عهده او گذاشته و دین بوجو آمده بنابراین در آموزه های دینی همه جا این زمان را به عنوان آغاز خلقت آدم (انسانی که در برابر خداوند مکلف است)در نظر میگیرند. در مورد 124000 پیامبر هم واقعیت این است که در دوره ای از هر جمع و دسته کوچکی یکی به عنوان راهنما(از طرف خداوند) انتخاب میشده که جزو آن 124000 میباشند.یادمه یکی از اساتید ریاضی دانشگاه صنعتی اعتقاد داشت سقراط پیامبر است چراکه میگفت مایک چک 124000 نفره داریم و میتوانیم اسم هر کس تا قبل از ظهور پیامبر را در آن بگنجانبم)

Farshad F گفت...

این جمله آخر حمید خیلی جالب بود. طنز قشنگی در آن است. به جای اینکه خدا پیامبرها را مشخص کند ما خودمان این کار را می کنیم.