۱۳۸۵/۰۸/۳۰

ما و بیژن و سایر قضایا

این هم چند خبر نه چندان دست اول: بعد از اینکه اواخر اسفند دفاع کردم، برای چند ماهی به جمع و جور کردن کارهام پرداختم و کمی دنبال کار گشتم. خلاصه همین اواخر یک دوره پست-دک یک ساله شروع کرده‌ام که پروژه مشترکی است بین گروه ما در سوییس، گروهی از آمریکا و گروهی از ایتالیا در مورد آن دسته از بیماران پارکینسونی که هنوز در مراحل بسیار ابتدایی بیماری هستند. به این ترتیب یک سال دیگر هم می‌توانم به زندگی در برزخ (حد فاصل بین دانشگاه و کار) ادامه دهم :)
مرجان هم که گویا از این سرنوشت درس عبرت نگرفته، حال که چند ماهی از پایان درسش می‌گذرد با چند جا صحبت کرده و ممکن است که بزودی او هم یک دوره پست-دک شروع کند. خلاصه ما تا یک چند وقتی در سوییس باقی خواهیم ماند. اگر از این طرف‌ها رد شدید سری هم به ما بزنید! (آهای جماعت کانادایی! حداقل سر راه ایران رفتن، بیایید به ما هم سری بزنید. می‌دانید که از تورنتو به ژنو، و بعد هم از ژنو به تهران پرواز مستقیم وجود دارد).

و اما بیژن. بیژن بعد از نزدیک به هشت سال تز و پست-دک و کار در EPFL بالاخره دلش را از اینجا کند و الان حدود یک ماه است که به آمریکا رفته و در دانشگاه هاروارد یک دوره پست-دک شروع کرده است. گویا قراردادش فعلا برای یک سال است ولی امکان تمدیدش وجود دارد. من منتظر ماندم که خودش این خبر را در وبلاگ بنویسد ولی گویا هنوز فرصت نکرده. خلاصه اگر دنبال آقا بیژن می‌گردید، الان در حوالی بوستون است.

۱ نظر:

Bijan Najafi گفت...

Dear Arash, Thanks for this nice resume! I will try to write soon (after installing a Persian font), my current situation in Harvard as well as the reason of departing from Switzerland!
Regarding your new job, I would like to congratulate you again for seizing this nice opportunity. In my point of view this is not a simple post-doc. Surely working with well-known researchers such as prof. Horak and prof. Chiary is a big honor and will open for you some nice opportunities in future. Bonne chance!