آفت اصلي تلاشهاي يك قرن اخير ملت ما در زمينه دموكراسي خواهي، كم حوصلگي و عجله براي رسيدن به نتيجه است.
خيلي از ماها براي بدست آوردن اهدافي كه تنها در مقطعي و يا حداكثر در طول زندگي به كارمان ميآيد حاضريم سالها مرارت و سختي را به جان بخريم (مانند تحصيلات عاليه) در حالي كه درباره هدفي كه نه تنها بر زندگي ما بلكه بر زندگي آيندگان ما و يك ملت اثر دارد چنين شكيبايي به خرج نميدهيم.
بر عملكرد اصلاح طلبان شايد بتوان از جهات زيادي خرده گرفت ولي بايد پذيرفت كه وضعيت بسيار بهتر شده است. اگر چه اين عادت انسان است كه به آنچه در دست دارد به ديده استخفاف مينگرد و آن را كم ميشمارد. اگر اندگي به تامل بنگريد و دوران پيش از خاتمي را به ياد بياوريد و با الان مقايسه كنيد متوجه خواهيد شد كه از بسياري جنبهها اوضاع بهتر شده است.
ما با كشورهاي غربي كه وارث روم و يونان هستند تفاوت داريم. آنها پيشينه 2500 ساله دموكراسي دارند و ما پيشينه 2500 ساله پادشاهي. نبايد انتظار داشته باشيم به همين سادگي اين فرهنگ به فرهنگ دموكراسي مبدل شود. قبول كنيم كه ما در چند مقطع بعد از مدتي آزادي و دموكراسي و چشيدن سختيهاي آن دوباره اجازه داديم استبداد حاكم شود.
به محمدعلي شاه اجاز داديم مجلس را به توپ ببندد، اجاز داديم دولت مصدق ساقط شود، انقلاب نيز بعد از مدتي از مسير اصلياش منحرف شد.
نگذاريم جنبش اصلاح طلبي هم دچار اين مشكل شود و با عدم حمايت از اين جنبش نهالي را كه ميتواند طي يك فرايند آرام كشور را متحول كند بخشكانيم.
از افرادي مانند عزت الله سحابي و ساير ملي مذهبيها سرمشق بگيريم كه عليرغم همه مشكلاتي كه تا به حال دچارش شدهاند، از اين نهضت حمايت كرده و پشتيبانيشان را از معين اعلام كردهاند.
قبول كنيم كه مشكل اصلي كشور ما اقتصادي نيست. كشور ما دچار مشكل اقتصادي است چون مشكلات عديده ديگري از جمله مشكل عدم توسعه سياسي دارد كه اين خود موجب عدم بكارگيري موثر نخبگان در سطوح بالاي تصميم گيري كشور شده است.
وبلاگ ِ چند نفر از ورودیهای سال ۶۹ دانشکدهی برق و کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان
۱۳۸۴/۰۳/۲۶
چرا به معين راي ميدهم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴ نظر:
در این موردموافقم که جنیبش های اصلاح طلبی در 100 سال اخیر در اثر غفلت و تعجیل عقیم مانده و حتی منجر به دیکتاتوری شده اند امیر کبیر را میکشند و استبداد ناصری اوج میگیردمشروطه که حاصل مبارزات مردم و بزرگانی همچون سید جمال الدین اسدآبادی،میرزا رضا کرمانی؛خیابانی،ستارخان و باقرخان و... بوده در اثر بی توجهی منجر به استبداد صغیر و نهایتا دیکتاتوری رضا شاهی میشود،ونهضت ملی به رهبری مصدق منجر به کودتا و نهایتا استبداد محمدرضا شاه شد، اصلاحات بعد از انقلاب نیز در دوم خرداد 76 با خاتمی شروع شد و اگر غفلت کنیم میتواند منجر به یک استبداد خشن دیگر شود.البته امثال خاتمی و معین قابل مقایسه با امیرکبیر یا مصدق نیستند (حد اقل جربزه آنان را ندارند) اما به قولی خیرالموجودین هستند.از نظر شخصیتی هم میتوان گفت انتخاب معین ،انتخاب بد از ببن بدتر هاست.
اول بگويم که من هم اگر دستم به صندوق رای میرسید به احتمال قوی به معین رای میدادم. ولی در نوشته عزیز نکتهای وجود دارد که نمیتوانم از آن بگذرم و آن هم اینکه مشکل اصلی کشور ما چیست؟
توسعه اقتصادی پیشزمینه لازم دموکراسی است. اگر دقیق نگاه کنیم یکی از علل تمامی تحولات سیاسی ایران در یک دهه اخیر (به جز تبعید رضاشاه) یک تحول اقتصادی در دوره منتهی به آن بود. نمیگویم که تنها اقتصاد بود ولی اگر آن زمینه اقتصادی نبود احتمال رخداد آن تحول سیاسی نیز بسیار کاهش مییافت.
دموکراسیخواهی مشخصه جامعه مدرن شهری است و تا این طبقه نتواند منابع لازم را برای حمایت از گروههای سیاسیای که بازیگران دموکراسی هستند فراهم کند دموکراسی محقق نخواهد شد.
با این استدلال میگویم یکی از مشکلات جنبش اصلاحطلبی کمتوجهی به لوازم تحقق دموکراسی است.
یکی از این لوازم تشکیل حزب است که خاتمی به اشتباه از آن حذر میکرد.
یکی دیگر از این لوازم اصلاحات اقتصادی است حداقل کاری که خاتمی میتوانست در این زمینه انجام دهد آن بود که لایحهای به مجلس میبرد که الزام میکرد حمایت مالی از کاندیداها باید شفاف باشد.
و یادمان باشد هیچگاه به مردم به خاطر انتخابشان خرده نگیریم. هدف غایی دموکراسی این است که مردم بتوانند آزادانه انتخاب کنند.
راستش من يك مقدار در مورد اين جامعه مدرن شهري ابهام دارم. آيا جامعه 2000 سال پيش روم يا جامعه دوره كرامول انگلستان، جوامع مدرن شهري به حساب ميان؟
در مورد حق انتخاب مردم، من هم نظر فرشاد رو قبول دارم. ولي اين به اين معني نيست كه انتخاب اونها رو بهترين انتخاب بدونم. مردم اجازه انتخاب دارند ولي انتخاب بعضي از گزينهها از ساير گزينهها ميتونه نتيجه بهتري به بار بياره.
يادمان باشد ما دموکراسی ۲۰۰۰ سال پيش يونان يا دوران کرامول يا جمهور فرانسه پس از انقلاب را نمیخواهيم. ما به دنبال نظام دموکراسی هستيم که در قرن ۲۱ و با اقتضائات امروزه دنيا در ايران برپا گردد.
نگاهی به اطراف خود بیانداز چه گروهی میتواند حامی دموکراسی در ایران باشد ... این گروه را هر چه میخواهی بنام ... حال اینها باید از لحاظ مالی بتوانند مستقل از نهاد حکومت گروههای سیاسی را حمایت کنند.
من نمیخواهم تمام مشکل دموکراسی را به معضل معیشت مردم تقلیل دهم٬ ولی مشکل اقتصاد متمرکز دولتی یک معضل اساسی بر سر راه تحقق دموکراسی است.
ارسال یک نظر